برنامه اتمی تا چه حد جدی و تا چه حد ناشی از میل قدرت طلبی شاه بود؟

 برنامه اتمی تا چه حد جدی و تا چه حد ناشی از میل قدرت طلبی شاه بود؟

  یک ذره از سازمان انرژی اتمی در افرادمن شک ندیدم نسبت به اصل برنامه، نسبت به نحوه اجراء برنامه، مسلم بحث بود، و مسلم در هر سازمانی بحث هست، نسبت به کم و بیش آن بحث بود‌ ولی نسبت به اصل داستان بحث نبود و حتی باید بگویم برعکس اغلب نقش بنده خیل مشکل بوده برای اینکه از یک طرف تقاضای عجله اعلیحضرت را جواب می‌دادم، برای اینکه عجله داشتند و از یکطرف هم جواب همکاران خودم را می‌بایستی می‌دادم برای این که آنها هم عجله داشتند برای اینکه آنها هم کار بزرگتر می‌خواستند. از دو طرف بن مجبور بودم یک مقداری ایجاد تعادل بکنم، این نشان می‌دهد که کسانی هم که در سازمان انرژی اتمی کار می‌کردند و آگاهی هم داشتند به مسائل و دیدشان این بودکه اینکار باید انجام بشود.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اکبر اعتماد، موسس و نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی بود. در سال ۱۳۴۷ به سمت اولین رئیس مؤسسه تحقیقات و برنامه‌ریزی علمی و آموزشی، که بدیل ایرانی مرکز ملی پژوهش‌های علمی (CNRS) در فرانسه بود، منصوب شد. در سال ۱۳۵۳ ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را به دست گرفت و این سازمان را بنیان نهاد. اعتماد تا سال ۱۳۵۷ ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را به دست داشت. این گفتگوها توسط فرخ غفاری در پاریس انجام شده است.

سؤال: از صحبت‌هایی که شما کردید اینطور بر می‌آید که برخلاف آن چیزی که عده‌ای می‌گفتند و هنوز هم می‌گویند که انرژی اتمی با ساختن نیروگاه‌ها یک بازیچه مورد علاقه اعلیحضرت بود ولی در حقیقت طرح ساختن نیروگاه‌های اتمی و به طور کلی وارد شدن در تکنولوژی هسته‌ای به هیچ وجه یک با زیچه نبوده و یک ضرورت و حتی مهمتریک آینده نگری اساسی از طرف اعلیحضرت بوده، نظر شما در مجموع که بنیان‌گذار این سازمان هستید در این مورد چیست؟ با فاصله‌ای که الان دارید و می‌توانید راحت روی آن فکر بکنید؟

دکتر اعتماد: نسبت به برداشت‌های اعلیحضرت در مورد آینده ایران خیلی صحبت شده و خیلی هم صحبت بعداً خواهد شد و تاریخ قضاوت خواهد کرد که تا چه حد دیدی که اعلیحضرت نسبت به ایران در مغزشان داشتند، این دیددر آن مرحله زمانی برای ایران واقع بینانه بوده یا حداقل خوشبینانه بوده، یعنی اعلیحضرت بیشتر از آنچه که ملت ایران می‌توانسته این بار را بکشد، بارکردند به ملت که در نتیجه منفجر شده، یا اینکه نه احیانا دلائل دیگری داشته.

بعضی‌ها هم یک چیز دیگر می‌گویند که احیانا ممکن است تا یک حدی یک واقعیتی در آن باشد، این حرف در مورد کسان دیگر هم‌زده شده، بعضی‌ها می‌گویند که عی اعلیحضرت دلش برای ایران می‌سوخت و با یران خدمت می‌کرد ولی نه برای ایران مفهوم این حرف اینست که شاید یک نسل را فدای نسل‌های بعدی می‌کرده، اینها همه سائلی است که باید تا ریخ قضاوت کند و من الان در این زمینه نمی‌خواهم وارد آن بحث بشوم ولی آن چیزی که می‌خواهم بگویم اینست که اگر قرار بود مملکت ما آن راهی را برود که اعلیحضرت ترسیم فرموده بودند و اگر قرار بود با آن سرعتی که ما می‌رفتیم به طرف پیشرفت برویم و صنعتی بشویم و بصورت یک مملکت مدرن در آئیم و ارگانیزه بشویم و از لحاظ اجتما پیشرفت بکنیم، من فکر می‌کنم که تمام طرح‌هایی که در مملکت اجرا می‌کردیم نه تنها بزرگ نبودند، نه تنها بیخود نبودند.

حالا کم و بیش، ولی در مجموع بطور متوسط همه آنها لازم بود، حالا یک نفر می‌تواند بگوید که این یک کمی بیشتر و آن یک قدری کمتر، اینها بحث‌هایی است که همیشه می‌شود کرد، ولی به صورت پرسپکتیو تاریخی من معتقدم که همه آنها لازم بود و شاید در بعضی جا‌ها کم می‌کردیم و حتماً کم می‌کردیم حتماً در بعضی جا‌ها نقصان داشتیم یعنی متواضع بودیم در مقابل ملت ایران و تاریخ ایران ولی در هـــــــــر صورت اگر قرار بود که به آن درجه از صنعتی شدن برسیم و به آن درجه از مصرف انرژی برسی من بشخصه متقاعد هستم که دید اعلیحضرت در این زمینه زیاده روی نبود و بازیچه نبود، قدرت پرستی نبودو "پرستیژ" پرستی نبود و یک واقعیت عمیقی در آن بودوآن این بود که اعلیحضرت اعتقاد داشتند که از تمام امکانات تکنولوژی جدید برای پیشرفت ایران باید کمک گرفت، به هر ترتیبی مخصوصا در زمینه انرژی به علت اینکه ایران در زمینه انرژی نقش خاصی بازی می‌کرد. در مورد سرعت اینکار احیانا ممکن است یک مقداری بحث کرد، همانطوریکه بنده عرض کردم یک مقداری تنگنا‌ها بود که به طبع سرعت را محدود می‌کرد و در یک حد نسبتاً" معقول "ما عملاً قرار گرفتیم، حالا آن سرعت یک کمـــــــــــی بیشتر یا یک کمی کمتر یا برنامه یک کمی بیشتر یا یک کمی کمترویا یک کمی پست‌تر یا یک کمی چپتر یا راست‌تر، اینها خیلی مهم نیست. مهم اینست که به عقیده من ما می‌بایستی می‌رفتیم و بنده خودم و همکاران نزدیکم بنوبه خودشان برای اینک همه ایرانی بودند، همه در این پراسس دست اندرکار بودند و همه حق دارند، بنظر من همه ازجان و دل به این برنامه کمک می‌کردند برای اینکه به برنامه اعتقاد داشتند و همه خدمت می‌کردند برای اینکه فکر می‌کردند که این یک کاری است که باید کرد.

یک ذره از سازمان انرژی اتمی در افرادمن شک ندیدم نسبت به اصل برنامه، نسبت به نحوه اجراء برنامه، مسلم بحث بود، و مسلم در هر سازمانی بحث هست، نسبت به کم و بیش آن بحث بود ولی نسبت به اصل داستان بحث نبود و حتی باید بگویم برعکس اغلب نقش بنده خیل مشکل بوده برای اینکه از یک طرف تقاضای عجله اعلیحضرت را جواب می‌دادم، برای اینکه عجله داشتند و از یکطرف هم جواب همکاران خودم را می‌بایستی می‌دادم برای این که آنها هم عجله داشتند برای اینکه آنها هم کار بزرگتر می‌خواستند. از دو طرف بن مجبور بودم یک مقداری ایجاد تعادل بکنم، این نشان می‌دهد که کسانی هم که در سازمان انرژی اتمی کار می‌کردند و آگاهی هم داشتند به مسائل و دیدشان این بودکه اینکار باید انجام بشود.

حالا از این که بگذریم من ضمن اینکه می‌گویم اعتقاد صد در صدخودم بود که اینکار می‌بایستی انجام بشود برای اینکه روشنتر بگویم یادم هست که آراگن یک شعری داشت که رفرن آن این بود که یعنی ترجیع بندش این بود که اگر قرار بود که اینکار را از نو شروع بکنم همین کار را می‌کردم و همین راه را می‌رفتم و من امروز همین حرف را می‌زنم و واقعاً اگر قرار بود که دو دفعه مملکت ما ساخته بشود مـــــــــن خودم همین راه را می‌رفتم حالا شاید احیانا کمی پس و پیش می‌کردم.

برچسب
 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها