با این تاکتیک نادرشاه با اسرائیل مبارزه کنیم

به گزارش خبر فوری، حمله رژیم صهیونیستی به ایران سبب وحدت بی سابقه مردم، از هر گروه و تفکری شده است. بسیاری از منتقدان تاریخی حکومت نیز حاضر شده اند برای دفع شر صهیونیست ها با طرفداران حکومت و خود آن همکاری کنند.
به نظر می رسد این فعل تاریخی ناشی از یک رفتار تاریخی باشد. رفتاری که در زمان نادرشاه افشار نیز به وقوع پیوست. اصولا ایرانیان در زمان فتنه و نفاق حاضرند دست از نفاق برداشته و برای حفظ ایران، با هم متحد شوند. این مساله بیش از هر زمانی خود را در زمان نابودی صفویه و فتنه افغان ها نشان می دهد.
نادرشاه افشار در زمان شورش افغان ها با فهم سیرت تاریخی ایرانیان شروع به جمع کردن قبایل و اقوام و مذاهب مختلف دور خود کرد. او به بهترین نحو توانست مفهوم «ایران» را برای ایرانیان برجسته کند و افراد و گروه ها را زیر این مفهوم جامع و مشترک، جمع کند. زمانی که او در خراسان بود، بزرگان و اقوام خراسان را دور خود جمع کرد؛ گروه ها و اقوامی که تا قبل از نادر با هم اختلافات عقیدتی و قومی داشتند و حاضر نبودند زیر یک پرچم واحد به مبارزه بپردازند.
او در زمان تاج گذاری نیز از این تدبیر بهره جست و توانست اقوام ایرانی را روی موضوع شاه بودن خود موافق کند. در «رستم التواریخ» آمده است که نادرشاه بزرگان خراسان را که از اقوام و مذاهب مختلف بودند، دور خود جمع کرد و با نشان دادن زشت کرداری و امرد بازی (پسربازی) شاهزاده طهماسب دوم که ولیعهد صفویه بود و قانونا باید شاه می شد، رو به بزرگان کرد و گفت: «این شاه به نادانی و بی تمییزی، ایران را باز به دست دشمن خواهد داد. چاره ای باید نمود.» بزرگاه ایران نیز موافقت کردند که نادرمیرزا بشود نادرشاه.
نادر بعد از تاج گذاری شروع به قلع و قمع افغان های فراری به هندوستان، شورشی های قزاق و قفقازی، شورشی های ازبک، شورشیان مرزهای غربی و برخی گروه های شورشی بلوچ در شرق کرد. روش او در سرکوب این شورش ها و ایجاد یک امپراتوری بزرگ در بسیاری از مواقع خشن و تند بود. با این حال، رویکرد او نسبت به این شورش ها نیز در موفقیت او تاثیر گذار بوده است.
نادر ارتشی بزرگ از اقوام مختلف و متفاوت به وجود آورد و همه آنها را زیر مفهوم« ایران بزرگ» جمع کرد. از اقوام هزاره برای سرکوب پشتون ها استفاده کرد. اختلافات مذهبی را کنار گذاشت و بدین طریق توانست بسیاری از اهل تسنن را در ارتش خود جمع کند. بعد از سرکوب افغان های شورشی، دست دوستی به سمت گروه های پشتون دراز کرد و بدین طریق توانست برخی از بزرگترین سرداران نظامی دوران مانند احمد شاه درانی را که بعدها توانست امپراتوری افغانستان را به وجود آورد، جذب ارتش خود کند.
نادر همزمان توانست گردان هایی از گرج ها، چچنی ها، لک ها، لرها، ترک ها، اقوام بختیاری، بلوچ ها، ترک ها و کردها، اعراب و ... را در کنار فارس ها قرار داده و ارتشی بزرگ به نام ایران بزرگ به وجود آورد. اقوام و گروه ها هم که نگران از هم پاشیدن ایران بودند و می ترسیدند فتنه محمود افغان باردیگر تکرار شود، به قدرت گیری نادرشاه راضی شده و همه با هم علیه دشمن مشترک (ابتدا اشرف افغان و سپس گروکانیان و عثمانی ها و ...) متحد شدند.
با وجود تلاش نادرشاه افشار، حکومت او بلافاصله بعد از مرگش از هم پاشید و اقوام مختلف به جان هم افتادند. 13 سال جنگ داخلی در ایران رخ داد. با این حال، بعد از 13 سال باردیگر ایرانیان متوجه شدند که برای درامان ماندن ایران باید اختلافات را کنار گذاشته و به وحدت برسند. به همین علت، ترجیح دادند دور کریم خان زند جمع شده و فتنه آزادخان افغان، محمدحسن خان قاجار، علی مردان خان بختیاری، عادلشاه افشار، گرج ها و ... را از بین ببرند. تلاش آنان بار دیگربه ثمر نشست و ایران از یک فتنۀ به مراتب بزرگتر از زمان نادرشاه، جان سالم به در برد و زنده ماند.
امروز نیز ایرانیان در یک مرحله تاریخی و مهم قرار دارند و به نظر می رسد در حال تکرار تاریخ هستند. آنها برای سرکوب دشمن صهیونی، اختلافات خود را کنار می گذارند و با هر مسلک و رای و اندیشه ای به جنگ دشمن واحد می روند تا «ایران» عزیز ما بار دیگر زنده و جاودان از این اوضاع خطرناک و ویران به سلامت خارج شود.