مدل رونالدو - مارتینز در تیم ملی ایران!

به گزارش "ورزش سه"، بخش مهمی از حرفهای کریستیانو رونالدو در نشست مطبوعاتی وجدآورش در پایان فینال لیگ ملتهای اروپا، به دفاع او از روبرتو مارتینز اختصاص داشت. ستاره ۴۱ ساله پرتغالی که در دو بازی مقابل آلمان و اسپانیا درخشیده و گلزنی کرده حالا با اعتماد بهنفس و صدای بالا از سرمربی اسپانیایی تیمش دفاع میکرد. مردی که بیش از اندازه مورد انتقاد رسانههای پرتغالی، شبکههای اجتماعی و تلویزیونی قرار داشت. مارتینز با سابقه مناسب و رزومه قابل توجه به پرتغال پیوسته اما پس از کسب نتایج ضعیف در جام ملتهای اروپا در سال گذشته همواره و در هر فیفادی انتقادات زیادی را تحمل کرده، بهخصوص که او از یک بازیکن ۴۱ ساله در تیمش سود میبرد و این درحالی است که فوتبال پرتغال به عنوان یکی از قطبهای دنیا از استعدادهای جوان فوتبالی فراوانی بهره میبرد.
اما کریستیانو رونالدو شب گذشته بازهم ارزشهای فوقالعاده خود را به نمایش گذاشت. مارتینز و رونالدو شب گذشته نفس راحتی کشیدند چرا که بازی نفسگیرشان با اسپانیا به سود آنها به پایان رسیده بود ولی ممکن بود دوباره با یک خطای انسانی در ضربات پنالتی در صف مقصران قرار گرفته و دوباره بحثهای متفاوتی درباره شان مطرح بشود اما پیروزی در این بازی مهم و بازنمایی آن در رسانههای جهان جایی را برای انتقاد نمی گذارد. درواقع، تمجیدهای بینالمللی و چهره استثنایی کریستیانو در سطح جهان فعلا منتقدان را دست در جیب میکند. این کاری است که پیروزی در بازیهای ملی انجام میدهد.
مورد پرتغال و رونالدو بیشباهت به آنچه که در فوتبال ایران رخ میدهد، نیست. تیم ملی فوتبال ایران در آستانه آخرین بازی تور موفقیتآمیز صعود خود به جام جهانی است و فردا مقابل کره شمالی به میدان خواهد رفت. این تیم ملی پس از یک فعالیت سه هفتهای، پایانی بر این دوره مهم و موفقیتوار خواهد گذاشت در شرایطی که صعود مقتدرانه را به جام جهانی ۲۰۲۶ رقم زده است حالا یک سال برای حضور موفقیتآمیز در جام جهانی فرصت دارد.

قلعهنویی در این دوره مسابقات ملی کم و بیش مورد انتقاد قرار داشته و حالا پس از شکست ایران مقابل قطر در مسابقه تشریفاتی در دوحه با وجود ده نفره شدن در نیمه اول و غیبت ۷ بازیکن کلیدی تیم، صداها رساتر از گذشته شدهاند. با وجود اینکه، شاید اثری از این حال و هوا در فضای اردوی تیم ملی نباشد اما کار کادر فنی تیم ملی مخاطره آمیزتر از دوره مشابه در فیفادی فروردین شده است.
انتقادها البته سرفصلهای یکسانی دارند از موضوع جوانگرایی و عدم ارائه بازی مدنظر ناظران تا مسئله دعوت یا دعوت از بازیکنان مختلف و مدنظر منتقدین و در نهایت، مسائلی که به چینش بازیکنان و تاکتیک تیم ملی و... را در برمی گیرد. مجموعهای از انتقادات رنگارنگ که مخاطره شغل سرمربی تیم ملی را بیش از پیش نمایان میکند.
فکتها و نکات بسیار زیادی در خصوص موضوع جوانگرایی که بدل به یک مسئله حاد در افکار عمومی شده وجود دارد که نشان میدهد اتفاقا این تیم ملی در موضوع جوانگرایی آنچنان هم بد عمل نکرده و به نسبت تورنمنت جام ملتهای آسیا با شیب ملایمی معدل سنی خود را به اندازه دو سال (از ۲۹.۵ سال به ۲۷.۵ سال) پایین آورده است.

همچنین، باتوجه به شرایط زمانی و مسئله دوران پایانی یک نسل طلایی و تکرار نشدنی در فوتبال ایران که منتهایش نیازمند ظهور یک گروه جدیدی از بازیکنان برای جایگزینی است باید بپذیریم که این تغییر به این سادگی اتفاق نخواهد افتاد چرا که بازیکنان تاریخسازی که سن و سالشان در مرز ۳۰ سال و بالاتر است، همچنان چهرههای غیرقابل جایگزین در فوتبال ایران به حساب میآیند. بازیکنانی که ظهورشان در فوتبال ملی ایران به جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵ و مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ برمیگردد و همواره در درخشانترین دورههای فوتبال ملی ایران جای داشتهاند و هنوز نسل جدیدی که بتواند جایگاه آنها را به معنای واقعی تهدید نماید، ظهور نکرده است. بنابراین، استفاده از آنها از دید سرمربی تیم ملی کار بیراهی نیست چرا که آنها همچنان از کیفیت بالاتری جهت حضور در میادین بینالمللی برخوردار هستند. اگرچه سن و سالشان باعث میشود که ما فکر کنیم تیم ملی مسن و پیری داریم.
نباید فراموش کنیم که ستاره تیم ملی پرتغال در مسابقه دیشب کریستیانو رونالدو بود، بازیکن ۴۱ ساله که اگر مورد مشابه آن علی دایی را به خاطر بیاورید، یادتان میآید که در جام جهانی ۲۰۰۶ چه فشار وحشتناکی را به واسطه حضورش در تیم ملی تحمل میکرد. درواقع، افکار عمومی با وجود خدمات ارزنده و استثنایی دایی به تیم ملی و گلزنیهای بیشمار و طولانی مدت، تصور میکرد باید تغییری در خط حمله تیم ملی صورت بگیرد. اتفاقی که وقتی رخ داد تا نزدیک به یک دهه مهاجمی در حد و اندازههای این ستاره تابناک فوتبال ایران پیدا نشد و همین نسل با درخشش سردار آزمون و مهدی طارمی بود که تیم ملی را دوباره صاحب مهاجمی با کیفیت کرد.

درست است که افکار عمومی در بسیاری از موارد میتواند به عنوان یک میزان الحراره مورد توجه قرار بگیرد اما لزوما آنچه که جمعیتی آن را با هم فریاد میزنند، درست نیست و آنچه که مسلم است این تصمیم و نظر کادر فنی تیم ملی است اگر به خود ایمان داشته باشند درنهایت و در طول زمان، درستی و نادرستی آن را ثابت میکنند. همانطور که امروز دراگان اسکوچیچ به عنوان قهرمان فوتبال ایران از دوران وحشتناک عدم محبوبیتش در تیم ملی فاصله گرفته و مورد تحسین علاقهمندان به فوتبال ایران است، درحالی که در زمان مشابه و در دوره حضورش در تیم ملی کمتر طرفداری داشت. این مسئله در مورد مربیان بزرگ دیگری مثل برانکو ایوانکوویچ، خود امیر قلعهنویی (دوره اول حضور در تیم ملی) و میروسلاو بلاژوویچ و حتی کارلوس کیروش نیز وجود داشت.
بنابراین، نباید از شنیدن جملات منفی و حملات مداوم به تیم ملی تعجب کرد اصولا وضع همین است مگر آنکه تیم ملی موفق شود پیروزیهایی بهدست بیاورد که این جو آرام بشود. همانطور که پرتغال با قهرمانی در لیگ ملتهای اروپا فعلا به دوره آرامش ملی و صلح با سرمربی و رونالدو رفته است.