دو قطبی سازی، سمی در جامعه امروز ایران

نشست بررسی ابعاد اجتماعی امروز ( چهارشنبه ۱۱ تیرماه) باحضور علی ربیعی دستیار اجتماعی رییس جمهور، اعظم ده صوفیانی دبیر نشست، هادی خانیکی کارشناس حوزه اجتماعی، وحید شالچی معاون اجتماعی و فرهنگی وزارت علوم، حسین علایی برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری برنا، علی ربیعی، دستیار اجتماعی رئیسجمهور در این نشست با تأکید بر ضرورت دوری از دوقطبیسازی گفت: وقتی مقام معظم رهبری میگویند ما پیروز هستیم و در عین حال مذاکره هم انجام میشود، این پیام روشنی دارد؛ آدم پیروز فرار نمیکند، بلکه مذاکره میکند. این شبهه که مذاکره یعنی تسلیم، کاملاً نادرست است. در شرایط فعلی، سناریوی هم جنگ و هم مذاکره است که میتواند پاسخ بدهد.
ربیعی ادامه داد: هر زمان جریانی که مورد اعتماد مردم بود و ازگ صندوق رأی بیرون آمد، اسرائیل بلافاصله با آن مخالفت کرده است؛ این الگو همواره تکرار شده است. در دوره آقای خاتمی هم به فاصله کوتاهی بعد از پیروزی در انتخابات، او را هدف تهمتها و برچسب فتنه قرار دادند. این نشان میدهد که صندوق رأی اساساً نقطه مقابل پروژههای براندازی و سیاستهای رژیم صهیونیستی است.
وی با تأکید بر اینکه کشور باید در دوره پسا جنگ صندوقمحور باشد، افزود: صندوق رأی بزرگترین ضداسرائیلی است. این صندوق میتواند امید را در داخل جامعه تقویت کند و نقشه براندازان را نقش بر آب کند. صندوق همان جادوی بیبدیل برای حفظ انسجام و همبستگی در کشور است.
دستیار اجتماعی رئیسجمهور همچنین از معاون اجتماعی و فرهنگی وزارت علوم خواست بر استمرار برگزاری اینگونه نشستها تأکید داشته باشند و گفت: ما تلاش میکنیم نتایج این جلسات به اعضای دولت برسد و جهتگیری اقدامات هم براساس این گفتگوها روشنتر شود.
ربیعی با اشاره به گستردگی همبستگی مردم ایران در برابر تجاوز اسرائیل اظهار کرد: ۹۸.۹ درصد از مردم ایران با دلایل مختلف، از جمله اهمیت کشور و محکومیت رژیم صهیونیستی، در یک جبهه واحد ایستادند. باید ریشهیابی شود که چه عناصری میتوانند این همبستگی را تهدید یا تقویت کنند و برای آینده ایدهپردازی شود.
او افزود: متأسفانه امروز برخی کانالهای خصوصی و شبکهای در حال تولید محتوایی برای تقویت دوگانههای کاذب هستند؛ از جمله دوگانه جنگ و مذاکره. درحالیکه بخش مهمی از مقاومت در همین مذاکره است. ما در برابر ملت و تاریخ مسئولیم که از دوقطبیسازی پرهیز کنیم.
ربیعی همچنین با یادآوری دیدار خود با خانواده یکی از شهدای حمله به زندان اوین گفت: این خانوادهها با وجود داغ سنگینی که دیدند، همچنان پای کشور ایستادهاند. این نشان میدهد مردم ایران در لحظات سخت تصمیم میگیرند کنار میهن بایستند؛ و این ظرفیت، مهمترین تضمین عبور ما از بحران است.
وی در پایان اظهار امیدواری کرد: با ظرفیتی که ملت ایران از خود نشان دادهاند، مطمئنم از این دوره عبور خواهیم کرد. در دوره پسا جنگ هم باید مناسبات کشور صندوقمحور باشد؛ چون این بنیاد اساسی برای مقابله با اسرائیل و براندازان است و همه ایرانیان به نوعی میتوانند در کنار هم قرار بگیرند.
وحید شالچی، معاون اجتماعی و فرهنگی وزارت علوم،در این نشست با اشاره به واکنش سریع جامعه به حمله شبانه اخیر گفت: این حمله در سه شب انجام شد و در همان ساعات ابتدایی، کارخانههای صنایع غذایی با وجود مشکلات بسیار، کار خود را برای تأمین نیازهای مردم از سر گرفتند. پزشکان و حتی پزشک زندان اوین نیز خود را به مراکز درمانی رساندند تا خدمترسانی متوقف نشود.
وی تأکید کرد: مردم ایران صلحطلب و میانهرو هستند و افراط در این سرزمین جایی ندارد. ملت ما جنگطلب نیست، اما گاهی شرایط تحمیل میکند که حماسه را انتخاب کنیم. قهرمان بودن تصمیمی نیست که برای دیگران بگیریم؛ این مردماند که در موقعیتهای دشوار، خودشان انتخاب میکنند قهرمان باشند.
شالچی با اشاره به اهمیت همبستگی اجتماعی در شرایط جنگ گفت: در برابر استکبار، جامعه باید قهرمان باشد. جنگها معمولاً چند معضل اقتصادی جدی ایجاد میکنند؛ از جمله بیکاری و تشدید فقر. جامعه زمانی میتواند مقاومت کند که روایت روشنی از این مقاومت داشته باشد و خود را در آن روایت ببیند.
او افزود: پشت حذفهای اجتماعی، همیشه مسأله هویت اجتماعی وجود دارد. دوره جنگ، دورهای سخت است، اما ایران توانسته در موقعیتهای مختلف انعطافپذیر باشد. کشوری که میخواهد چهارراه جهان باشد، باید ارتش قوی داشته باشد؛ و ارتش تنها تجهیزات و سازمان نیست، بلکه حفظ حرمت و شأن سربازی هم هست.
شالچی ادامه داد: امروز میلیونها ایرانی با تحصیلات دانشگاهی داریم. این سرمایهای مهم است و برای تقویت همبستگی باید به سوی روایتهای جامع و یکپارچه برویم؛ روایتهایی که در عین وحدت، تکثر و تفاوتها را هم بپذیرند.
وی با اشاره به توقف تخاصم میان ایران و اسرائیل گفت: در چنین شرایطی، عرصههایی مثل دین، علم و هنر میتوانند نقش مهمی در تقویت روحیه و کمک به مردم ایفا کنند. مهم است که این روایتها ادامه پیدا کند و در جامعه جریان یابد.
در ادامه نشست هادی خانیکی به بیان دغدغهها و تحلیل خود پرداخت و گفت: اولین دغدغه ما، مکان گفتگو است؛ اینکه دانشگاهها و نهادهای علمی باید در این موقعیتها جایگاهی داشته باشند، اما در عمل کمتر دیده شدند. دغدغه دوم، دوگانگی یا دوقطبی است که در جامعه وجود دارد؛ اگر کسی در کنار حاکمیت قرار بگیرد، گویی از جامعه مدنی فاصله میگیرد و اگر در کنار جامعه مدنی باشد، از حاکمیت دور میشود. دغدغه سوم هم این است که نهادهایی مثل دانشگاه، فرهنگ و رسانه که بهنوعی به ساختار حاکمیت متصلاند، چقدر میتوانند ظرفیتهای علمی، فرهنگی، هنری و اجتماعی را کشف یا خلق کنند.
وی ادامه داد: در سختترین شرایط از نظر رسانهای، نهادهای دانشگاهی و فرهنگی وارد میدان شدند؛ بیش از آنکه به تولید محتوا بپردازند، تلاش شد این صداها توزیع و شنیده شود. ولی در تفسیر و روایت ضعف داشتیم؛ چرا که هر کسی در فضای مجازی به درون خودش تبعید شده بود. امروز نیاز داریم مرجعیت اندیشه، فرهنگ و دانشگاه را بازسازی کنیم؛ نه فقط برای افتخار به خاطرات جنگ، بلکه برای تأکید بر مدارا، مقاومت و پیوند دوباره با جامعه.
خانیکی تأکید کرد: نشانگانی که ما را به اینجا رسانده، در برابر کسانی است که میگویند ایران را هنوز نشناختهاند و حتی اسناد تاریخی ایران را نخواندهاند. همبستگیای که امروز ایجاد شد، نباید صرفاً گزارش شود؛ بلکه باید روایت شود و در این روایت همه صداهای ایرانی شنیده شود. تحولی در رویکرد سیاسی، فرهنگی و ارتباطی نهادهای رسمی و حاکمیتی ضروری است تا این سرمایه اجتماعی تازه شکلگرفته استمرار یابد.
این استاد دانشگاه درباره تجربه دانشگاهیان و نهادهای مدنی پس از شروع جنگ گفت: در همان روزهای نخست جنگ، بحث این بود که دیگران را اداره نکنیم، بلکه نقش خودمان را پیدا کنیم. مثل پرنده کوچکی که در داستان ابراهیم، با منقار خود آب میبرد؛ حتی اگر نتواند آتش را خاموش کند، وظیفه خودش را انجام میدهد. اینجا هم مفهوم وطن، شهروندی و مسئولیت اجتماعی پررنگ شد.
خانیکی افزود: تجاوز اسرائیل باعث شد مرزهای جدیدی شکل بگیرد: کسانی که در کنار وطن ایستادند و کسانی که با فاصله گرفتن از ایران، موضع خود را مشخص کردند. این فقط یک نبرد نظامی نبود؛ بلکه باعث شد زندانی، زندانبان، هنرمند، منتقد حکومت و حتی شهروندان عادی در کنار هم در معرض آسیب قرار بگیرند و این خود معنای تجاوز را روشنتر کرد.
وی ادامه داد: به نظر من، دانشگاه و وزارت علوم، وزارت ارشاد و نهادهای فرهنگی قدمهای مهمی برداشتند تا هنر و رسانه در این مقطع فعال شوند. ایرانیها در این بازگشت دوباره، به جوهر تاریخی و فرهنگی خود که همان «خرد» است تکیه کردند؛ همانطور که فردوسی در آغاز شاهنامه میگوید: «به نام خداوند جان و خرد». این خرد یعنی تدبیر، فهم موقعیت و درک ظرفیتها.
خانیکی با اشاره به تحول فضای عمومی گفت: یک زمانی حتی برای نصب مجسمه فردوسی در مشهد تردید و مخالفت بود؛ ولی امروز مشهد و شهرهای دیگر پر از نمادهای آرش کمانگیر، کاوه آهنگر و دیگر قهرمانان تاریخ ایران شده است. این یعنی جامعه به تاریخ و فرهنگش بازگشته و این بازگشت، سرمایهای برای آینده است.
وی تاکید کرد: باید مراقب باشیم که به جای نگرانی از فهم نسل جدید از شرایط کنونی، از کلیشههای قدیمی بترسیم. سمی که در جامعه وجود دارد، دوقطبیسازی است. وظیفه دانشگاه، فرهنگ و رسانه این است که روایت همه صداهای ایرانی را بیان کنند و از این سرمایه اجتماعی تازه، مراقبت کنند.
در این نشست، حسین علایی با اشاره به سابقه تاریخی و برنامهریزی طولانی اسرائیل برای جنگ علیه ایران گفت: اصولاً رژیمهای متجاوز قبل از آغاز جنگ، جنگ با افکار عمومی کشور هدف را شروع میکنند. اگر بخواهیم آغازی برای جنگ اسرائیل علیه ایران قائل شویم، این جنگ از نظر عملیاتی به حدود ده سال پیش بازمیگردد و از نظر برنامهریزی به حدود ۳۰ سال پیش.
وی افزود: اسرائیلیها در این مدت تشکیلات اطلاعاتی و عملیاتی خود را در ایران مستقر کردند و دهها عملیات امنیتی و ترور دانشمندان هستهای را از پیش از سال ۸۸ آغاز کردند. آنها حتی پیش از بروز بحرانهای اجتماعی در ایران، بیش از ۳۵ عملیات در خاک کشورمان انجام داده بودند که در ایران چندان رسانهای نشد.
علایی تأکید کرد: مهمترین قربانیان هر جنگی مردم هستند و قدرت استقامت و ماندگاری مردم نقش تعیینکنندهای در تصمیمگیریهای دولتها دارد: اگر مردم مقاومت و ماندگاری بالایی داشته باشند، دولتمردان موفق میشوند و اگر مردم دچار تردید و شکست شوند، این شکست به سطوح تصمیمگیری هم سرایت میکند.
این کارشناس در ادامه توضیح داد:هدف اسرائیل فقط حمله به تأسیسات هستهای نبود؛ بلکه آنها به دنبال تضعیف اعتبار ایران بودند. میخواستند با یک حمله، پسر شاه را که به تعبیر دکتر سروش "پیر کودک" است، دوباره بر ملت ایران حاکم کنند. حتی در فرانسه برای او مصاحبه ترتیب دادند تا شبیهسازی بازگشت امام خمینی از نوفللوشاتو را تکرار کنند.
به گفته علایی، بخشی از این پروژه بزرگ شامل راهاندازی شبکههای فارسیزبان بود که مأموریت اصلی آنها دلسرد کردن مردم از انقلاب اسلامی، تطهیر رژیم پهلوی، و القای این گزاره بود که ایرانِ پس از انقلاب پیشرفتی نداشته است.
وی گفت: ایران اینترنشنال که برخی بهدرستی آن را اسرائیل اینترنشنال مینامند، شبکه منوتو و دیگر رسانهها، همه در راستای این عملیات روانی فعالیت میکنند. آنها فیلم و کتاب درباره شاه و پهلوی سفارش میدهند، ولی اشارهای به استبداد و دیکتاتوری آن دوره نمیکنند.
علایی در ادامه به طراحی حملات عملیاتی هم اشاره کرد و گفت: حتی در دوران ریاستجمهوری ترامپ و بایدن، تمرینهای مشترک آمریکا و اسرائیل برای زدن تأسیسات هستهای ایران در صحرای نوادا انجام شد. ولی هدف اصلی آنها، همانطور که گفتم، شکستن اعتبار جمهوری اسلامی و تحمیل حاکمیت پسر شاه بود.
وی در بخش دیگری از سخنانش به واکنش مردم ایران پرداخت: اسرائیل انتظار داشت اگر مردم ایران در خیابانها به نفع اسرائیل تظاهرات نمیکنند، حداقل در برابر حمله به کشورشان سکوت کنند. اما آنچه در عمل رخ داد، حضور گسترده مردم در نماز جمعه و اجتماعاتی بود که علیه تجاوز اسرائیل و به نفع تمامیت ارضی ایران برگزار شد؛ حضوری که حتی از تظاهرات روز قدس هم پرشورتر بود.
علایی با اشاره به نقش ایرانیان خارج از کشور گفت: به دستیار اجتماعی رئیس جمهور پیشنهاد میکنم رئیسجمهور از رهبر انقلاب بخواهد متنی برای عفو عمومی کسانی که در داخل و خارج کشور در کنار ملت ایران ایستادند، تهیه کنند؛ کسانی که در زندان هستند آزاد شوند و ایرانیان مقیم خارج نیز بتوانند با افتخار به وطن بازگردند.
این کارشناس بر ضرورت تقویت انسجام ملی و هوشیاری در برابر جنگ روانی و رسانهای دشمن تأکید کرد و از دولت خواست راهکارهای ملموس برای افزایش تابآوری اجتماعی تدوین کند.
انتهای پیام/