پشت پرده ترور رزم‌آرا از قصه‌پردازی تا واقعیت

 پشت پرده ترور رزم‌آرا از قصه‌پردازی تا واقعیت
  مصور رحمانی ادعا دارد که گلوله‌ای با کالیبر متفاوت و از اسلحه‌ای قوی‌تر موجب قتل رزم‌آرا شده، اما آیا هیچ سند و مدرکی در این زمینه ارائه شده یا وجود دارد؟

چرایی و چگونگیِ ترور سپهبد حاجعلی رزم‌آرا در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ از سوی برخی سیاست‌مدارها، تاریخ‌نگارها و تحلیل‌گرهای سیاسی، مبهم و مرموز جلوه داده شده است. اکنون به برخی از نوشته‌ها و اظهارنظرها، و مهم‌تر از همه استدلال‌ها، بپردازیم تا مشخص شود بر چه اساسی موضوع تا این اندازه رازآلود و ابهام‌آمیز نشان داده شده است.

اسرار قتل رزم‌آرا – محمد ترکمان

محمد ترکمان در کتاب «اسرار قتل رزم‌آرا» که بخش بزرگی از آن دربردارنده اسناد و مدارک یعنی متن بازجویی‌ها، گزارش‌ها، نامه‌ها و... است، ما را در جریان سیر پرونده این ترور می‌گذارد. اما در پیشگفتار، با نقل چند خاطره، کوشش می‌کند ذهن خواننده را به این مشغول کند که قتل رزم‌آرا توسط فدائیان اسلام انجام نشده بلکه دست دیگری در کار بوده است. ترکمان با نقل گفته‌ها و خاطره‌هایی از ابوالقاسم رفیعی از اعضای فدائیان اسلام که ادعا دارد شب قبل از ترور شخصی به نام فریدونی خبر می‌دهد که اگر می‌خواهید رزم‌آرا را به قتل برسانید فردا صبح در مراسم ختم خواهد بود و فردا هم فریدونی در مقابل مسجد سلطانی دیده شده، مظفر بقایی که ادعا دارد یکی از محافظان رزم‌آرا او را به قتل رسانده که از کودتای او جلوگیری شود و طهماسبی قاتل نبوده، علی حجتی کرمانی که نقل کرده ابوالقاسم کاشانی به او گفته بوده که به نواب صفوی گفته بوده که رزم‌آرا به دست طهماسبی به قتل نرسیده، محمد مصدق که در پاسخ به شاه برای حفاظتِ بیشتر از خود گفته بوده این محافظان بیشتر از محافظانِ رزم‌آرا از من محافظت نخواهند کرد، منوچهر فرمانفرمائیان که گفته قرار بوده جلال‌الدین تهرانی در ملاقات با شاه از او بخواهد که استعفای رزم‌آرا را بپذیرد ولی رزم‌آرا سرانجام به تهرانی می‌گوید قصد کناره‌گیری ندارد، این‌گونه جمع‌بندی می‌کند که «با توجه به فقدان دلایل روشن، مبنی بر قتل رزم‌آرا توسط خلیل طهماسبی، و وجود دلایل آشکاری که حکایت از قتل رزم‌آرا توسط محافظان نام‌برده می‌کرد، تهیه‌کننده ماده‌واحده تقدیم‌شده به مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۳۱ که امضای گروهی از نمایندگان مجلس را نیز به همراه داشت ماده فوق را به شرح زیر تحریر نموده بود.» که در ادامه به آن ماده‌واحده در مجلس هفدهم نگاهی خواهیم داشت. سپس، به خاطرات مصور رحمانی تکیه می‌کند که ادعا دارد ضارب اصلی گروهبانی در لباس غیرنظامی بوده است.

خواب آشفته نفت – محمدعلی موحد

محمدعلی موحد نیز، در بخشی که با نام «داوری درباره رزم‌آرا» در کتاب خود گنجانده، داوری خودش را با اشاره به دیدگاه مصدق که رزم‌آرا را خائن و فاسد می‌نامید، آغاز می‌کند! سپس، قضیه قتل او را مبهم دانسته، و با آوردنِ نوشته‌هایی از مصدق و پسرش (غلامحسین) و همچنین، اشاره‌ای به این‌که «در همان زمان‌ها بعضی مانندِ حسن ارسنجانی بر آن بودند که این قتل به وسیله عوامل دربار صورت گرفته» در همین مسیر حرکت می‌کند.

مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران – همایون کاتوزیان

همایون کاتوزیان هم می‌نویسد: «این احتمال نیز بسیار قوی است که سرلشگر رزم‌آرا با طراحان توده‌ای سوء‌قصد همکاری داشته است... گذشته از صلابت اعتقاد افواهی در این زمینه، از چند منبع منتشرشده هم به‌روشنی معلوم است که شاه و دستگاه حاکم از دخالت رزم‌آرا در این قضیه خبردار شده بودند.» منبع هم این است که محمد ساعد (نخست‌وزیر وقت) از دیدار خود در عصر همان روز با رزم‌آرا نوشته و این‌که رزم‌آرا به او گفته بوده «دستور داده آیت‌الله کاشانی، قوام و سیدضیاء را که به نظر او مظنونان درجه اول بودند بازداشت کنند» یعنی به تعبیر ساعد «رزم‌آرا می‌خواست از جریان واقعه ۱۵ بهمن که به دست اجنبی ترتیب داده بود به سود خود حداکثر استفاده را بکند به این معنی که با دستگیری و به زندان انداختن شخصیت‌های بانفوذ راه را برای نخست‌وزیری خود هموار سازد.»

باز کاتوزیان می‌افزاید: «سوء‌قصد به جان شاه موجب شده بود که حزب توده غیرقانونی اعلام و بسیاری از رهبرانش زندانی شوند. در روز ۲۵ آذرماه ۱۳۲۹، و به دنبال همکاری احتمالی رزم‌آرا با شبکه نظامی حزب توده، این رهبران از زندان گریختند.» در این‌جا کاتوزیان گفته‌ها و نوشته‌های حسین فاطمی و مظفر بقایی که رزم‌آرا را متهم کرده بودند، پشتوانه سخن خود قرار می‌دهد. اما این احتمال‌ها در مرحله نهایی معنادار می‌شوند که کاتوزیان درباره ترور رزم‌آرا می‌نویسد: «به احتمال قوی شاه هم در این توطئه دست داشته است، همان‌طور که عموما اعتقاد داشتند رزم‌آرا در جریان سوء‌قصد نافرجام به جان شاه در دو سال پیش قرار گرفته بوده است.» البته همان‌طور که می‌بینیم کاتوزیان همواره از واژه احتمال سخن گفته، هرچند از زنجیره احتمال‌ها خواسته باشد به نتیجه‌ای برسد. اما سندها و استدلال‌های او چیست؟ یکی این‌که، مصدق در دیدار با شاه که نگران ترور او توسط فدائیان اسلام بوده با تعبیر کنایه‌آمیزی که محافظین من مطمئن‌تر از محافظین رزم‌آرا نیستند چنین جلوه داده که رزم‌آرا به تحریک شاه ترور شده است. دوم این‌که، سیدضیاء نقل کرده که وقتی اسدالله علم خبر ترور رزم‌آرا را با خوشحالی به شاه می‌رساند او آن‌جا بوده است. سوم این‌که، به کتاب خاطرات مصور رحمانی و ادعاهای او تکیه دارد، و چهارم این‌که، می‌نویسد انور خامه‌ای هم نتیجه‌گیری کرده که «دلایل زیادی در دست است که شاه نیز در این ترور دست داشته است.»

کهنه سرباز – غلامرضا مصور رحمانی

ادعاهای غلامرضا مصور رحمانی (عضو سازمان افسران ناسیونالیست و هوادار مصدق) از آن رو که بسیاری افراد ادعاهایِ او را پایه حرف خود قرار داده‌اند، اهمیتِ زیادی دارد. او ادعا دارد؛ یکی این‌که، تیری که از اسلحه طهماسبی شلیک شد رزم‌آرا را نکشت بلکه گلوله‌ای دیگر (و با کالیبری دیگر) کار او را تمام کرد و ضارب نیز گروهبانی در لباس غیرنظامی بود «دلایلی وجود داشت که ثابت می‌کرد رزم‌آرا درصدد تهیه و اجرای یک کودتا است.» دوم این‌که، شاه از طریق امام‌جمعه تهران و پاره‌ای از اطرافیان کاشانی شنید که طهماسبی چه در خیال دارد پس فرصت را غنیمت شمرد. و سوم این‌که، سرهنگی با نام دیهیمی به شاه نامه گلایه‌آمیزی نوشته بوده و از نقش خودش و اسدالله علم در حذف رزم‌آرا حرف زده و آن نامه را به مصور رحمانی نشان داده بوده است.

نکته‌ها و پرسش‌ها

۱.ترکمان در پیشگفتار کتاب خود از «وجود دلایل آشکاری» که حاکی از قتل رزم‌آرا توسط یکی از محافظان او بوده، سخن گفته است. این دلایلِ آشکار را در کدام‌یک از سندهایی که در کتاب او آمده می‌توان سراغ گرفت؟ به نظر می‌رسد چون سند و مدرک و دلیلی در کار نبوده، نویسنده، نقل‌قول‌ها و خاطره‌ها را مساوی با دلایل آشکار جلوه داده است. سپس ناشیانه، این‌ها را پشتوانه طرحی سه‌فوریتی برای عفو و آزادی خلیل طهماسبی می‌داند. در متن مذاکرات مجلس هفدهم (۱۶ مرداد ۱۳۳۱) می‌خوانیم: «چون افرادی که ثابت شود علیه ملت و منافع اجتماع قیام به نفع بیگانه بنمایند در هر مسلک و مذهب مهدورالدم هستند لذا ما امضاءکنندگان ذیل ماده‌واحده را با قید سه فوریت تقدیم می‌داریم: ماده‌واحده - چون خیانت حاجی علی رزم‌آرا و حمایت او از اجانب بر ملت ایران ثابت است بر فرض این‌که قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد از نظر ملت بی‌گناه و تبرئه‌شده شناخته می‌شود.» و سپس با اصلاحاتی این‌گونه تنظیم می‌شود: «چون خیانت حاج علی رزم‌آرا بر ملت ایران ثابت گردیده هرگاه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد به موجب این قانون مورد عفو قرار می‌گیرد و آزاد می‌شود.» و امضای نماینده‌هایی همچون شایگان، بقایی، مکی، حائری‌زاده، سنجابی و نریمان نیز در زیر طرح می‌آید که همگی در نشست مشترک جبهه ملی و فدائیان اسلام (بهمن ۱۳۲۹) که تصمیم برای ترور رزم‌آرا در آن‌جا گرفته شد، حضور داشتند. این نشستی است که در میان اسنادی که در کتاب او آمده بارها به آن اشاره شده اما چرا ترکمان به آن هیچ اعتنایی نکرده است؟ زیرا همین نکته است که از سویی روشن می‌کند چرا جبهه ملی برای رهایی طهماسبی طرحی سه‌فوریتی ارائه می‌کند، و از سویی دیگر نشان‌دهنده دخالتی آشکار و نامعقول در کار قضائی است. اما ترکمان، همین را نیز با توجیه‌تراشی جور دیگری جلوه داده است!

۲. موحد برای روشن ‌کردنِ خیانت و فسادِ رزم‌آرا تکیه بر ادعاهای مصدق دارد، آیا این صحیح است؟ آیا سخنِ مصدق درباره رزم‌آرا مساوی با سند و مدرک و دلیل است؟ نباید به خود زحمت داد، و راستی و ناراستی این ادعاها را مشخص کرد؟ آیا برای این‌که بگوییم در ترور رزم‌آرا دست دیگری در کار بوده، گفته‌ها و ادعاهای مصدق و پسرش، دلیلِ قوی و سندِ محکم است؟

۳. کاتوزیان نیز سخنان و ادعاهای مصدق، سیدضیاء، مصور رحمانی و انور خامه‌ای را مطرح کرده‌، آیا این‌ها سند و مدرک و دلیلِ موجه و قابل ‌قبول به شمار می‌آیند؟ آیا روایت سیدضیاء می‌تواند سندی برای مشارکت شاه در ترور رزم‌آرا باشد، هرچند از ترور او خوشحال هم شده باشد؟ آیا ارزش نداشت فقط یکی از دلایل انور خامه‌ای هم بیان شود تا موضوع روشن شود؟ یا وزن و اعتبار دلایلِ انور خامه‌ای هم مانند دلایل پیشین است؟ اگر برای دربار و شاه روشن بوده که رزم‌آرا در سوء‌قصد به شاه نقش داشته، چگونه او را در ریاست ستاد ارتش نگه می‌دارد، در اول فروردین ۱۳۲۹ به او نشانِ درجه اول خدمت می‌دهد، در ۵ تیر ۱۳۲۹ برای او فرمان نخست‌وزیری صادر می‌شود و در ۴ آبان ۱۳۲۹ نشان درجه اولی تاج را می‌گیرد؟ مگر شاه به کسی که می‌دانست در پی ترور و براندازی او بوده، پاداش می‌داد و از او تقدیر و تجلیل هم می‌کرد؟

۴. مصور رحمانی ادعا دارد که گلوله‌ای با کالیبر متفاوت و از اسلحه‌ای قوی‌تر موجب قتل رزم‌آرا شده، اما آیا هیچ سند و مدرکی در این زمینه ارائه شده یا وجود دارد؟ مصور رحمانی ادعا دارد «رزم‌آرا درصدد تهیه و اجرای یک کودتا» بود. باید بپرسیم براساس کدام سند و مدرک و دلیل؟ چرا حتی یک نفر در این رابطه دستگیر، بازجویی و محاکمه نشد؟ مگر رزم‌آرا یکه و تنها می‌توانست کودتا بکند؟ یعنی نباید نقشه‌ای، برنامه‌ای، و افرادی هم‌سو در میان بوده باشند؟ بعد هم بر فرض، اگر رزم‌آرا در فکر کودتا بود، انجام این کار در موقعیتِ ریاست ستاد ارتش امکان بیشتری به او می‌داد یا در موقعیتِ نخست‌وزیری؟ دیگر این‌که، براساس کدام سند و مدرکی ادعا دارد که شخصی دیگر در جریان نقشه طهماسبی بوده و فرصت را غنیمت شمرده؟ و آخر این‌که، سرهنگ دیهیمی چه نقشی در این ماجرا داشته، و نامه‌ای که نوشته بوده کجاست؟ آیا این‌گونه ادعاها، در تاریخ‌نگاری و تاریخ‌پژوهی اعتبار دارند و قابل‌پذیرش هستند؟

مقصود این‌که، اگر دقت کنیم ما نه با سندهایِ محکم و دلایلِ قوی، بلکه با مقداری نقل‌قول و خاطره و قصه‌پردازی مواجه هستیم.

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها