۲. هجمه رسانهای و سیاهنمایی مستمر آمریکا علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران، چیزی جز تقلای بیثمر در جهت تحریف واقعیت نیست؛ کوبیدن آب در هاون است. جمهوری اسلامی ایران در عرصههای گوناگون همچون صنایع پیشرفته، کشاورزی هوشمند، درمان بیماریهای صعبالعلاج و تولید داروهای رادیویی، از ظرفیت انرژی هستهای بهرهمند است. امروزه درمان بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان در کشور، متکی بر فناوریهای حاصل از این دانش است. با چنین جایگاهی، چگونه میتوان از جمهوری اسلامی انتظار داشت که از این حق بدیهی و نیاز حیاتی جامعه خود چشم بپوشد و آن را قربانی ملاحظات سیاسی کند؟ حفظ این دانش و دستاورد، نه فقط یک اولویت راهبردی، بلکه پاسداشت حیات و سلامت مردم ایران است.
۳. هیئت مذاکرهکننده جمهوری اسلامی ایران مأمور به تدبیر و حفظ منافع ملی است و مجاز است که در چهارچوب عزت و حکمت، درباره تنظیم دامنه غنیسازی متناسب با رفع تحریمها، رایزنیهایی داشته باشد؛ مشروط بر آنکه به بنمایه دانش بومی هستهای آسیبی وارد نگردد. اما طرف آمریکایی، با بیپایانسازی فهرست بهانهها، همواره کوشیده است که روند طبیعی و قانونی فعالیتهای ایران را با چالش مواجه سازد. گویی آنان در پی آناند که اصل موضوع غنیسازی را به کلی از دستور کار ایران خارج کنند. حال آنکه موضع ایران در قبال انرژی هستهای روشن، استوار و غیرقابل ابهام است: ادامه این مسیر، خط قرمز ملت است.
۴. ایران امروز، از منظر توان فنی، واجد ظرفیت دستیابی به سلاح هستهای است؛ اما با تکیه بر عقلانیت راهبردی، تعهدات دینی، و منطق سیاسی خویش، هیچگاه در این مسیر گام ننهاده و نخواهد نهاد. آنچه جمهوری اسلامی ایران میطلبد، توسعه دانش بومی در راستای پیشرفت در عرصههای پزشکی، صنعتی و زیستفناوری است. با اینحال، دشمنان آگاهانه میکوشند با تکرار واژه «بمب هستهای»، افکار عمومی را مشوش سازند و از این رهگذر، ایران را از بهرهمندی از فناوریهای صلحآمیز نیز محروم سازند. هدف واقعی این پروژه رسانهای، نه جلوگیری از تهدید نظامی، بلکه توقف پیشرفت علمی ایران و سلب ابزارهای توسعه ملی از دست ملتی مستقل و سرفراز است.