به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از اواخر سال 1401 با شکایت چند مالباخته آغاز شد. از آنجا که در همه سرقتها سارقان با سلاح گرم و شوکر وارد خانهها شده بودند احتمال اینکه سرقتها از سوی یک باند رخ داده باشد قوت گرفت. در نهایت پلیس آگاهی پس از چند ماه موفق شد 4 سارق را دستگیر کند.
کریم، سیروس، داوود و نوید چهار سارق مسلحی بودند که پرونده آنها پس از تکمیل تحقیقات و روند قانونی به شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه مالباختگان یک به یک به جایگاه رفتند و به تشریح ماجرای سرقت از خانه شان پرداختند.
یکی از آنها به قضات گفت: «من آهن فروشم و خانهام حوالی خیابان پاسداران تهران است. شب حادثه من و همسرم در خانه بودیم که حدود ساعت 9 شب زنگ خانه به صورت ممتد به صدا درآمد از آنجا که پسرم بیرون از خانه بود به تصور اینکه او برگشته بدون معطلی در را باز کردیم اما ناگهان همین 4 نفر که در دادگاه حاضر هستند با ماسکی بر صورتشان وارد شدند. هرکدام از آنها یا سلاح گرم داشتند یا قمه و شوکر. ابتدا همسرم را داخل یکی از سرویسهای بهداشتی زندانی کردند و بعد من را مورد ضرب و جرح قرار دادند. ما یک گاوصندوق ضدسرقت داشتیم که سارقان پس از باز کردن آن 5 کیلو طلا و 4 عدد ساعت رولکس اصل برداشتند و بعد از یک ساعت و 20 دقیقه تفتیش، خانه را ترک کردند. بخشی از طلاها متعلق به دختر و عروسم بود و آنها به خاطر امن بودن گاوصندوق آن را به من سپرده بودند.
پس از آن شاکی دیگر به جایگاه رفت و گفت: «پس از بازگشت به خانهام در نیاوران متوجه حضور چند نفر در خانهام شدم. به دنبالشان دویدم که به سرعت سوار ماشین شان شدند آنها را تعقیب کردم اما به یکباره به سمتم تیراندازی کردند و از ترس جانم دیگر به دنبالشان نرفتم. آنها از خانهام چند میلیارد تومان ارز سرقت کرده بودند.»
یکی دیگر از شاکیها که زن میانسالی بود، به قضات گفت: «ساعت حدود 6 عصر بود که با همسرم به خانه مان در جنت آباد برگشتیم اما به محض ورود با همین 4 سارق مواجه شدیم. آنها تا ما را دیدند همسرم را کتک زدند و با چاقو به جانش افتادند. از آنجا که همسرم طلافروش است و دخترم هم طلافروشی آنلاین دارد در خانه مان بیش از یک کیلو طلا بود که سارقان آن را پیدا کردند و بردند.»
پس از اظهارات شاکیها نوبت دفاع متهمان رسید. کریم به عنوان متهم ردیف اول به جایگاه رفت و گفت: «من سابقهدار هستم اما اتهام 28 فقره سرقت را قبول ندارم. من نمیدانم چه کسی از آنها سرقت کرده و شاکیها قصد دارند آن را گردن من بیندازند.»
قاضی از متهم پرسید:« طبق گزارش و مستندات شما چند ماه پیش از آغاز سرقتها به تهران آمده بودی، چرا؟»
متهم جواب داد:« طایفه ما با طایفه دیگری درگیر شده بودند و در این میان پسرداییام به قتل رسید. ما هم از ترس اینکه آن طایفه بعد از پسرداییام به سراغ ما بیایند با برادرم به تهران آمدیم. شما نمیدانید وقتی دو طایفه باهم درگیر شوند همه باید تاوان بدهند.آنها میخواستند از من که پیگیر خون پسرداییام بودم انتقام بگیرند. من فقط به همین خاطر از شهرمان فرار کردم و از ماجرای سرقتها هم خبر ندارم.»
در ادامه برادرش سیروس به جایگاه رفت و در دفاع از خودش گفت: «من اتهام 28 فقره سرقت را قبول ندارم. من فقط در دو سرقت حضور داشتم که رد مال دادم و رضایت آنها را گرفتم. ما 5 ماه در اداره آگاهی بودیم و در این مدت کلیههایم را از دست دادهام.»
قاضی سؤال کرد: از شما در زمان دستگیری اسلحه، شابلون و مهر که برای جعل سند بود گرفتند. قبولداری که متعلق به شما بوده؟
متهم گفت: «اسلحه مال من بود که قرار بود آن را به فردی تحویل دهم. من تازه به آن خانه رفته بودم که دستگیر شدم.»
قاضی پرسید: خانه برای چه کسی بود؟
متهم جواب داد: «همانطوری که برادرم گفت من و برادرم و چند نفر از اقوام مان به خاطر اینکه از شهرمان به تهران آمده بودیم آنجا را اجاره کرده بودیم و من تازه وارد آنجا شده بودم که دستگیر شدم. من هیچکدام از شاکیها را نمیشناسم.»
در این لحظه یکی از شاکیها به نشانه اعتراض بلند شد و گفت: «به من خوب نگاه کن. یادت میآید که آن شب وقتی دیدی حالم بد شده از ترست رفتی و برایم آب آوردی.»
بعد از آن وکیل متهمان به جایگاه رفت و گفت: «طبق کیفرخواستی که برای موکلانم صادر شده فقط در یک فقره 40 میلیارد تومان سرقت به گردنشان افتاده و دو سرقت همزمان رخ داده و این امکانپذیر نیست.»
با پایان اولین جلسه رسیدگی به این پرونده در جلسه آینده دو متهم دیگر باند سرقت مسلحانه از خود دفاع خواهند کرد.
سارق در میان سرقت برای قربانی آب آورد
