به جوراب‌هایش نگاه کن!

به جوراب‌هایش نگاه کن!

 بارها به این فکر می‌کنم که اگر جنگی نبود مرتضی سرهنگی چه می‌کرد. چه ردایی بر قامت مرتضی سرهنگی برازنده بود غیر از اینکه هست؛ ردای ادبیات جنگ.

به گزارش خبرگزاری مهر، علی اکبر شیروانی، نویسنده، یادداشتی نوشته درباره مرتضی سرهنگی، که در ادامه می‌خوانیم:

آخرین بار جوراب‌هایش زمینه زردرنگ داشت و خط‌های سبز و شکلک‌هایی شبیه بازی‌های آتاری. قبلاً دیده‌ام جورابش طرح راه‌راه آبی و طلایی دارد و توپک‌های کوچک قرمز. یک‌بار دیگر جوراب‌هایی داشت به رنگ قرمز با طرح‌های اسلیمی یا شبه‌اسلیمی سرمه‌ای. و بار دیگر و بار دیگر. هماهنگی و تناسب رنگ و طرح جوراب‌هایی که می‌پوشد با کفش و شلوار و پیراهن و تیشرت و کت واقعاً کار هرکسی نیست. کار مرتضی سرهنگی است. هرکسی از پس این کار برنمی‌آید که رنگ‌های متنوع بپوشد و این رنگ‌ها با یکدیگر هم‌نشین باشد و توی ذوق نزند و تازه بیننده را به تحسین وادارد. از مرتضی سرهنگی برمی‌آید.

بارها به این فکر می‌کنم که اگر جنگی نبود مرتضی سرهنگی چه می‌کرد. چه ردایی بر قامت مرتضی سرهنگی برازنده بود غیر از اینکه هست؛ ردای ادبیات جنگ. شاید روزنامه‌نگاری را ادامه می‌داد؛ همان‌جا که قبل از جنگ کارش را شروع کرده بود. شاید روزنامه‌نگاری می‌شد مشهور که شیوه کارش را در دانشگاه‌های خبرنگاری تدریس می‌کردند. شاید از روزنامه‌نگاری به ادبیات می‌رفت و بیشتر به قصه و داستان می‌پرداخت؛ همان‌طور که بسیار از نویسندگان معاصر کارشان را از روزنامه شروع کردند و در خانه ادبیات ساکن شدند و شهرت به نام ادبیات گرفتند. شاید البته مسیر متفاوتی از این چیزها که به ذهنم می‌رسد در پیش می‌گرفت. هرکسی می‌تواند احتمالات خودش را داشته باشد؛ چه او را بشناسد یا نه. گلوله‌هایی که جنگ را آغاز کرد با همه تلخی و ناگواری‌هایی که بر تن تاریخ ما گذاشت، مردانی ساخت که به آن‌ها می‌بالیم. مرتضی سرهنگی یکی از آنهاست و به دلایلی متمایزترین‌شان.

تمایز سرهنگی در ماندگاری است و پایمردی بر راهی که آغاز کرد و از همان روزهای روزنامه تا امروز ادامه داده است. اگر زمانی ضرورت دید، راهی خط مقدم جبهه شد تا گزارش و خبر تهیه کند؛ اگر لازم بود به اردوگاه‌های اسرای جنگ رفت و آنچه دید را ثبت و ضبط کرد؛ اگر جای خالی کتاب «نظام‌نامه حرب؛ یکصد و ده فرمان آیت‌الله بلادی بوشهری برای مبارزان تنگستانی در جنگ جهانی اول» را به‌عنوان اثری تاریخی و پژوهشی و نظری حس کرد، از تصحیح و بازیابی آن دریغ نورزید؛ و اگر در تمام این سال‌ها شاگردپروری ادبیات جنگ را لازم شمرد، عمر خود را صرف آن کرد. البته در همه ادوار نوشته است و منتشر کرده و غیر از کارهایی که برای هدفش کرده، از نوشتن غافل نبوده است. چراغ اتاق سرهنگی همواره دیر خاموش می‌شود؛ یا با کاغذها سروکله می‌زند یا با آدم‌ها. اما کاغذها و آدم‌ها یا سوار قطاری که او راه انداخته می‌شوند و در مسیری که برای ثبت و ضبط و ارائه ادبیات جنگ آغاز کرده می‌روند یا لاجرم از مصاحبت او محروم می‌شوند.

مرتضی سرهنگی همواره مأمن است برای کسانی که راهی به اتاقش دارند و همواره کسانی راه به اتاقش دارند که نسبتی با هدف او داشته باشند. مرادم آمدوشدهای معمول نیست که بالاخره همه‌جا رفت‌ها و آمدهایی هست. او با روی گشاده و لبخند، پذیرایی می‌کند. همواره امیدوار است و همواره دیگران را به کار و تلاش دعوت می‌کند. خستگی و غرزدن و از این‌وآن نالیدن را نمی‌پسندد. اگر ساکت باشی از کارهایی که در دست دارد می‌گوید و اگر از کارهایت برایش بگویی راهنمایی می‌کند و تشویق که ادامه دهی و خسته نشوی. همیشه خوش می‌پوشد و سلیقه خاصی در هماهنگی رنگ دارد. هماهنگی رنگ لباس‌هایش نشانه‌ای است از هماهنگی کارهای رنگارنگی که در این سال‌ها کرده است. کارهایی که او کرده است از هرکسی برنمی‌آید. اگر او را دیدید، به رنگ جوراب‌هایش نگاه کنید.

پی‌نوشت: این مطلب در روزنامه فرهیختگان منتشر شده است.

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها