سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
دیپلمات سابق: ایران نمیتواند!
محسن امینزاده، معاون اسبق وزارت امور خارجه و از دستگیرشدگان فتنه 88 به تازگی در اظهاراتی که سایت جماران آنها را منتشر کرد بر لزوم مصالحه با آمریکا تأکید کرده است.
به گزارش جماران، او همچنین اظهار میکند: چرا در حوزه انرژی، نفت و گاز و تولید برق به این فلاکت افتادیم؟ علتش این است که کسی حاضر نیست پروژهای در ایران رشد کند؛ و پروژههایی که خود ایران میتوانسته اجرا کند خیلی محدودتر از ظرفیتهای بزرگی بوده که میتوانسته با همکاری کشورهای دیگر انجام بدهد. قادر نبوده از تکنولوژیهای پیشرفته دنیا استفاده کند و هیچ کشوری نمیتواند چنین شرایطی را تحمل کند.[1]
*وضعیت ایران در بحث انرژی و تأمین آن نه تنها شامل قید فلاکت نیست بلکه ایران در لبه فناوریهای مربوط به انرژی قرار دارد و مشکلاتی از قبیل خاموشیهای مقطعی، خشکسالی و... نیز مشکلاتی مبتلیبه در تمام دنیا هستند.
کما اینکه میبینیم و میدانیم که مثلا برق در فرانسه و آمریکا هم گاهی قطع میشود. و بسیاری از کشورهای دنیا در تأمین نیاز خود به انرژی نیز محتاج واردات خارجی هستند.
جالب آنکه امینزاده نخواسته به مخاطبانش بگوید که ایران پس از تأمین نیازهای داخلی خود البته در جایگاه صادرات برق نیز قرار دارد و یا سوخت متحدان خود در اقصینقاط جهان را نیز تأمین میکند.
بماند که مشکلات ایران در این زمینه هم اولا به اظهارات امینزاده نامربوط است و ثانیا جملگی قابل حل هستند و مثلا "رأی خوب" مردم به یک دولت کارآمد و جهادی در این زمینه بسیار تأثیرگذار است.
سایر گزارههای مطروحه در سخنان امینزاده هم بر منوال همین سیاهنمایی حرکت میکند و جملگی اباطیلی هستند که فقط افراد سیاهنما و دروغگویانی که مثلا سابقه دروغ بزرگ سال 88 را نیز در پرونده خود دارند حاضر به اظهار آنها هستند.
و گرنه کیست که نداند کشوری مثل ایران که امروز تبدیل به یک هژمونی بزرگ شده، ماهواره به فضا میفرستد، تعیینکننده نتیجه جنگهای بزرگ جهان است و علیرغم تمام تحریمها اما منافع مردم خود را کاملا تحصیل میکند هرگز شامل حرفهای امین زاده نیست.
باید دقت کرد که اصحاب سیاهنمایی و دروغگویی علیه ایران برای این رفتار زشت خود حتی کوچکترین مشکل و ایرادی را هم دستمایه پروژه کثیف خود میکنند و دور هر زخمی جمع میشوند. فلذا بازنده کسی است که تصور کند اینان راست میگویند یا قصدی برای خیر و صلاح دارند!
"پرداخت عملکردی" به کارمندان دولت در استانها
امیدعلی پارسا، رئیس امور برنامه و بودجه استانهای سازمان برنامه و بودجه کشورطی سخنانی در نشست شورای برنامهریزی و توسعه استان مرکزی با اشاره به افزایش اختیارات و نظام جدید درآمد و هزینه در استانها گفته است: کارشناس محوری، برنامه محوری، انگیزه محوری، شایسته سالاری، فرق بین بد و خوب و پرداخت مبتنی بر عملکرد نیز در –مباحث- استانی برنامه هفتم است و در دولت آییننامه آن به تصویب رسیده است.
به گزارش ایرنا، او همچنین تصریح میکند: در حال حاضر حدود ۸۵ درصد بودجه کشور صرف اعتبارات جاری و هزینهای میشود و از ۱۵ درصد سایر اعتبارات نیز، ۸۵ درصد اعتبارت ملی و ۱۵ درصد اعتبارات استانی است.[2]
*دولت دکتر پزشکیان با طرح "پرداخت مبتنی بر عملکرد" در بحث حقوق کارمندان دولتی؛ گام بسیار مثبت و مهمی در بخش هزینههای دولتی و بهبود بروکراسی ایران برداشته است.
در واقع باید گفت که هرچه نظام پرداخت حقوق در سیستمهای دولتی به سیستمهای خصوصی شبیهتر شود آنگاه میتوان امید بسیار بیشتری به چالاکی و کارآمدی بروکراسی دولت داشت.
این در حالی است که پیش از این نیز رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور از آغاز آزمایشی پرداخت حقوق در سه دستگاه دولتی، مبتنی بر عملکرد خبر داد.
درباره این طرح که هیچ کاری به پایه حقوق کارمندان محترم ندارد و صرفا در بخش مزایا و اضافهکار اِعمال میشود باید اصرار کرد که دولت محترم حتما از تجربه مجامع خصوصی درباره پرداختهای عملکردی نیز بهره ببرد. چه اینکه این طرح خوب اگرچه امیدها را برای افزایش کارایی و چالاکی در سیستمهای دولتی افزایش میدهد لکن میتوان رهزن نیز باشد و در صورت نبود نظارت موجب آسیبهایی مثل پرداختهای دلبخواهی، حقکُشی و پرداختهای ویژه به نور چشمیها نیز بشود.
گفتنیست، رئیسجمهور پزشکیان چندی قبل طی سخنانی در این باره گفته بود: چرا کسی که کار نمیکند، حقوق میگیرد؟ و چرا میان افراد پرتلاش و کمکار تفاوتی وجود ندارد؟
وی با انتقاد از بیعدالتی در توزیع مزایا گفته بود که در برخی موارد، افراد کمکار از تمام مزایا برخوردار هستند و فردی که مشغول کار واقعی است حتی به ناهار هم نمیرسد، چون وقت آن را ندارد؛ لذا این ساختار ناعادلانه باید اصلاح شود.[3]
توضیح معنای دقیق فمینیسم توسط خانم آزاده صمدی!
آزاده صمدی، از بازیگران سینما و تئاتر در بخشی از یک مصاحبه با روزنامه شرق گفته است: زنبودن را باید بهطور کلی در این سرزمین و فرهنگ بررسی کرد که به دلایل متعدد اصلا آسان نیست. مثلا از بچگی از دوره مدرسه، دختر و پسر را از همدیگر جدا کردند. شاید به همین دلیل خیلی این معادلات مذاکره و گفتوگو با همدیگر را یاد نگرفتیم و هنوز این نگاههای جنسیتی برای خیلیها وجود دارد.
او میافزاید: مثلا من الان با شما مصاحبه میکنم و میگویم بهناز جان، ولی اگر شما یک آقا بودی، ممکن بود شما را با اسم فامیل صدا میکردم. این مرزگذاریهایی است که در فرهنگ ما هست که به درست یا غلطِ آن کاری ندارم ولی به هر حال در خیلی از موارد بازدارنده است. من میگویم مناسبات مردانه از کجا به وجود میآید؟
صمدی تصریح میکند: یعنی در همه کارها امکاناتی را که آقایان دارند، نداریم و همواره بهعنوان تهیهکننده زن، کارگردان زن و بازیگر زن شناخته میشویم و این خودش یکجور تفکیک جنسیتی است. چرا من باید بگویم تهیهکننده زن؟ به هر حال اصلا کار آسانی نیست. اصلا زنزیستن در این جغرافیا کار آسانی نیست. وقتی از ابتدای کودکی با تفکیک جنسیتی در جامعه مواجه هستیم، چگونه باید انتظار داشت که مردان جهان زنانه و اساسا زن را بشناسند و برعکس. میگوییم فیلمنامهمان مردانه است (چون اکثر دستاندرکاران سینما مثل هر شغل دیگری در جامعه مرد هستند) چرا باید جهان زنانه را بشناسند؟ مگر چقدر از کودکی با زنانی غیر از مادر و خواهرانشان همکلام و دمخور بودهاند و برعکس. نگاه و دیدگاهشان کاملا نگاه از دور به یک زن است. برای همین این دوستی و همکاری همواره در یک حجاب و فاصلهای است و در یک سطحی باقی میماند.
این بازیگر همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود اظهار کرده است: به نظرم تعریفهای اشتباهی از واژه فمینیسم وجود دارد و بسیاری اصلا حتی معنای آن را نمیدانند. برخی فکر میکنند در مورد یک برتریجویی حرف میزنیم؛ در صورتیکه راجع به یک برابری حقوق صحبت میکنیم و من هم بهعنوان یک انسان برای خودم این حق را قائلم از حقوقی که مردها در این جامعه برخوردارند، برخوردارباشم و این را حق خودم میدانم و دوست دارم در مورد این مسئله آگاهسازی کنم. حتی خیلی از زنان به نظر من در این جامعه زندگی میکنند که نسبت به حقوق خودشان آگاهی ندارند.[4]
*سخنان این بازیگر یک نکته آشکار و اساسی دارد و آن "مخالفت با فرهنگ و اصالت ایرانی" است.
فرهنگی متمدن و اصیل که از دیرباز و حتی از قبل از اسلام نیز مناسبات خوددارانهای نسبت به زنان داشته و از این رهگذر تصویری از یک جایگاه پر احترام، محوری و خاص برای بانوان ترسیم کرده است.
ما درباره فرهنگ ایرانی میدانیم که حتی کوبهی درهای چوبی نیز برای زنان بصورت اختصاصی ساخته میشد، مجامع حضور مرد و زن همواره جدا طراحی میشد، "مستوری" بخش لاینفک نگاه جامعه به زیبایی و زنانگی بوده است، شربتخانههای ایرانی در قدیم دارای دو بخش مجزای مردانه و زنانه بودهاند و قس علی هذا...
جالب است که مثلا در سفرنامه مارکوپولو به استخرهای مختلط در یک کشور آسیای شرقی اشاره میشود اما در همین سفرنامه هیچ اشارهای به چنین انحرافات اجتماعی در ایران بزرگ نمیشود.
و بلکه در مقابل میبینیم ایران به دلیل همان جایگاه پر احترام و محوری زن بوده است که مهد تربیت زنانی اصیل شد که یکی در ایجاد دانشگاه -با تعریف امروزی- بلندآوازه بود، دیگری در موقوفههای معماری، دیگری در ادبیات و آن دیگری در همراهی با مردی اصیلزاده برای ایجاد تغییرات بزرگ در جامعه، در زندگی مردمان و در مام وطن.
امثال خانم صمدی که با این مانیفست، با این تمدن و این روش در تضاد هستند و تقلا میکنند تا "فمینیسم" را به ایرانیان یاد بدهند نیز عملا آب در هاون میکوبند.
ضمن اینکه به امثال این قبیل آدمها که مخالف فرهنگ ایرانی در نگاه به جایگاه زن هستند، پیشنهاد میشود اگر ایران انقدر بد است و جای خوبی برای پیشرفت، برای تساوی حقوق و برای جایگاه بانوان نیست خب پس چرا کشور دیگری را برای زیستن انتخاب نمیکنند؟!
این سؤالی است که بسیاری از سلبریتیهای ظاهرا منتقد به آن پاسخ نمیدهند و حاضر نیستند، بگویند چرا علیرغم ترسیم یک تصویر سیاه از ایران اما مثل خانم مهناز افشار حاضر به ترک ایران نیستند و به "ممالک سفید" نمیروند تا حقوقشان استیفا شود؟!
طبعا با تمدن و فرهنگ ملی مردمان یک کشور نمیتوان و نباید جنگید.
1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1670579
2_ https://irna.ir/xjTLHM
3_ mshrgh.ir/1720208
4_ https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-1018189