حمزه امیری پژوهشگر شناخت اجتماعی و مدیرکل سابق مرکز رصد اجتماعی وزارت کشور و اندیشکده حکمرانی شریف در گفتوگو با خبرنگار علمی ایرنا، تحلیلی از وضعیت جنگی و تحولات پیشرو در کشور ارائه داد که در ادامه میخوانید:
ایرنا: با توجه به شرایط کنونی کشور که در وضعیت جنگی قرار دارد و از طرفی عملیات موفق وعده صادق۳ توسط نظامیان ایران، سناریوهای محتمل بر آینده این وضعیت چه خواهد بود؟
امیری: از منظر بُعد نرم، این جنگ ترکیبی که بخش مهمی از آن به جنگ شناختی مربوط بوده، پایاپای و مکمل جنگ نظامی است. ببینید، نتانیاهو در اولین سخنان خود پس از حمله بامداد جمعه تلاش دارد اینگونه القا کند که حمله علیه مردم نیست و تنها بخشهای خاص یا افراد خاصی را هدف قرار داده است. این مهمات شناختی است که از سوی دشمن در حال استفاده و مدام هم بر آن تاکید دارند و مستقیم از مردم خواسته میشود که به اعتراض علیه نظام اقدام کنند.
همچنین میبینید عملیات توسط عوامل داخلی را به نام عملیات هوایی ارتش رژیم معرفی میکنند تا اینگونه القا کنند که تسلط هوایی کامل بر کشور یا تهران دارند. یا مثلا هشدارهای تخلیه میدهند تا ترس و رعب و بینظمی و بهمریختگی ایجاد کنند. یا در حوزه پدافندی خودشان محدودیتهای شدیدی بر انعکاس حملات ایران اعمال میکنند. برای اینکه میدانند خرد شدن و تحقیر نفوذ ناپذیری سیستم پیشرفته و چندلایه پدافند هوایی آنها چه تاثیرات مخربی بر روحیه خودشان دارد.
بنابراین روشن است که دشمن تلاش دارد با مسلح سازی اذهان، نواقص نظامی خود را تکمیل کند. همه اینها مصادیق بارز نقش پایاپا و مکمل جنگ شناختی در این جنگ ترکیبی تحمیلی است.
ایرنا: در جنگ روانی و شناختی چگونه باید همبستگی ملی، ایرانیت، تمامیت ارضی را پررنگ تر کرد و سهم رسانههای داخل کشور در آگاهی بخشی و اعتماد آفرینی به افکار عموم و کاهش اضطراب ناشی از عملیات روانی دشمن چیست ؟
امیری: مساله کلیدی اول در این زمینه، تسلط نسبی به ادبیات و فناوریهای جنگ شناختی است. مانند هر مساله دیگری اگر بدون اطلاعات کافی که میتواند با آموزش و مشاوره دریافت شود، دست به تحلیل یا اقدام بزنیم ضریب خطا بالا خواهد بود. سازههای شناختی باید با دقت مورد پایش قرارداشته باشند و به محض خروج از حالت طبیعی یا ظهور علائم غیرطبیعی در این سازهها هشدار لازم ارائه و اقدامات مقتضی صورت پذیرد.
مواردی که شما پرسیدید به یک سازه مبنایی تری با عنوان هویت ملی تعلق دارند. چگونگی ایجاد و رشد هویت ملی اینگونه است که به محض اینکه فرد به شناخت از خود میرسد و واحد تصویری از خود میشود همه متعلقات به خود را در دایره خود قرار میدهد. لباس من، ماشین من، شهر من، زبان من، کشور من. همه اینها روی دیگر خود(self) را که هویت نام دارد شکل میدهند. انسان نسبت به همه آنچه در این دایره قرار میگیرد تعصب به خرج میدهد، حس مثبت به آنها شکل میدهد، قضاوت مثبت میکند و هر آنچه از این دایره بیرون میافتد را دیگری مینامد و به تناسب نسبت به آنها بی میلی و احساس منفیتری شکل میدهد.
حالا به همان نسبت که به عامل یا کسی که به فردیت و شخص ما تعرض میکند واکنش نشان میدهیم به تعرض به متعلقات خود و هویت خود نیز واکنش نشان دادیم. به همین دلیل در خصومت ها و عداوتهایی که نسبت به وطن شکل میگیرد واکنش نشان میدهیم. این واکنش هم منجر به تقویت هویت ملی می شود و هم منجر به انزجار از همه عواملی که در این خصومت و عداوت نقش دارند. اختلالی که در این میان امکان رخ دادن دارد، برهم خوردن مرزهای خود و دیگری است.
یکی از اهداف کلیدی در جنگ های شناختی در سازه هویت همین جاست. هر چه از دایره خود بیرون بیفتد دچار حس خصومت میشود. بنابراین مثلا دشمن تلاش دارد بگوید اینهایی که تو به آنها حس مثبت داری متعلق به تو نیستند و علیه تو هستند. کار رسانه و سایر نظامهای موثر در این فرایند، حفظ این مرزها و تببین و تمیز همیشگی و مستمر خود و دیگری است. اگر چه ممکن است بگوییم خصومت ها و عداوت ها واضحاند و نیاز به تشریح یا تبیین ندارند اما با دقت بیشتری می توانیم متوجه شویم که به دلایل مختلف این بدیهیات ممکن است با شبهات و اختلالاتی مواجه شود.
حال، وظیفه یک رسانه (یا سایر عوامل با کارکردهای مشابه) در این جنگ دقیقا چگونه ایفا میشود. مثال بارز آن را در دیدار تیمهای فوتبال ایران و انگلیس میتوانستیم مشاهده کنیم. اختلال در این مرزها خودش موجب اضطراب و نوعی بلاتکلیفی است که ماندن در آن موجب آسیبهای بیشتری هم میشود. شهروند ایرانی باید متوجه باشد تهدید حاکمیت ملی یا تمامیت ارضی جدای از اینکه خلاف اصول سیاسی و حقوق بشری و استقلال ملی است، نمیتواند ذرهای نفع برای کسی داشته باشد، تصویر سازی دشمن از اینکه تضعیف تمامیت ارضی منجر به منفعتی برای هویت ایرانی می شود کاملا کاذب و پوچ است. چرا که حتی در صورت پیروزی دشمن، حقارت حاصل از شکست یا تسلیم حافظه تاریخی و به تبع آن هویت ملی و سپس هویت فردی را عمیقا متاثر و تضعیف میکند و فرد هیچگاه از این آسیب عمیق رهایی نخواهد یافت مگر اینکه کاملا از ایرانیت خود منفک شود که ازخودبیگانگی رخ داده و مصیبتهای جدیدی را در بعد شناختی و روحی شکل میدهد.
ایرنا: ایران برای دومین بار درگیر جنگ تحمیلی شد یک بار در دوران دفاع مقدس و اکنون با اسرائیل و از طرفی شرایط رسانهای در این دو برهه متفاوت بوده و با توجه به فناوریهای نوین امروز چه باید کرد مردم برای کسب اطلاعات درست به رسانههای داخلی کشور اعتماد کنند تا آرامش اجتماعی داشته باشند. به عبارتی نقش مردم و مسئولان در قبال یکدیگر چیست؟
امیری: البته شاید دقیق نباشد که بگوییم دومین بار. بله شاید جنگ نظامی ادامه دار را بتوان گفت دومین بار. اما ما در طول همه سالهای پس از انقلاب درگیر انواعی از جنگ بودهایم. رفته رفته پیچیدگی جنگ ها و ابعاد نرم آن توسعه یافت. ما سالهاست درگیر شدیدترین حمله اقتصادی بودهایم. انواعی از حملههای فرهنگی و اجتماعی را داشتهایم. در طول همه این جنگ ها بخش هایی از نظامات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ما هم آسیبهایی دیدهاند. از جمله این مقولات مساله اعتماد و اعتبار رسانهای است. سرعت و دقت باید بطور همزمان مورد توجه باشد و به هرحال رسانه کارکردهایی دارد از جمله تامین نیاز اطلاع رسانی و خبری. سرعت و دقت نباید فدای هم شوند. بیتوجهی به این ۲ عنصر شاید در کوتاه مدت دیده نشود اما در میان مدت و بلند مدت و در سایه فعالیت رقبای دیگر کاملا بروز و ظهور مییابد و موجب بی اعتمادی مخاطب و به اصطلاح رسانهای، اختلال در اعتبار منبع شود. وقتی اعتبار منبع از دست می رود دیگر هر چقدر اعتبار پیام هم بالا باشد مورد توجه مخاطب قرار نمیگیرد.
در عملیات رسانهای جنگی الگوی مقاومت در فلسطین و لبنان دشمن صهیونی را واقعا به سطوح آورد. بنابراین بنای کار باید تامین نیاز خبری مخاطب با توجه به اقتضائات جنگی و عناصر سرعت و دقت باشد حتما ما را به موفقیت میرساند. از این مساله هم باید مراقبت کرد که جنگ تنها بخشی از زندگی مردم است. اگرچه در ابتدا شوک ناشی از جنگ همه ابعاد زندگی را متاثر می سازد اما رفته رفته روال زندگی باید ادامه یابد و هر کس به نقش و وضعیت سابق خود برگردد این بار در کنار جنگ. این هم باید مورد توجه رسانه باشد که بیش از حد نیاز مخاطب خود به جنگ نپردازد و سایر امور زندگی را پی بگیرد.
ایرنا: سهم استادان عرصه رسانه در تبیین افکار عمومی در شرایط جنگ چیست؟
امیری: اگر بخواهیم تقسیم کار کنیم و من درست متوجه شده باشم نخست؛متخصصان و استادان باید ضمن تحلیل و تجزیه پیچیدگیها و ابعاد جنگ شناختی برای لایه تکنیکی که اصحاب رسانه و خبرنگاران را شامل می شوند به آنها در دقت عمل رسانهای کمک کنند. به هرحال در لایه تکنیکی ممکن است به دلیل حجم کار برخی اصول و چارچوب ها و دقت نظرها مورد توجه لازم قرار نگیرند. دوم؛ استادان و متخصصان باید در حالت نظارت و هدایتگری لایه تکنیکی را تغذیه کنند تا این لایه بتواند مخاطب را سیراب و بی نیاز کند. معمولا این اتصالات بین لایه تخصصی و لایه تکنیکی مستحکم و مستمر نیست. این نقیصه در این شرایط خطیر باید بیش از پیش مورد توجه باشد. سوم؛ نقش مدیران رسانه ها و سردبیران در این اتصال و تقسیم کار برجسته و ویژه است.
ایرنا: تحلیل شما از پیام رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه بیان کردند نیروهای مسلح ایران، رژیم رذل صهیونی را بیچاره خواهد کرد چیست؟
امیری: خب اگر به آن مقطع توجه کنید یک شوک به مردم و حتی مسئولان وارد شده بود. سرعت و نوع واکنش های سابق ما به حملات رژیم صهیونی و همچنین روند مذاکرات تردیدهایی را در مدل و نوع مواجهه با این حمله وحشیانه ایجاد کرده بود. ورود رهبر معظم انقلاب و پیام صریح ایشان تکلیف و خط عملیاتی را کاملا واضح و مشخص کرد و می بینیم که مسیر نیز به همین منوال دنیال می شود و انشاالله بیچارگی و درماندگی و شکست این موجود سرطانی و شریر را هم خواهیم دید. پیام در عین کوتاهی ویژگی های کامل یک فرماندهی مقتدر و شجاع را مجسم کرد.
ایرنا: سهم صدای واحد همه مسئولان، جناحهای گوناگون سیاسی و آحاد گوناگون کشور مبنی بر لزوم اقدام قدرتمندانه در مقابل هویت خبیث و رذل و تروریست رژیم صهیونیستی چه باید باشد؟
امیری: ضعف در مقابل دشمن بی رحم و زیاده خواه نتیجهای جز ذلت و زبونی با بار نخواهد آورد. شاید بتوان بررسی کرد که نوعی تردید در مقابله به مثل و پاسخ قوی به حملات سال گذشته منجر به جری تر شدن دشمن شد. بنابراین وحدت و انسجام و یکصدایی حیاتی ترین کلید شکست دشمن محسوب می شود. رخنه و تردید در این یکپارچگی وقتی از لایه نخبگان و مسئولان به لایه های مردمی می رسد گسترش و وسعت بیشتری می یابد و شاید موجب خشنودی دشمن و تحقق اهداف او شود. بنابراین حتی اگر نقد و اعتراض بحقی هم وجود دارد در این مقاطع باید از اظهار آن صرفنظر شود و همه تمرکز و توجه به دفع دشمن و ایجاد بازدارندگی پایدار معطوف باشد.
ایرنا: خنثی کردن عملیات روانی دشمن در فضای رسانه چگونه است ؟
امیری: اول از همه باید نقشه عملیات شناختی مشخص و موجود باشد. بدون نقشه عملیاتی که بر اطلاعات عملیات دقیق استوار و ترسیم شده نمی توان عملیات موفقی چه در آفند و چه در پدافند صورت داد. عملیات شناختی در واقع سنجش نبض جامعه در مولفه های شناختی خودش است که با روش ها و مهارت های دانش بنیان باید صورت گیرد. بر اساس این کالِک یا نقشه عملیاتی که واجد استعداد و توان جبهه خودی، استعداد و توان دشمن، استحکامات، خطوط مقدم نبرد، جبهه های فرعی، یگان های عمل کننده و پشتیبانی کننده و همه ابعاد مورد نیاز یک عملیات موفق باشد در یک قرارگاه باید مبنای تقسیم کار، عملیات و بازخورد و اثرسنجی مستمر قرار گیرد تا ضمن شناخت دقیق نقاط اصابت دیده عملیات لازم طراحی و اجرا شود. یا از آن سو حملات موثر و فلج کننده علیه دشمن طراحی و پیاده و در صورت نیاز تقویت یا اصلاح شود.