گُل‌باز که رهبر نمی‌شود؛ کنایه جلایی‌پور به اغتشاشات ۱۴۰۱/ خاتمی: جامعه در آستانه انفجار است!

گُل‌باز که رهبر نمی‌شود؛ کنایه جلایی‌پور به اغتشاشات ۱۴۰۱/ خاتمی: جامعه در آستانه انفجار است!
 چپ‌های تحریمی که شاهد کارآمدی ملموس مجلسِین یازدهم و دوازدهم هستند و شکست پروژه تحریم انتخابات را به رأی‌العین می‌بینند؛ به دنبال مترسک‌سازی از "مشارکت پایین" در انتخابات‌های آتی هستند.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

اگر مذاکرات به نتیجه نرسد دچار بحران می‌شویم

خاتمی: جامعه در آستانه انفجار است!

گُل‌باز که رهبر نمی‌شود؛ کنایه جلایی‌پور به اغتشاشات ۱۴۰۱/ خاتمی: جامعه در آستانه انفجار است!محمدرضا خاتمی، از نمایندگان مستعفی مجلس ششم و فردی که در انتخابات ۹۶ گفته بود ما اصلاح‌طلبان تضمین روحانی هستیم؛ به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با کانال یوتیوب امتداد تأیید کرده است که اگر مذاکرات با آمریکا به بن‌بست برسد؛ ایران به لحاظ اقتصادی و امید دچار بحران می‌شود!

این فرد گفته است: تاب‌آوری کشور حدی دارد. این تاب‌آوری فقط به قدرت نظامی نیست. مهمترین عنصری که در اینجا وجود دارد اعتماد بین حاکمیت و ملت است. معتقدم یک ملت اگر با حکومتش همبستگی و دلبستگی داشته باشد؛ بزرگترین مشکلات را می‌توان از سر گذراند. مثل ویتنام! ویتنام اینهمه بر سرش بمب و آتش ریخت اما چون اراده ملت بر ایستادگی و مقاومت بود و به رهبران خودش اعتماد داشت؛ آخرش به آن نتیجه رسید که الآن امروز ویتنام یکی از شکوفاترین اقتصادهای شرق آسیا را دارد.

خاتمی می‌افزاید: ما متأسفانه در طول سال‌های گذشته به گونه‌ای عمل کردیم که این اعتماد روز به روز بیشتر خدشه دار شده و تاب‌آوری مردم به لحاظ اعتماد به حاکمیت کم شده.

او همچنین می‌گوید: دومین مسئله اقتصاد است. به هر حال شما می‌توانید تنوعات زندگی را کنار بگذارید و کلاس اضافی نروید ولی وقتی مسئله اقتصادی به جایی می‌رسد که فقر و فلاکت در این حد است که آمارهای رسمی ما میگوید؛ خب در این حالت دیگر تاب و توانی برای ملت باقی نمی‌ماند و شما می‌دانید مثلا مبارزات سیاسی همیشه یک محافظه‌کاری دارد ولی ادم گرسنه این ملاحظات را دیگر ندارد و واقعا آماده مرگ است!

خاتمی اظهار می‌کند: بنابراین ممکن است ما دچار تنش‌های اجتماعی خیلی شدیدی بشویم که حالا در قالب‌های کوچکی آنرا در برخی کلیپ‌ها می‌بینیم. اینها نشان می‌دهد جامعه ما در آستانه یک انفجار است. اگر ما نتوانیم این مسیر را اصلاح کنیم که اولین مسیر هم اقتصاد هست و همه کارشناسان هم می‌گویند که مسیر اقتصادی از راه تنش‌زدایی با جهان خارج است؛ اگر این کار را نکنیم؛ تصورش هم هولناک است که ما چه آینده‌ای خواهیم داشت.

*جالب است که در نگاه امثال خاتمی، ویتنامی که جنگ را از سر گذرانده و توانسته زنده بماند یک الگوست اما ایران اسلامی که در شرایطی بدتر از ویتنام دچار جنگ شد و با دشمنانی بزرگتر از دشمن ویتنام جنگید و سر پا ماند و پیشرفت کرد و تبدیل به هژمونی آنچنان بزرگ شد که امروز حتی ویتنام نیز از این کشور تقاضای کمک دارد [۱] الگو نیست!

از این که بگذریم؛ التماس‌های همیشگی چپ‌های نانجیب برای مذاکره و توافق به هر قیمتی مسبوق به سابقه است. همانطور که تحلیل‌های غلطشان نیز مسبوق به سابقه است.

شرایطی که خاتمی در فراروی ایران بزرگ تصویر می‌کند همان شرایطی است که چپ‌های ستادی بر اساس آن به ناامیدی رسیدند و نامه ذلیلانه موسوم به "نامه ۲۰۰۳" را به آمریکا نوشتند. [۲]

آنها بعدها در فتنه ۸۸ و بعدا در قضیه برجام نیز همین پیش‌فرض‌های غلط را القا کردند لکن پیش‌بینی‌های آنها هرگز محقق نشد، ایران قوی‌تر شد و در پی شکست مذاکره یا بی‌دستاوردی توافق برجام هم هیچ گردی بر دامن ایران بزرگ ننشست. و بلکه این آمریکا بود که مجددا تقاضای مذاکره کرد چون می‌دید که از ابزار روانی تحریم جز بهانه‌سازی چند پیرمرد اصلاح‌طلب چیزی حاصل نمی‌شود و ابزار جنگ هم در قبال هژمونی ایران کارایی ندارد.

در باب کنایه خاتمی به اینکه همه چیز قدرت نظامی نیست هم او این نکته جالب علمی را ندید گرفته است که یک قدرت نظامی درون‌زا و امنیت‌ساز صرفا مبتنی بر یک اقتصاد قوی است.

و خاتمی و دوستان او تاکنون نتوانسته‌اند نسبت قدرت نظامی بزرگ ایران با اقتصادی که مدعی فروپاشی آن هستند را توضیح دهند؛ همچنانکه نمی‌توانند نسبت چین تک‌حزبی را با پیشرفت اقتصادی توضیح دهند.

بی‌اعتمادی مردم به حکومت و کم شدن سرمایه اجتماعی نظام نیز گزاره القایی چپ‌های ستادی طی یک و نیم دهه اخیر است که دائما بر آن اصرار کردند اما چیزی که در مقابل رخ داد؛ برگزاری تمام انتخابات‌ها با پشتیبانی قانون، خاموش شدن فتنه ۹۸ و ۱۴۰۱ با حمایت مردم از نظام اسلامی، تقویت نیروهای مسلح کشور و افزایش کمک‌های مردم به نهادهای خیریه حکومتی بوده است!

اشاره خاتمی به رخداد خیابانی آشوب و مقوله نیز اشاره تازه‌ای نیست و چپ‌های نانجیب سال‌هاست که آرزوی "فتنه اقتصادی" را در سر می‌پرورانند. یاخته‌ای سرطانی که گاه مثل سال‌های ۹۸ و ۱۴۰۱ عوارضی ایجاد می‌کند و گاهی مثل اکنون از سطح به زیر می‌رود و خبری از آن بصورت مقطعی نیست.

"مشرق" تاکنون صدها گزارش در تشریح چیستی فتنه اقتصادی و راه‌های رفع این یاخته سرطانی منتشر کرده است.

لازم به تأکید است که اشاره خاتمی مبنی بر اینکه آمارهای رسمی اقتصاد ما گویای فقر و فلاکت است نیز همانند سال ۸۸ یک حرف غلط و جعلی است. زیرا آمارهای اقتصاد ایران هم‌اکنون گویای آن است که نرخ تورم تا ۱۰ درصد کاهش یافته، ضریب جینی ایران در جایگاهی بهتر از آمریکا و چین قرار دارد، ایران در زمره سیرترین کشورهای جهان قرار دارد و بیکاری نیز در ایران تک‌رقمی شده است.

در این میان البته مشکلات و گرانی‌ها نیز وجود دارد که راه رفع آنها نه از دهلیز تلخ فتنه اقتصادی که از مسیر آرامش و رأی خوب می‌گذرد.

***

وقتی برای ترور کارآمدی بیانیه می‌خوانند

مترسکی برای دور کردن مجلس از کارآمدی

گُل‌باز که رهبر نمی‌شود؛ کنایه جلایی‌پور به اغتشاشات ۱۴۰۱/ خاتمی: جامعه در آستانه انفجار است!

۳ نفر از چهره‌های چپ ستادی (عبدی، مهاجری و فیاض زاهد) به تازگی در یادداشت مشترکی با موضوع انتقاد از کارنامه جهادی مجلسِین یازدهم و دوازدهم نوشته‌اند:

"اگر تغییر رویکرد داده نشود، به معنی آن است که به‌طور قطع انتخابات بعدی مجلس از حیث میزان مشارکت و کیفیت اخلاقی و کارایی منتخبین به مراتب بدتر از انتخابات قبلی خواهد بود و دیگر زنگ خطر نیست، بلکه شیپور خطر نواخته خواهد شد که در این صورت تن دادن به تغییرات یک‌سال اخیر عاقلانه نخواهد بود، زیرا نان این تغییرات خورده نمی‌شود، فقط چوبش را باید خورد."

به گزارش خبرآنلاین، این یادداشت می‌افزاید: اگر قصد تغییر رویکرد وجود دارد به نحوی که امید و مشارکت مردم احیا شود، در این صورت از اکنون باید اقدام کرد. راه قانونی و منطقی و مورد قبول هم وجود دارد. فرصت را نباید از دست داد. این اقدام مکمل و لازمه تحولاتی است که در ده ماه اخیر رخ داده و بدون این ابتر خواهد شد.[۳]

*بایستی متوجه جنون و عصبانیت چپ‌های تحریمی از پس شکست پروژه "مشارکت مشروط و تحریم انتخابات" بود.

آنها از سال ۹۸ تا ۱۴۰۳؛ به بهانه اینکه نامزدهای ما تأیید صلاحیت نمی‌شوند؛ دست به رفتار شریرانه تحریم انتخابات زدند و فکر کردند از بابت کاهش مشارکت خودشان و کسانی که فریب آنها را خورده‌اند؛ آسمان به زمین می‌آید!

(دقت شود که بهانه چپ‌ها برای تحریم انتخابات هم یک تزویر بود زیرا آنها در انتخابات سال ۹۲ با اینکه نامزدی نداشتند اما از گزینه نزدیک حمایت کردند و در حالی به حسن روحانی رأی دادند که او منتسب به جناح راست بود)

تحریمی‌ها در تصمیم خائنانه خود اما این اصل بدیهی را نمی‌دانستند که قوت و قوام یک انتخابات به مشارکت نیست بلکه به قانون وابسته است و مشارکت بالای انتخاباتی اگرچه یک امتیاز است لکن تعیین‌کننده چیزی نیست و این انتخابات قانونی است که ضامن اقتدار یک کشور و حیات دموکراسی است نه انتخابات با مشارکت بالا.

در مقابل اما ارکان نظام اسلامی با عنایت به تعقل و فلسفه موجود در اندامواره اجرایی نظام؛ تمام انتخابات‌ها را با تمسّک به قانون برگزار کردند و دولت‌ها و مجلس‌ها یکی پس از دیگری تشکیل شدند و کار تا جایی پیش رفت که حتی جوانان اصلاح‌طلب نیز لب به انتقاد از این رفتار شریرانه باز کردند و از این گفتند که رهبران چپ به چه حقی ما را از حضور در رقابت‌های سیاسی باز داشته‌اند؟

و ماجرا تا جایی ادامه یافت که حساسیت‌هایی در درون نظام پیرامون براندازانه بودن حرکت اصلاح‌طلبان ایجاد شد که برخورد با رفتار خائنانه تحریم انتخابات را ضروری می‌دانست.

از همین رو بود که جریان چپ از ترس برخورد نظام تصمیم گرفت در انتخابات ۱۴۰۳ شرکت و از گزینه‌ای حمایت کند (پزشکیان) که نه تنها میثاقنامه جبهه اصلاحات را امضا نکرد بلکه با بسیاری از حرکات براندازانه نیز مخالف بود.

پس از نقل این جریان و این قواعد؛ مبرهن است که نمی‌توان مجلس و نظام را از یک انتخابات با تحریم یا مشارکت پایین ترسانید زیرا قانون در منتهای اقتدار خود پابرجاست و ضامن حیات بروکراسی و دموکراسی در کشور است.

در عین حال باید تأکید کرد که کارنامه مجلسِین یازدهم و دوازدهم تا اینجا یک کارنامه خوب و جهادی بوده است که نه تنها تحسین رهبری معظم انقلاب را نیز به همراه داشت بلکه توانست اثرات ملموسی را هم در زندگی مردم ایجاد کند.

در واقع باید اذعان کرد که انتقادات چپ‌های تحریمی به دلیل حسادتی است که به قوانین مجلس برای زیاد شدن حقوق سربازان، اجرای قانون کالابرگ، تسهیلات مالی طرح جوانی جمعیت و... دارند.

زیرا این حجم از تأثیرگذاری قوانین مجلس و عملکرد نمایندگان بر زندگی و معیشت مردم بیسابقه و یا کم‌سابقه است.

دقت شود که مجلس تراز از نظر اینان حکما "مجلس ششم" و اکثریت اصلاح‌طلب آن است که نه تنها تأثیری در معیشت مردم نداشتند بلکه دست به شورش اقلیتی هم زدند، تحصن کردند و از نمایندگانی ملت رسما استعفا دادند.

جایگزینی خدمت به جای تنش؛ همان چیزی است که چپ‌های تحریمی و چپ‌های نانجیب از آن خائف‌اند.

خوفی که البته در پشت مترسک مشارکت انتخاباتی پنهان شده است...

***

نگاهی به تفاوت فریب خوردگان و آدمکُش‌ها در اعتراضات خیابانی

گُل‌باز که رهبر نمی‌شود؛ کنایه جلایی‌پور به اغتشاشات ۱۴۰۱

گُل‌باز که رهبر نمی‌شود؛ کنایه جلایی‌پور به اغتشاشات ۱۴۰۱/ خاتمی: جامعه در آستانه انفجار است!

حمیدرضا جلایی‌پور، از جامعه‌شناسان اصلاح‌طلب در بخشی از یک مصاحبه با خبرآنلاین پیرامون اغتشاشات ۱۴۰۱ گفته است: جوانان دهه هشتادی وقتی مقداری اوضاع نا امن شد، صحنه اعتراضات را ترک کردند. در واقع شرایط پیشا انقلابی نبود. چون معمولا در موقعیت‌هایی انقلاب می‌شود که دولت پوشالی باشد. دولت در ایران با کسری مشروعیت روبرو است، ناکارآمدی دارد، حجیم است ولی پوشالی نیست. اصلا با دولت در پیش از انقلاب ۵۷ متفاوت است. در دولت پهلوی در سال ۵۷ همه رفته بودند و شاه مانده بود و سگش. عجیب بود که عده ای از جامعه شناسان در خارج از همان موقع در ماهواره‌ها جوانان را دعوت می‌کردند تا انقلاب کنند و خود را به سینه حکومت بزنند.

او می‌افزاید: اگر دقت کرده باشید، وقتی ماهواره‌ها فراخوان می‌دادند، کانون‌های شورشی را خطاب قرار می‌دادند. دوست داشتند که کشور به هم بریزد. مهم ترین هدف اسرائیل، ایجاد آشوب سراسری در ایران بوده و هست.

جلایی‌پور همچنین گفته است: نکته دوم این که انقلاب ها، فرد جان باخته می‌خواهد. باید فرد انقلابی آماده باشد تا از جان خود بگذرد. در اعتراضاتی که در ١۴٠١ شاهدش بودیم، همین جوانانی که اعتراض می‌کردند در عین حال می‌خواستند زندگی کنند. نمی‌خواستند کشته شوند. لذا این کنشگران با کنشگران دهه پنجاه تفاوت می‌کنند. در دهه پنجاه فرد می‌گفت در میدان ۱۷ شهریور می‌روم. یا شهید می‌شوم و یا پیروز می‌شوم. لذا چنین ویژگی در اعتراضات مهسا نبود .

این چهره اصلاح‌طلب تأکید می‌کند: یا ویژگی دیگر این بود که همانطور که می‌دانید انقلاب‌ها حرکت‌های خطیری است. لذا رهبری آن مهم است. کسی که می‌خواهد انقلاب کند با کدام رهبری؟ با کسی که گُل می‌زند که نمی‌شود رهبری ایجاد کرد. لذا در جنبش مهسا شرایط انقلابی نبود.[۴]

*ضمن احترام به آقای جلایی‌پور؛ اصلاح‌طلبان و جناح چپ به عنوان لیدر فکری اغتشاشات مختلف علیه حاکمیت از جمله آشوب‌های ۱۴۰۱ موسوم به مهسا؛ به صورت مقطعی و آرام‌آرام در حال اعتراف به ابعاد مختلف این رویداد هستند.

درست همانند فتنه سال ۸۸، تحصن مجلس ششم و اشغال سفارت آمریکا که می‌بینیم چپ‌های دست‌اندرکار به مرور و با گذشت سالیان بصورتی خزنده اعتراف می‌کنند که کارشان تندروی بود، اشتباه بود و اساسا تقلبی هم در انتخابات ۸۸ رخ نداده بود.

دقت شود که این اعترافات نیز از ره توبه سحرگاهی و یقظه عارفانه یک عبد خطاکار نیست بلکه صرفا به این دلیل است که نظام اسلامی در مقابل تمام این توطئه‌ها پیروز شده و حالا اصلاح‌طلبان مجبورند برای ماندن در داخل نظام و ادامه فعالیت‌های خود به آن خطاها اعتراف کنند.

طبعا؛ به خیابان آمدگان خشن و سربازان خیابانی سنگ به دستی که مسخ "بانیان آشوب" شده‌اند نیز در این فرایند صرفا مشتی دستمال و پله زیر پا هستند که همانطور که می‌بینیم بنا به اقتضا با کنایه "گُل باز" یا ترسو هم خطاب می‌شوند. همچنان که روزی در ایام آشوب‌های ۱۴۰۱ از سوی اصلاح‌طلبان نانجیب؛ "شکارچیان مقدس نظام" خطاب می‌شدند!

همچنان که می‌بینیم در همین چارچوب فعلا "جوانان دهه هشتادی نیازمند زندگی" نیز خطاب شده‌اند... زیرا هنوز وقتش نرسیده که با عبارت‌های جدیدتر خطاب قرار گیرند!

و البته این بازیچه شدن عاقبت خامی کسانی است که ناصیه خود را به دستی مشتی پیرمرد و پیرزن برانداز دادند و جوانی خود را آنگونه به مخاطره تحقیر در خیابان و تحقیر در شخصیت کشاندند.

در اشاره به صحبت‌های جلایی‌پور لازم به بیان است که نمی‌توان آن تعدادی که در مقاطع مختلف دچار سوء تفاهم یا احساس اعتراض شده‌اند را با سنگ به دست‌ها و آدمکشان خیابانی به صورت اجماعی تحلیل کرد بلکه باید به‌صورت لایه‌لایه آنها را دید.

مثلا آنانی که بصورت دسته جمعی آرمان علی‌وردی را به شهادت رساندند، یا آن زن و شوهر پزشکی که در به شهادت رساندن وحشیانه عجمیان دست داشتند یا آن دانشجویانی که در وسط دانشگاه علامت رکیک نشان می‌دادند؛ اینان در پاردایم معترض یا جوانانِ دچار سوء تفاهم قابل تحلیل نیستند بلکه اینان اوباشی هستند که در هر برهه‌ای از سن خود دردسرهای خاصی برای جامعه انسانی دارند و باید با آنان برخورد شود.

در این وادی همچنین اصلاح‌طلبانی که به تحلیل وقایع ۱۴۰۱ می‌پردازند را هم نباید بصورت اجماعی و تک‌ساحتی نگریست. کما اینکه ما دکتر جلایی‌پور را یک تحلیلگر نجیب می‌دانیم. لکن دست داشتن جریان اصلاحات در حوادث خیابانی دو دهه اخیر و عزم بانیان آشوب برای پله‌سازی از جوانان هم امر قابل انکاری نیست.

لذاست که احترام ما به دکتر جلایی‌پور و بیان تحلیل فوق درباره شکل‌دهندگان اغتشاش ۱۴۰۱ معارض یکدیگر نیست.

***

1_mshrgh.ir/1719096

2_khabaronline.ir/xgw9z

3_khabaronline.ir/xnCL5

4_khabaronline.ir/xnBvh

برای دریافت آخرین اخبار سیاسی خوشه خبر کلیک کنید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها