به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، نسل امروز دانش آموزان ، بهویژه در مقطع دبیرستان، با سردرگمی عمیقی نسبت به آینده تحصیلی و شغلی خود روبهرو هستند. برخلاف گذشته که آرزوهای شغلی چون پزشکی، مهندسی، وکالت یا خلبانی، مسیر مشخص و پرامیدی برای جوانان ترسیم میکرد، امروز بسیاری از دانشآموزان با تردید به این مسیر نگاه میکنند. آنها میپرسند: «حتی اگر بهترین پزشک یا مهندس هم بشوم، درآمد و جایگاهم در جامعه از بلاگری که شاید در مدرسه شاگرد متوسطی بوده کمتر است؟»
این تغییر نگاه، زنگ خطری جدی برای نظام آموزشی ماست. سیستم آموزش و پرورش همچنان در چارچوبهای قرن گذشته باقی مانده؛ درحالیکه ما اکنون وارد عصر ۱۴۰۰ و جهانِ پرشتاب فناوری شدهایم. دانشآموز امروز با نسلی از محتواسازان روبهروست که در فضای مجازی، بدون تحصیلات دانشگاهی رسمی، صاحب درآمد، شهرت و اثرگذاری گستردهاند. این تجربه نهتنها در ایران، بلکه به گفته والدین ایرانیِ ساکن کشورهایی مثل آمریکا، کانادا، آلمان و استرالیا، به دغدغهای جهانی تبدیل شده است.
آموزش و پرورش بستر ساز تحول باشد
در این شرایط، آموزش و پرورش باید نگاه خود را بهسوی آینده معطوف کند. یکی از بسترهای تحولساز، استفاده هدفمند و هوشمندانه از فضای مجازی و پلتفرمهایی همچون یوتیوب است. این فضا میتواند بهعنوان دانشگاهی مجازی و پویا برای آموزش و رشد دانشآموزان بهکار گرفته شود. اگر دولت در مسیر رفع فیلترینگ گام برمیدارد، میتوان انتظار داشت که در مراحل بعدی، یوتیوب نیز در دسترس قرار گیرد و در اختیار مدارس و معلمان برای آموزشهای خلاقانه و انگیزهبخش باشد.
آموزش و پرورش میتواند با تشویق دانشآموزان به تولید محتوای علمی در حوزههای مورد علاقهشان، نهتنها آنها را به تحصیل علاقهمندتر کند، بلکه زمینهساز شناخت اجتماعی و حتی کسب درآمد برایشان باشد. برای مثال، دانشآموزی که علاقهمند به وکالت است، میتواند از همین حالا با تولید محتوای حقوقی ساده، هم اطلاعاتش را بالا ببرد و هم دیده شود. یا یک علاقهمند به محیط زیست، میتواند با ساخت کلیپهای آموزشی، مخاطب جذب کند و تبدیل به یک چهره علمی جوان شود.
اگر این فعالیتها در مدرسه هم به رسمیت شناخته شود و مثلاً برای فعالیتهای پرورشی نمره در نظر گرفته شود، انگیزه بچهها دوچندان خواهد شد. این فرآیند، نهتنها آنها را از مصرف صرف فضای مجازی و بازیهای وقتگیر دور میکند، بلکه کمک میکند تا نسل تازهای از چهرههای علمی و مسئول در فضای مجازی شکل بگیرند؛ نسلی که دیگر خود را وابسته به بلاگرهای غیرعلمی نمیبیند، بلکه خودشان تولیدکنندهاند و اثرگذار.
با این رویکرد نو، آموزش و پرورش ایران میتواند الگویی الهامبخش برای دیگر کشورها شود.
معاون آموزشی پزشکیان: پتانسیل یوتیوب در آموزش را دست کم نگیریم
شهرام یزدانی، مشاور آموزشی رئیس جمهوری در گفت و گو با رکنا در پاسخ به این سوال که باتوجه به اینکه یوتیوب به عنوان دانشگاه نسل جدید شناخته می شود و رفع فیلتر آن می بایست در دستور کار قرار بگیرد تا دانش آموزان ایرانی از آموزش های روز دنیا بازنمانند گفت: به نظر من هیچ اتفاق مثبتی در کشور با محدودسازی و اجبار رخ نمی دهد. ما حتی نمی توانیم یک نمونه از اینها را در سال های اخیر پیدا کنیم و راجع به آن حرف بزنیم.
وی در ادامه افزود: با این وجود نباید این را فراموش کرد که سواد رسانهای و نظارت روی فعالیت رسانه ای در بچه ضرورت دارد. همه چیز در حال تغییر است و آن چیزی که دانش آموزان در سراسر دنیا به وسیله سوشال مدیا می آموزند، بعضاً خیلی بیشتر از آن چیزی است که در مدرسه یاد می گیرند.
یزدانی تاکید کرد: به نظر من، اصرار روی یک ساختار خاص که تاکید کند که آموزش و پرورش حتما باید آموزش و یادگیری را به شیوه سنتی پیگیری کند، اشتباه است. در بسیاری از برنامه های چشم انداز آینده یا آینده پژوهی در بحث آموزش و پرورش، نظرات جدی وجود دارد که مدارس به شکل فعلی در آینده وجود نخواهند داشت. این موضوع در ذات ایراد ندارد؛ چراکه مدرسه وسیله و هدف یادگیری است.
مشاور آموزشی رئیس جمهوری ایران در ادامه گفت: هر کدام از رسانه های جمعی، مزایا و معایبی دارند و هر یک پتانسیل خاصی را ایجاد می کنند. یوتیوب پتانسیل ویژه ای برای خودش ایجاد کرده که قابل توجه است که همین کارکرد را در بسترهای مختلف نیز شاهد هستیم. کاملا موافق هستم که سوشال مدیا بخش مهمی از آموزش درست در همین لحظه است که باید به آن توجه کنیم.
شهرام یزدانی همچنین در خصوص یادگیری به کمک هوش مصنوعی تاکید کرد: هوش مصنوعی بسیاری از عرصه ها را متحول کرده است. در کشور خودمان نگاهی بیندازیم می بینیم هوش مصنوعی، از نوشتن انشا و تکالیف مدرسه گرفته تا انجام پروژه های علمی و درست کردن پاورپوینت و... به وسیله هوش مصنوعی قابل انجام است. برخی ممکن است با دید منفی به این قضیه نگاه کنند و این را یک نوع تقلب قلمداد کنند؛ در صورتی که این هم نوعی استفاده از علم است. همانطور که کشورهای غربی به این نتیجه رسیده اند که محسابات باید با ماشین حساب انجام شود چراکه این وسیله برای راحت تر کردن زندگی درست شده است و می بایست از آن بهره برد. آن چیزی که فناوری برای ما انجام می دهد ممکن است از فهرست صلاحیت ها و مهارت های ضروری برای دانش آموزان حذف شود. کارکرد هوش مصنوعی نیز به این گونه است که می بایست نگاهمان را به آن تغییر دهیم.