خیلی وقتها در شبکههای اجتماعی، مطالب و پستهای متعددی درباره افسردگی میخوانیم که بعضی از آنها بر این باورند افسردگی صرفاً یک بیماری نیست که تنها با مصرف دارو درمان شود و میتوان بدون مصرف قرص هم آن را درمان کرد. این افراد تأکید دارند که بدن انسان به طور طبیعی دارای مکانیزمهایی برای ترمیم خود است و با انجام برخی فعالیتها میتوان علائم افسردگی را کاهش داد یا درمان کرد.
ابتدا باید بگویم که ما در مواجهه بار افسردگی چیزی به اسم دارودرمانی نداریم و اصطلاح "کنترل دارویی" صحیح است. دارو افسردگی را درمان نمیکند. بلکه تنها سطح آن را کاهش میدهد. درمان زمانی اتفاق میافتد که روی گفتمان ذهنی فرد کار شود، مهارتهایی به او آموزش داده شود و فرد این مهارتها را در زندگی خود پیاده کند.
به گفته این دکترای روانشناسی، و وقتی به این سطح رسید، حالا میتوانیم از فرد بخواهیم که ورزش کند، مهارتها و تکنیکهایی را به او یاد بدهیم که افسردگیش کنترل شود، یا از او بخواهیم که در گروههای درمانی شرکت کند. فردی که افسردگیاش مثلا در سطح ۵۰ قرار دارد، حرف و نصیحت در او اثرگذار نیست. این فرد بدون دارو اصلا توانایی ندارد که به حرف شما گوش بدهد. پس در بعضی افسردگیها کنترل با دارو تا حدی لازم است.
درمجموع دو گروه افسردگی داریم؛ افسردگی ژنوتیپ (Genotype depression) که از طریق وراثت از مادر یا پدر یا هردو به ما میرسد، و افسردگی فنوتیپ (Phenotype Depression) که عوامل محیطی مثل بیکاری، فقر، ازدواج نکردن، داشتن شغل سخت و مانند اینها باعث بروز آن میشود. هردو مدل افسردگی هم قابل کنترلاند. در افسردگیهای محیطی معمولا با حذف یا کاهش عوامل استرسزا،، افسردگی هم برطرف میشود. مثلا شما اگر شغل خوبی پیدا کنی، کلا حالت خوب میشود و اثری از افسردگی نمیماند. اما در افسردگی ژنوتیپ شما نمیتوانید گاهی بدون دارو آن را کنترل کنید. مثلا خیلی از افرادی که افسردگی ژنتیکی دارند، از بچگی دوپامین یا سروتونین در مغزشان ترشح نمیشود. خب به این فرد نمیتوانید بگویید بلند شو ورزش کن، شاد باش، زندگی را جدی نگیر. این فرد نیاز به دارو دارد تا ماده دوپامین که وظیفهاش "دادن احساس لذت است"، در مغزش ترشح شود.
این روانشناس در ادامه با انتقاد از وضعیت موجود در زمینه تجویز دارو میگوید: و . چون به این فکر میکنند که اگر درمان موقت باشد، درآمدشان کاهش مییابد. دکتر آذرخش مکری که یکی از شاخصترین روانپزشکان کشور است، به این مدل روانپزشکها میگوید: «دکترهای موادفروش». روانپزشک باسواد، در شروع درمان از دارو حرفی نمیزند. بلکه سعی میکند افکار و باورهای بیمار را اصلاح کند. در یک تحقیق به هزار نفر گفته شد که به روانپزشک مراجعه کنند و همگی مشکل مشابهی را مطرح کردند و روانپزشک برای همه آنها دارو تجویز کرد. در حالی که در دنیا، تلاشهایی در حال انجام است تا حتی اختلالی مانند اسکیزوفرنی را هم بدون دارو کنترل کنند.
این تراپیست به نکته خیلی جالبی اشاره میکند و میگوید: کلا ۱۰ خطا در مغز باعث افسردگی میشوند که مهمترینش این است که فرد همه چیز را سیاه و سفید میبیند و افکارش حد وسط ندارد. مثلا فرد ماشین گران دارد و پرنده روی شیشه ماشینش کثیفکاری میکند و او شکایت میکند که پرندهها همیشه روی ماشین من این کار را میکنند. اما ماشین گرانی را که دارد، نمیبیند. یا مدام از زندگی شکایت دارد اما به این که همسر خوبی دارد، توجه نمیکند.
او ادامه میدهد: البته بعضی نظریهپردازان روانشناسی میگویند افسردگی باعث ایجاد خطاها در مغز میشود و بعضیها میگویند این خطاها هستند که باعث ایجاد افسردگی میشوند. به نظر من در خیلی از موارد خطاهای مغز باعث بروز احساس افسردگی میشوند.
این دکترای روانشناسی میگوید: در واقع ژن و محیط بر یکدیگر اثر متقابل دارند. خب ما نمیتوانیم ژن را تغییر دهیم اما میتوانیم نقش محیط را پررنگ کنیم و روی آن کار کنیم. من میتوانم ۱۰ رفتار به شما آموزش دهم که تا آخر هفته کاملاً افسرده شوید. یا حتی در عرض ۵ دقیقه میتوانم اضطراب شما را تشدید کنم یا کاهش دهم. میخواهم بگویم که با تغییر محیط (مثلا با گفتمان ذهنی) میتوان افسردگی را کنترل کرد.