اتحاد ایران، ترکیه و اعراب در راه است؟

 اتحاد ایران، ترکیه و اعراب در راه است؟
  سفر اخیر دونالد ترامپ به خاورمیانه و رخدادهای پس از جنگ غزه، معادلات ژئوپلیتیک منطقه را دگرگون کرده است. کشورهای عربی خلیج فارس ترجیح داده‌اند به جای تشدید تنش، مسیر دیپلماسی با تهران را در پیش بگیرند و از احیای توافق هسته‌ای حمایت کنند. در این میان، اقدامات اسرائیل موجی از نگرانی‌های تازه در میان اعراب ایجاد کرده است.

ولی نصر، رئیس پیشین دانشکده مطالعات بین‌الملل پیشرفته دانشگاه جانز هاپکینز در نشریه فارن افرز نوشت: سفر ماه مه دونالد ترامپ به خاورمیانه با تصمیم‌های غیرمنتظره‌ای همراه شد که کمتر در تحلیل‌های سیاست خارجی پیش‌بینی می‌شد. در جریان این سفر، دیدار رسمی ترامپ با «احمد الشرع»، رهبر جدید سوریه و چهره پیشین گروه‌های اسلام‌گرای تندرو و لغو تحریم‌های آمریکا علیه سوریه، نشان‌دهنده تغییری محسوس در سیاست واشنگتن نسبت به بحران سوریه است. هم‌زمان، حذف اسرائیل از برنامه این سفر، آن هم در شرایطی که آمریکا تلاش می‌کند نقشی فعال در پایان جنگ غزه ایفا کند، از سوی ناظران به‌عنوان تصمیمی معنادار ارزیابی شده است.

این سفر در شرایطی انجام شد که ایالات متحده، در اوایل ماه مه، بدون هماهنگی با اسرائیل، توافق آتش بس با حوثی‌های یمن را امضا کرده بود. در عین حال، مذاکرات مستقیم دولت ترامپ با ایران، اگرچه با مخالفت تل‌آویو روبه‌رو شده، اما از سوی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با استقبال و همکاری همراه بوده است. این تحولات، که از زمان حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ شتاب گرفته‌اند، به شکلی بی‌سابقه بر توازن قوا در منطقه اثر گذاشته‌اند.

چرا ایران دیگر دشمن شماره یک عرب‌ها نیست؟

جنگ غزه، ژئوپلیتیک خاورمیانه را دستخوش تغییر کرده است. پیش از حمله ۷ اکتبر، عربستان سعودی، امارات و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، ایران و گروه‌های همسو با آن را بزرگ‌ترین تهدید منطقه معرفی می‌کردند و از کارزار «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه تهران حمایت می‌کردند. در همین چارچوب، روند عادی‌سازی روابط با اسرائیل نیز در دستور کار آن‌ها قرار داشت. اما امروز، با گذشت بیست ماه از آغاز جنگ، معادلات تغییر کرده است؛ ایران دیگر تهدید شماره یک برای جهان عرب محسوب نمی‌شود و در مقابل، اسرائیل بیش از هر زمان در قامت یک تهدید منطقه‌ای ظاهر شده است.

در میانه این تحولات، هم‌پیمانان عرب واشنگتن و اسرائیل بر سر آینده توافق هسته‌ای ایران در دو جبهه مخالف قرار گرفته‌اند. اسرائیل همچنان این توافق را عاملی برای بقای دولت ایران می‌داند و از دولت ترامپ می‌خواهد با اقدام نظامی، تأسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار دهد. در مقابل، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نگران آن‌اند که آغاز یک جنگ جدید امنیت مرزهای آن‌ها را به خطر بیندازد؛ از این رو، به دنبال راه‌حلی دیپلماتیک با تهران هستند.

این کشورها همچنین نسبت به آینده‌ای که در آن اسرائیل نقش مسلط و آزادی عمل گسترده‌تری در منطقه داشته باشد، ابراز نگرانی می‌کنند. در چنین شرایطی، دولت‌های عرب خلیج فارس تلاش دارند با ایفای نقش فعال در مذاکرات جدید هسته‌ای، در شکل‌دهی به نظم آینده منطقه سهمی تعیین‌کننده داشته باشند.

هنگامی که ایران و آمریکا در ژوئیه ۲۰۱۵ «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) را به امضا رساندند، دولت‌های عربی حوزه خلیج فارس موضع اسرائیل را در این خصوص که این توافق می‌تواند به تقویت نفوذ منطقه‌ای ایران بینجامد، تأیید می‌کردند.

اسرائیل و هم‌پیمانان عرب آمریکا شم‌انداز هژمونی ایران در خاورمیانه را ارزیابی کرده بودند؛ تردیدی وجود نداشت که رخدادهای ناشی از بهار عربی توازن قدرت منطقه‌ای را تا حدی به سود ایران تغییر داده بود. از منظر منتقدان منطقه‌ای ایران، برجام صرفاً یک توافق هسته‌ای نبود؛ بلکه با افزایش احتمالی نفوذ ژئوپلیتیکی تهران نیز ارتباط داشت. به همین دلیل، کشورهای عرب منطقه در هماهنگی با اسرائیل تلاش کردند با راه‌اندازی کارزاری هدفمند برای تضعیف برجام بهره‌برداری سیاسی کنند. این تلاش‌ها علاوه بر لابی‌گری گسترده در کنگره ایالات متحده؛ شامل یک کارزار عمومی و رسانه‌ای فراگیر نیز می‌شد.

پروژه محور عربی-اسرائیلی: رویایی که به کابوس تبدیل شد

در نخستین دوره ریاست‌جمهوری خود، دونالد ترامپ با منتقدان توافق هسته‌ای ایران هم‌نظر بود. ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ به‌طور یک‌جانبه از برجام خارج شد و سیاست «فشار حداکثری» را با هدف اعمال تحریم‌های شدید اقتصادی علیه ایران به اجرا گذاشت. در آن مقطع، دولت ترامپ بر این باور بود که تشدید فشارها، موجب تضعیف ایران، مهار نفوذ منطقه‌ای آن و بازتعریف نظم منطقه‌ای جدیدی در محور اسرائیل و هم‌پیمانان عرب آمریکا خواهد شد.

در همین راستا، این دولت همکاری‌های امنیتی و اطلاعاتی میان کشورهای عرب منطقه و اسرائیل را تقویت کرد؛ روندی که سرانجام در قالب توافق‌نامه‌های ابراهیم در سال ۲۰۲۰ به اوج رسید. این توافق‌نامه‌ها به عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و شماری از کشورهای عربی و آفریقای شمالی از جمله بحرین، امارات متحده عربی، مراکش و سودان انجامید. علاوه بر آن، دولت ترامپ با ادعای حمایت ایران از گروه های مقاومت در منطقه موضعی تهاجمی اتخاذ کرد؛ از جمله با اتخاذ تصمیمی کم‌سابقه، در سال ۲۰۲۰ قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران را طی حمله‌ای در بغداد ترور کرد.

رویکرد ایالات متحده در دوران ریاست‌جمهوری جو بایدن نیز استمرار یافت. برخلاف انتظارات اولیه، دولت بایدن نه‌تنها موفق به احیای برجام نشد، بلکه از تعامل مستقیم با ایران نیز اجتناب ورزید. تمرکز راهبردی بایدن همچون رویکرد دولت ترامپ، بر تقویت محور عربی-اسرائیلی قرار داشت. در این چارچوب، عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی به اولویت اصلی سیاست خاورمیانه‌ای دولت بایدن تبدیل شد.

اما همان‌گونه که تحولات آتی نشان داد، این فرض بنیادین نادرست از آب درآمد. راهبرد مشترک دولت‌های ترامپ و بایدن در قبال ایران در نهایت به تشدید تنش‌های منطقه‌ای انجامید. ایران در واکنش به فشارهای فزاینده آمریکا، هم برنامه هسته‌ای خود را گسترش داد و هم به حمایت از جنبش حوثی‌ها در جنگ یمن ادامه داد.

پیش از وقوع حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳، دولت‌های عربی حوزه خلیج فارس به این نتیجه رسیده بودند که راهبرد ایالات متحده ناکارآمد است. در همین راستا، در مارس ۲۰۲۳، عربستان سعودی با میانجی‌گری چین مسیری مستقل در پیش گرفت و توافقی برای عادی‌سازی روابط با ایران به امضا رساند. با این حال، بعضی کشورهای عربی خلیج فارس همچنان بر تداوم روند گسترش روابط با اسرائیل پایبند ماندند.

کشورهای عربی خلیج فارس به تکیه‌گاهی کلیدی برای ایران در روند پیگیری مذاکرات هسته‌ای با ایالات متحده تبدیل شده‌اند

چرا کشورهای عربی این بار پشت توافق هسته‌ای ایستاده‌اند؟

سپس حملات گسترده اسرائیل در نوار غزه آغاز شد؛ رویدادهایی که روند عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی را به‌شدت مختل کرد. دولت بایدن بر این باور بود که این بحران جدید منطقه‌ای می‌تواند ضرورت تقویت اتحاد امنیتی میان اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس را پررنگ‌تر سازد. با این حال، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس واکنش متفاوتی داشتند.

در ژانویه ۲۰۲۴، هنگامی که ایالات متحده به حوثی‌ها حمله کرد، عربستان سعودی و امارات متحده عربی با احتیاط از مشارکت در این اقدام نظامی خودداری کردند؛ با وجود آنکه سال‌ها با این گروه درگیر بودند. علاوه بر این، دولت‌های عربی ناچار بودند به خشم فزاینده افکار عمومی عرب درباره شرایط مردم غزه توجه کنند؛ عاملی که مانعی جدی در مسیر تعمیق همکاری‌های امنیتی میان اعراب و اسرائیل به‌شمار می‌رفت.

در دوره دوم ریاست جمهوری، دولت ترامپ مطابق با سناریوی مورد انتظار اسرائیل عمل نکرده است. دونالد ترامپ از گرفتار شدن ایالات متحده در جنگی پرهزینه با ایران بیم دارد، تاکنون در برابر فشارهای اسرائیل برای کنار نهادن دیپلماسی و آغاز جنگی آشکار مقاومت کرده است. در عوض، ترامپ در تلاش است نسخه‌ای جدید از همان توافق هسته‌ای را که در دوره نخست ریاست‌جمهوری خود رد کرده بود، به سرانجام برساند.

در این مسیر، وی از حمایت کشورهای عربی خلیج فارس برخوردار است؛ کشورهایی که علی‌رغم مخالفت‌های پیشین با توافق برجام، اکنون رویکرد دیپلماتیک با ایران را ترجیح می‌دهند. از زمان آغاز به کار مجدد ترامپ، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی همگی نسبت به خطرات ناشی از وقوع جنگ هشدار داده و در نقش میانجی و تسهیل‌گر بین تهران و واشنگتن ظاهر شده‌اند.

مهم‌ترین دلیل این تغییر موضع، نگرانی عمیق این کشورها از پیامدهای اقتصادی یک جنگ در منطقه خلیج فارس است؛ اما در سطحی بنیادین‌تر، عربستان سعودی و سایر دولت‌های عربی حاشیه خلیج فارس توافق هسته‌ای را به‌عنوان سنگ‌بنای ضروری برای شکل‌دهی به توازن جدیدی از قدرت در خاورمیانه ارزیابی می‌کنند.

ایران، ترکیه و عرب‌ها؛ آیا اتحاد ضد اسرائیلی در حال شکل‌گیری است؟

بخشی از حمایت کنونی کشورهای عربی خلیج فارس از توافق هسته‌ای با ایران، به اسرائیل بازمی‌گردد. اسرائیل همچنان به تهاجمات نظامی خود در نوار غزه ادامه می‌دهد. علاوه بر گسترش اشغال غزه که سران اسرائیل از اعمال نوعی حاکمیت نظامی نامحدود بر آن سخن گفته‌اند، بخش‌های قابل توجهی از خاک سوریه را اشغال کرده است. اکنون، اسرائیل در پی آن است که کارزار خود در شامات را گسترش دهد. البته این اقدام می‌تواند واکنش متقابل ایران را در پی داشته باشد؛ واکنشی که به‌شدت می‌تواند امنیت عرضه جهانی انرژی را مختل کرده و آینده رونق اقتصادی کشورهای خلیج فارس را با ابهام و تهدید روبرو سازد.

اکنون کشورهای عربی، ایران و همچنین ترکیه بیش از پیش به همکاری با یکدیگر برای ایجاد توازنی نوین نیازمند شده‌اند. در این میان، حتی کشورهایی چون بحرین، مصر و اردن که فاقد روابط دیپلماتیک با ایران هستند نیز سطح تعاملات خود با تهران را به‌طور محسوسی افزایش داده‌اند.

مهم‌تر از همه، کشورهای عربی خلیج فارس به تکیه‌گاهی کلیدی برای ایران در روند پیگیری مذاکرات هسته‌ای با ایالات متحده تبدیل شده‌اند.

راهبرد اعراب

در این چارچوب، رهبران کشورهای عرب خلیج فارس خواهان نظمی منطقه‌ای هستند. همین منطق توازن‌سازی است که موجب شده هم‌پیمانان عرب واشنگتن، که پیش‌تر از مخالفان توافق هسته‌ای بودند، اکنون به حامیان جدی آن تبدیل شوند. از منظر آنان، توافق جدید میان ایران و آمریکا می‌تواند هم از بروز جنگی میان ایران و اسرائیل که ممکن است به سواحل آن‌ها سرایت کند جلوگیری کند و هم مانع از رفتارهای بی‌مهار اسرائیل در منطقه شود.

عربستان سعودی نیز رویکردی نوین در پیش گرفته و ایده ایجاد یک کنسرسیوم منطقه‌ای هسته‌ای با مشارکت ایران به منظور مدیریت مشترک فرایند غنی‌سازی اورانیوم را مورد پذیرش قرار داده است. همچنین، وزیر خارجه عربستان اعلام کرده است که ریاض آمادگی دارد با تکیه بر قدرت اقتصادی خود، در تثبیت و حمایت از توافق نهایی نقش فعالی ایفا کند.

امروزه ایران و کشورهای عربی خلیج فارس به یکدیگر نیازمندند و هر دو طرف در دستیابی به توافق هسته‌ای منافع مشترکی دارند. این تحول را می‌توان روندی مثبت ارزیابی کرد؛ چراکه می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری اعتماد میان همسایگان خلیج فارس شده و مسیر را برای گسترش همکاری‌ها در حوزه‌های امنیتی، سرمایه‌گذاری و تجارت هموار سازد.

رهبران کشورهای خلیج فارس به دنبال توازن قدرت هستند؛ توازنی که بتواند صلح و ثبات مورد نیاز برای تحقق اهداف ژئواقتصادی منطقه را تضمین کند. برای کشورهای عربی خلیج فارس، دستیابی به توافق هسته‌ای با ایران می‌تواند به همسویی بیشتر راهبرد آن‌ها با سیاست خاورمیانه‌ای ایالات متحده منجر شود؛ مسیری که در ادامه می‌تواند در قالب «شراکت راهبردی رسمی» میان واشنگتن و ریاض تثبیت گردد.

البته این امکان وجود دارد که مذاکرات میان ایالات متحده و ایران به بن‌بست برسد و روابطه به مسیری مبتنی بر رویارویی شدیدتر بازگردد. تحقق چنین سناریویی احتمالاً به تداوم درگیری‌های منطقه‌ای منجر خواهد شد. اما در صورت دستیابی به توافق، کشورهای خلیج فارس فرصتی کم‌نظیر خواهند داشت. پس از سال‌ها جنگ و بی‌ثباتی، این شاید نخستین فرصت واقعی برای تحقق صلح و ثبات پایدار در منطقه به‌شمار آید.

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها