به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، نادیدهانگاری تمام قوانین و قواعد بینالملل و حمله نظامی گسترده به خاک جمهوری اسلامی ایران از سوی رژیم صهیونیستی، گرچه با توجه به سابقه جنایت، جنگ و اشغالگری این رژیم موضوعی نه چندان شگفتآور برای منطقه و حتی جهان است اما تداوم جنگطلبیهای این رژیم به اعتقاد «صباح زنگنه» سفیر و نماینده سابق ایران نزد سازمان همکاری اسلامی در جده به کمک و پشتیبانی مستقیم آمریکا و برخی کشورهای اروپایی صورت میگیرد و اتخاذ بهترین رویکرد در قبال این ماجراجوییها نیازمند بررسی سناریوهای مختلف است.
سه سناریوی پیشرو در جنگ ایران و رژیم اسرائیل
این تحلیلگر مسائل منطقه در بررسی ریشهای دشمنی رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران، موضوع فلسطین را مهمترین عنصر آغاز این دشمنیها دانست و گفت: اسرائیل تکلیف خود را با منطقه و جمهوری اسلامی ایران مشخص و مطرح کرده که ایران تهدیدی برای موجودیت اسرائیل است؛ بنابراین، خود را موظف میداند که باید با جمهوری اسلامی ایران درگیر شده و بجنگد. اما سخن جمهوری اسلامی ایران این است که مردم فلسطین، که مردم اصیل آن سرزمین هستند، باید به حقوق خود برسند و بتوانند دولتی تشکیل دهند. این درحالی است که اسرائیل به جای گفتگو در سطح سازمان ملل و مجامع حقوقی بینالمللی و نظرخواهی از مردم آن منطقه، تلاش کرده و همچنان هم سعی میکند که با اسلحه هم مردم فلسطین را سرکوب کند و هم به مدافعان مسئله فلسطین حملهور شود.
زنگنه با بیان اینکه وقتی رژیم اسرائیل حملهای مسلحانه آغاز میکند، انتظار چیزی غیر از پاسخ مسلحانه، انتظار بیجایی خواهد بود، در ارزیابی سناریوهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی گفت: سناریوی نخست این است که همین وضعیت فعلی ادامه پیدا کند؛ یعنی هر از گاهی اسرائیل به ایران یا دیگر کشورهای منطقه حمله کرده و انتظار داشته باشند که هیچکس به این حملات اعتراض نکند. این رویه تاکنون مرسوم بوده به گونهای که حتی شورای امنیت سازمان ملل که متشکل از پنج کشور قدرتمند شرقی و غربی است نیز تاکنون نتوانسته محکومیت جدی علیه اقدامات اسرائیل و یا حتی قطعنامههای مصوب خود را اعمال کند.
وی سناریوی دوم را خوشبینانه توصیف کرد و توضیح داد: سناریو دیگر میتواند این باشد که رژیم اسرائیل به قطعنامههای شورای امنیت، از ابتدای تشکیل خود تاکنون، پایبند شود و آنها را محترم بشمارد؛ امری که در طول این ۶۰ یا ۷۰ سال سابقه نداشته و دیده نشده که اسرائیل توجهی به این قطعنامهها داشته و به آنها پایبند باشد. تمامی الزاماتی که شورای امنیت برای اسرائیل تعیین کرده، توسط این رژیم نادیده گرفته شده و پذیرفته نشدهاند. بنابراین، اگر اسرائیل همچنان بخواهد سناریوی اول را ادامه دهد و سناریوی دوم را نادیده بگیرد، منطقه، جهان و فلسطین همچنان شاهد جنایات و کشتار این رژیم خواهند بود.
اگر آمریکا میتوانست اسرائیل را مهار کند و به روند دیپلماتیک اجازه ادامه دهد؛ همانطور که بارها اعلام کردهاند که خواهان حل موضوع هستهای از طریق دیپلماسی هستند اما وقتی نمیتواند یا نمیخواهد آن را کنترل کند، مشخص میشود که راهحل دیپلماتیک نیز اساساً مدنظرشان نبوده است.سفیر سابق ایران نزد سازمان همکاری اسلامی راه سوم در تقابل ایران و رژیم صهیونیستی را اینگونه شرح داد: جمهوری اسلامی ایران، با پاسخ دادن به حملات اسرائیل، جایگاه بهحق خود را تثبیت کرده و بر همین اساس به مسیر خود ادامه دهد. حال اگر سازمان ملل یا برخی کشورها وارد شده و بخواهند راهحلهای مقبول ارائه دهند، تنها گزینهای که در اختیار خواهند داشت، اعلام آتشبس است. در این صورت، ما در موقعیتی قرار میگیریم که نه جنگ است و نه صلح؛ بایدهمیشه در حالت انتظار و آمادهباش باشیم تا ببینیم چه زمانی اسرائیل دوباره حمله کرده یا فشار خواهد آورد. باید یکی از این سه سناریو را انتخاب کرد، ایستادگی نشان داد و ضمانتهای لازم را از کشورهای حامی اسرائیل گرفت.
سکوت کشورهای عربی، اسرائیل را جسور کرد
زنگنه در ارزیابی دلایل گستاخی و هجمه بیواهمه رژیم صهیونیستی به کشورهای منطقه عامل اصلی این رویکرد و ماجراجوییهای آن رژیم را وجود کشورهای حامی اسرائیل که از نظر تسلیحاتی، سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی از آن حمایت میکنند، دانست و توضیح داد: اگر این کشورها حمایتهای خود را در این زمینهها متوقف کنند، اسرائیل خیلی زود تسلیم شده مجبور به تغییر رفتار خواهد شد و همانند یک سیستم عادی رفتار خواهد کرد. اما اکنون، وجود حامی بزرگی مانند آمریکا و سکوت کشورهای عربی باعث شده که عملاً این وضعیت پذیرفته شود. این رژیم، چه خواسته و چه ناخواسته، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، با دریافت این علامتها از سکوت یا بیعملی کشورهای عربی، به جنایات خود ادامه میدهد.
کشورهایی که امکان میانجیگری در جنگ ایران و رژیم اسرائیل را دارند
تحلیلگر مسائل منطقه در امکانسنجی میانجیگری کشورهای میانجی در مناقشه ایران و رژیم اسرائیل هم گفت: یک زمانی کشورهای اروپایی قدرت لازم برای این نقشآفرینی را داشتند اما در حال حاضر کشورهای اروپایی مشغول بحران اوکراین، مسائل انرژی، مشکلات اقتصادی و امنیتی خود هستند. بنابراین، عملاً توانایی ابتکار عمل ندارند. کشورهای منطقه مانند عربستان، عمان یا قطر نیز توانایی کافی برای فشار آوردن مستقیم بر اسرائیل و تحمیل شرایط را ندارند و ناگزیرند از طریق آمریکا عمل کنند اما آمریکا، که از قبل چک سفید امضا در اختیار اسرائیل قرار داده، به این تماسها و تلاشهای کشورهای منطقه پاسخ مناسبی نخواهد داد.
زنگنه در ادامه دو کشور روسیه و چین را گزینههای دیگر میانجیگری دانست درباره امکان نقشآفرینی آنها گفت: این دو کشور بسته به اینکه جنگ و درگیری در منطقه را چگونه ارزیابی کنند، وارد ماجرا خواهند شد. اگر این درگیری را توسعهپذیر ببینند و آن را مضر به منافع خود بدانند، ممکن است وارد عمل شوند اما اگر در توقف درگیری نفعی برای خود نبینند، کاری نخواهند کرد.
پیششرطهای برگزاری مذاکره در حال حاضر وجود ندارد
سفیر پیشین ایران نزد سازمان همکاری اسلامی درباره تاثیر حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران بر مذاکرات غیر مستقیم تهران و واشنگتن و اینکه ایران حضور در دور ششم را توجیهپذیر ندانسته است، توضیح داد: کنار کشیدن جمهوری اسلامی ایران از مذاکرات پیام روشنی دارد و مهمترین آن این است که مذاکره کردن، پیششرطهایی نیاز دارد که در حال حاضر وجود ندارد. اینکه آمریکا تمام خواستههای اسرائیل را تامین کرده و حتی یک شب نیز این رژیم را از جنگ متوقف نکرده و نتوانسته آن را مهار کند. روشن است که محتوای مذاکرات و انتفاع موضوع مذاکرات لطمه خورده است.
زنگنه با بیان اینکه قرار بود موضوع هستهای با یک راهحل منطقی به سرانجام برسد اما ورود اسرائیل بهصورت جنگ مسلحانه و اقدامات تجاوزکارانه، عملاً هدف این نوع مذاکرات را زیر سؤال برده است، گفت: اگر قرار باشد هر اختلاف نظری و مذاکرهای بلافاصله تبدیل به عملیات نظامی و تجاوز مسلحانه شود، دیگر این نوع مذاکرات معنایی نخواهد داشت. اگر آمریکا میتوانست اسرائیل را مهار کند و به روند دیپلماتیک اجازه ادامه دهد؛ همانطور که بارها اعلام کردهاند که خواهان حل موضوع هستهای از طریق دیپلماسی هستند اما وقتی نمیتواند یا نمیخواهد آن را کنترل کند، مشخص میشود که راهحل دیپلماتیک نیز اساساً مدنظرشان نبوده است.
وی تصریح کرد: اگر از این شرایط بخواهند بهعنوان ابزاری برای فشار بر اراده سیاسی جمهوری اسلامی ایران استفاده کنند، باید دانست که این ابزار فشار بارها و بارها آزموده شده و نتیجه نداده است؛ بلکه بهجای باز کردن گرههای فروبسته، موجب پیچیدهتر شدن این گرهها و حتی غیرقابلگشودن شدن آنها شده است. لذا در روش و رویه آمریکا باید تجدیدنظر شود و از راهحلهای مبتنی بر اعمال فشار نظامی دست بردارند و به میز مذاکره بازگردند.