داستانهای قدیمی / حکایت جذاب و شنیدنی از قابوسنامه: تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز + ویدئو

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز،حکایتی پندآموز از قابوسنامه | بازگشت شگفتانگیز غلامی از دل دجله در میان صفحات پرمغز و حکمتآمیز قابوسنامه، کتابی از جنس پند و تجربه، داستانی آمده که بیشتر به معجزه شبیه است تا واقعیت. روزی غلامی از دربار یکی از خلفای عباسی، هنگام گذر از رود دجله، گرفتار موج شد و غرق گردید. گمان بر این رفت که جان باخته و دیگر هرگز دیده نخواهد شد. اما برخلاف انتظار، پس از هفت شبانهروز، همان غلام، بیآنکه آسیبی دیده باشد، به کاخ بازگشت و همه را در بهت و حیرت فرو برد. این حکایت که از زبان عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر نقل شده، تنها یک روایت شگفت نیست؛ بلکه نمادیست از امید، صبر، و بازگشت از دل تاریکیها. قابوسنامه که به قلم همین شاهزادهی دانای قرن پنجم هجری نگاشته شده، مجموعهایست سرشار از آموزههایی برای بهتر زیستن. نویسندهاش نه تنها فرمانروایی مقتدر بر سرزمینهای شمالی ایران همچون گیلان و طبرستان بود، بلکه با خرد، دانش و نگاهی ژرف به زندگی، کتابی نوشت تا فرزندش، زمانی که بر تخت قدرت نشست، بداند چگونه با عدالت و تدبیر فرمانروایی کند. در دل این اثر 44 بابی، از اخلاق و معاشرت گرفته تا سیاست، هنر، دانش، فرزندپروری و حتی آداب خوراک و پوشاک سخن رفته است. اما آنچه بیش از همه دلنشینش میکند، زبان ساده و بیپیرایهی آن است؛ چرا که کیکاووس، این جملات را نه برای جلب تحسین دیگران، بلکه برای فرزندش – از سر دلسوزی پدرانه – نگاشته است. قابوسنامه کتابیست برای هرکسی که بخواهد در مسیر زندگی، راهبلد خردمندی همراهش باشد.