به گزارش خبرنگار ایرنا، تهاجم رژیم صیهونیستی در نخستین ساعات بامداد ۲۳ خردادماه با حمله به خاک ایران توسط دشمنان این سرزمین صورت گرفت و تاریخ دیگری را در سرنوشت ملت ایران دیکته کرد، چرا که این اتفاق تجاوزگرانه، چالشها و مسایل فراوانی را پیش روی افراد جامعه ایرانی و همچنین منطقه فراهم پیش رو قرار داد.
طی روزهای گذشته سرزمین ایران مورد تهاجم وحشیانه رژیم صهیونیستی قرار گرفت و تعدادی از عالیترین فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان هستهای و شهروندان عادی و بیدفاع کشور به شهادت رسیدند و بخشی از مراکز مهم پدافندی، صنعتی، مسکونی، بیمارستانی و فرودگاهی نیز با آسیب و خسارتهایی روبرو شدند.
از طرفی، جمهوری اسلامی نیز برای دفاع از خاک میهن خود، حملات موشکی گستردهای را به سوی سرزمینهای اشغالی آغاز کرد و شرق و غرب تل آویو و شهرکهای صیهونیستنشین را مورد هدف خود قرار داد.
اما نکته مهم جنگی که آغاز شد، ادعای پیشدستانه بودن رژیم صیهونیستی برای آغاز حمله به ایران بود که باید دید این ادعا در منشور سازمان ملل متحد، چه مبنای قانونی دارد و اصلا چه قوانینی در خصوص نقض تمامیت ارضی یک کشور وجود دارد و ایران چه اقدامات جبرانی در مقابل این تجاوز باید انجام دهد.
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) مرکز قزوین در خصوص مبنای حقوقی حمله رژیم جعلی اسراییل به ایران و دفاع مشروع از خود با وحید حیدری، استاد روابط بینالملل دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) به گفت و گو نشسته است که در ادامه می خوانید.
ایرنا. از منظر سیاسی نقض تمامیت ارضی و حمله به خاک ایران از سوی رژیم صهیونیستی با ادعای حمله پیشدستانه را چگونه ارزیابی می کنید.
عملیات نظامی علیه خاک یک کشور، بدون رضایت رسمی دولت آن، نقض صریح ماده ۲ منشور سازمان ملل متحد و اصل منع توسل به زور و ماده ۲۱ منشور و اصل حاکمیت دولتها میباشد، بنابراین، حمله رژیم صهیونیستی به خاک ایران، مصداق آشکار تجاوز و نقض تمامیت ارضی ایران است.
حال باید اذعان داشت که رژیم صهیونیستی نمیتواند با ادعای اینکه ایران قرار بود روزی به من حمله کند اقدام پیشدستانه انجام دهد، بر فرض محال اگر روزی یک کشور حمله نظامی علیه خاک کشور دیگری را به انجام برساند، وفق فصل هفتم منشور ملل متحد و براساس قطعنامه شورای امنیت، امکان حمله نظامی برای کشور مورد تهاجم وجود دارد، لذا ظن اینکه ایران قصد حمله به رژیم صهیون را داشته، مشروعیت حقوقی ایجاد نمیکند و حمله نظامی اسراییل به خاک ایران و شهادت شهروندان آن، مصداق بارز تعرض نظامی به دولت قانونی است و در چارچوب حقوق بینالملل، امری غیرقانونی، فاقد مشروعیت و ناقض صلح و امنیت جهانی میباشد.
ایرنا. در خصوص نوع دفاع ایران در برابر این تجاوز توضیحاتی ارایه دهید.
اقدامات متقابل ایران علیه طرف متخاصم، نیازی به اجازه از سازمانهای بینالمللی یا کشور خاصی ندارد، ماده ۳۳ منشور سازمان ملل به شورای امنیت این اجازه را میدهد که طرفین هر نوع اختلافی که ادامه آن متحمل است و حفظ صلح و امنیت بینالمللی را به خطر اندازد، باید قبل از هر چیز از طریق مذاکره، میانجیگری، سازش، داوری، رسیدگی قضایی و توسل به موسسات یا ترتیبات منطقهای و یا سایر وسایل مسالمتآمیز بنا به انتخاب خود، راه حل آن را جستجو نمایند.
شورای امنیت در صورت اقتضا از طرفین اختلاف، میخواهد که اختلافات خود را با شیوههای مزبور حل و فصل کند، از این رو در نظام حقوقی بین الملل، بروز هرگونه اختلاف یا چالش سیاسی، امکان اقدام پیشدستانه نظامی برای هیچ کشوری را مشروعیت نمیبخشد، چون در این حالت، کلیه قوانین و عرف بینالملل زیر سوال رفته و قانون جنگل یا همان شرایط دوران جنگ جهانی بر فضای نظام بینالملل حکمفرما خواهد شد، به طوریکه هر کشور میتواند برحسب ضرورت و تشخیص خویش، به سایر کشورها و همسایگان خود تجاوز کرده و این اقدام را به بهانههای مختلف توجیه کند.
ایرنا. نظر شما در خصوص مبنای سیاسی و حقوقی پاسخ ایران و دفاع مشروع در برابر حملات نظامی رژیم صهیونیستی چیست.
براساس ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، اقدامات جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صهیونیستی، مصداق دفاع مشروع و جزو حقوق مسلم ایران در عرصه بینالمللی است، چرا که اقدامات و عملیات نظامی رژیم صهیونیستی علیه کشوری که عضو فعال و رسمی سازمان ملل متحد است، برخلاف منشور بوده و کشور مورد تهاجم این حق را دارد که وفق ماده ۵۱ منشور با همه امکانات و توان نظامی از تمامیت ارضی و منافع ملی خویش در برابر تعارض دشمن اقدام کند.
از آنجایی که رژیم صهیونیستی در سحرگاه جمعه /۲۳ خردادماه/، برخلاف همه مقررات و قوانین بینالمللی به خاک ایران تعرض کرد و تعداد زیادی از فرماندهان عالیرتبه نظامی، دانشمندان هستهای و مردم بی گناه را ترور نمود، این اقدام مصداق بارزی از تروریست دولتی بوده و برخلاف همه مقررات بینالمللی میباشد که به کشور مورد تهاجم این اجازه را میدهد که ضمن واکنش سخت نظامی، دفع شر کرده و ضربات سنگینی با هدف بازدارندگی فعال در هرجای جهان وارد سازد.
از این رو، اقدام متقابل ایران در قالب عملیات وعده صادق ۳ و پاسخ به حمله سحرگاه جمعه، کاملا در چارچوب حقوق مشروع دفاعی خود بوده و همچنین میتواند با هدف حفظ تمامیت ارضی و منافع ملی، هرگونه اقدام مقتضی اعم از سخت و نرم را در دفع تجاوز اسراییل انجام دهد و در صورت نیاز، مبدا تحرک نظامی علیه ایران در هر کجای جهان، بالاخص سرزمینهای اشغالی را مورد هدف قرار دهد.
با این وصف، حملات موشکی و پهبادی ایران در قالب اصل بینالمللی دفاع مشروع و پس از تجاوز اولیه این رژیم به خاک ایران، قابل دفاع و مشروعیت حقوقی و سیاسی است و عملیات نظامی ایران در قالب وعده صادق ۳ قطعا در نزد افکار عمومی جهان نسبت به عملیاتهای گذشته از مشروعیت بیشتری برخوردار بوده و این امکان را برای ایران ایجاد کرده تا از فرصتی که توسط خود رژیم صهیون ایجاد شد، بهره ببرد و با همه توان نظامی خویش، ضربات مهلکی به آن وارد کند.
بی شک هرگونه خسارت مادی و جانی در پهنه سرزمینهای اشغالی، هیچگونه مدعی علیه ایران ایجاد نخواهد کرد، چراکه براساس اصول نظامی و سیاسی، آغاز تجاوز با رژیم اسراییل به خاک ایران بوده و دفاع ایران را مشروعیت زایی میکند، حال آنکه ایران قبل از هرگونه پاسخ نظامی، ابتدا موضوع را به مراجع بینالمللی از جمله شورای امنیت ارجاع و خواستار برخورد بینالمللی میشود اما به دلیل سکوت ابرقدرتها و آن سازمان، ایران با تاخیر، اقدام به دفاع مشروع و تحرک نظامی کرد.
از منظر دیگر، بایستی اذعان داشت که جمهوری اسلامی ایران در جنگ و تنازع جاری، هیچ گونه تحرک نظامی مستقیمی با اسراییل نداشت و از طرفی، در مسیر مذاکرات بینالمللی با آمریکا، اتحادیه اروپا و آژانس بین المللی انرژی اتمی جهت حل مسایل از مسیر دیپلماتیک قرار داشت اما ورود تهاجمی اسراییل به خاک ایران را میتوان براساس دو سناریو تحلیل کرد: نخست اینکه آمریکا با برگزاری نشستهای به اصطلاح مذاکرات دیپلماتیک دورهای با ایران - اعم از مستقیم یا غیر مستقیم - مدلی از فریب سیاسی را پیش گرفت تا ضمن انحراف مسیر و افکار عمومی و رسمی ایران به میز مذاکره، از هرگونه تهاجم غیرمنتظره اسراییل غافل باشیم.
همچنین، اسراییل که فکر میکرد به زودی ایران و آمریکا به نقطه اشتراک و صلح خواهند رسید، این صلح را به مصداق تحقیر خویش در منطقه میدید و با هدف برهم زدن میز مذاکره، اقدام به تهاجم کرد تا ادامه مذاکرات منتفی و ایران و آمریکا به صلح پایداری دست نیابند و قطعا هرگونه مذاکره با ایران و توافق، باعث فضای جدیدی برای کشور ما در منطقه خواهد شد که ایران را به عنوان هژمون منطقه معرفی خواهد کرد و در چنین فضایی امکان ادامه حیات رژیم اسراییل بسیار سخت خواهد شد و ادامه حیات این رژیم در فضای ناامنی در غرب آسیا و خصومت بین آمریکا، اروپا و حتی کشورهای عرب با ایران خواهد بود.
ایرنا. مسوولیت نهادهایی مثل سازمان ملل و شورای امنیت و حتی آژانس بینالمللی در جلوگیری از بروز جنگ چیست.
براساس ماده ۱ منشور سازمان ملل متحد، "حفظ صلح و امنیت بینالمللی و بدین منظور به عمل آوردن اقدامات دسته جمعی موثر برای جلوگیری و برطرف کردن تهدیدات علیه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز یا سایر کارهای ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعدیل و حل و فصل اختلافات بینالمللی یا وضعیتهایی که ممکن است منجر به نقض صلح گردد، با شیوههای مسالمتآمیز و بر طبق اصول عدالت و حقوق بینالملل"، هدف اصلی تشکیل این سازمان پس از جنگ جهانی دوم است.
سوال اصلی این است که اصولا هدف بشریت از تشکیل جامعه ملل و سازمان ملل متحد چه بود؟ قطعا نگرانی بشر از بروز جنگهای بزرگ جهانی بود که میرفت تا نسل بشریت را از کره زمین محو کند، پس دولتها با انگیزه نجات بشریت فارغ از رنگ، نژاد، قومیت، دین و مذهب، اقدام به تشکیل سازمانهایی کردند تا در صورت بروز هرگونه تنش و اختلاف بین دولتها، نقش میانجی را برعهده گرفته و همچنان که از ابزارهای بازدارنده استفاده میکند از کشور مورد تهاجم دفاع و ترتیباتی را برای تنبیه دولت متجاوز نیز اتخاذ نماید.
حال، با حمله نظامی اسراییل به خاک ایران، براساس وظایف شورای امنیت سازمان ملل متحد و به منظور تامین اقدام سریع و موثر، اعضای آن مسوولیت اولیه حفظ صلح و امنیت بینالمللی را به شورای امنیت واگذار و موافقت میکنند که شورای امنیت در اجرای وظایفی که به موجب این مسوولیت برعهده دارد، از طرف آنها اقدام کند.
براساس ماده ۳۴ منشور، شورای امنیت میتواند هر اختلاف یا وضعیتی را که ممکن است منجر به یک اصطکاک بینالمللی شود یا اختلافی ایجاد کند را مورد رسیدگی قرار دهد، بدین منظور که تعیین کند آیا محتمل است ادامه اختلاف یا وضعت مزبور حفظ صلح و امنیت بینالمللی را به خطر بیاندازد. لذا این مفاد، وظیفه سازمان ملل و به ویژه شورای امنیت را حایز اهمیت میکند که مقابل هرگونه اقدام خودسرانه کشورها علیه همدیگر را گرفته و هرگونه اختلاف از طریق مجاری قانونی را بررسی و پیگیری کند.
با این فرض انفعال سازمان ملل و شورای امنیت در مقابله و محکوم کردن اقدام اسراییل علیه ایران حاکی از پایان قدرت و نفوذ این سازمان بینالمللی دارد و از طرفی، ایران را متقاعد میکند که صرف نظر از وجود چنین ساختارهای بینالمللی، بایستی براساس درایت و توان نظامی خویش دفع شر نموده و تحرکات دشمن متجاوز را دفع کند، در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران نباید منتظر اجماع جهانی در محکومیت رژیم متجاوز باشد، بلکه به عنوان یک کشور مورد تهاجم، باید از هرگونه اقدام اعم از دیپلماسی و نظامی در راستای دفاع از حقوق مشروع خویش در دفع تهاجم، بهره ببرد.