سوگواری؛ زخمی پنهان بر جان بازماندگان

سوگواری؛ زخمی پنهان بر جان بازماندگان
 تهران - ایرنا - از دست دادن عزیز، چیزی فراتر از یک غم معمولی است؛ فقدانی که گاهی هویت فرد را متزلزل می‌کند و او را در مسیر بازتعریف خویشتن رها می‌کند. سوگ اگرچه واکنشی طبیعی به مرگ است اما در صورت نادیده‌گیری یا سرکوب می‌تواند به اختلالات روانی و فروپاشی زندگی روزمره منجر شود.

فقدان عزیزانی مانند والدین، همسر یا فرزندان به ویژه اگر نقش محوری در زندگی فرد داشته باشد می‌تواند تأثیر عمیقی بر هویت و خودپنداره فرد بگذارد. بخش بزرگی از هویت ما براساس روابطمان با دیگران شکل می‌گیرد. وقتی این روابط قطع می‌شوند فرد ممکن است احساس کند بخشی از وجود خود را از دست داده است. سؤالاتی مانند «من بدون او کیستم» یا «آیا می‌توانم بدون او به زندگی ادامه دهم» بسیار رایج هستند. این فرآیند بازسازی هویت زمان‌بر است و نیازمند یافتن معنای جدید برای زندگی و تعریف دوباره‌ای از خود بدون حضور فیزیکی متوفی است. درک عمیق و شناخت درست این دوره می‌تواند راهگشای مواجهه صحیح با این فقدان باشد.

سوگواری هرچند فرآیندی طبیعی است اما اگر از حد متعارف فراتر رفته و به سوگواری افراطی یا پیچیده تبدیل شود می‌تواند آسیب‌های جدی به سلامت روان و جسم فرد وارد کند. فرد سوگوار ممکن است دچار افسردگی بالینی اضطراب شدید بی‌خوابی مزمن و حتی افکار خودکشی شود. زندگی اجتماعی و حرفه‌ای او به شدت مختل شده و توانایی لذت بردن از فعالیت‌ها و روابط را از دست می‌دهد. در چنین شرایطی بدون دریافت کمک حرفه‌ای فرد در چرخه معیوبی از غم و رنج گرفتار می‌شود که می‌تواند پیامدهای بلندمدت و مخربی برای او داشته باشد. پژوهشگر ایرنا در این زمینه گفت‌وگوهایی با ۲ روانشناس داشته که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

مقتدری: سوگ واکنشی طبیعی، روانی و هیجانی است

سوگواری واکنشی پیچیده است که می‌تواند در افراد به اشکال مختلفی بروز کند

در این راستا «شبنم مقتدری» روان‌درمانگر و مدرس دانشگاه در گفت‌وگو با پژوهشگر ایرنا می‌گوید: سوگ واکنشی طبیعی، روانی و هیجانی است که در پی از دست دادن فردی ارزشمند یا هر عامل مهم دیگری رخ می‌دهد. افراد ممکن است در این دوره احساسات گوناگونی همچون خشم، ابهام، غم، شگفتی، گناه، پوچی و بی‌معنایی را تجربه کنند. این احساسات می‌توانند در سبک زندگی فرد شامل تغذیه، خواب و تحرک تغییرات نامناسبی ایجاد کنند. اگر پس از ۶ ماه، عملکرد روزانه فرد همچنان تحت تأثیر این عوامل بود، مراجعه به متخصص ضروری است.

سوگواری؛ زخمی پنهان بر جان بازماندگان

به اعتقاد مقتدری سوگواری واکنشی پیچیده است که می‌تواند در افراد به اشکال مختلفی بروز کند. سوگ طبیعی رایج‌ترین نوع است که بیشتر افراد آن را تجربه می‌کنند. در این حالت فرد به مرور زمان و با دریافت حمایت‌های اجتماعی سعی در سازگاری با فقدان دارد. ممکن است علائمی مانند دلتنگی اختلال در خواب یا تغذیه ادامه یابد اما به تدریج عملکرد روزمره فرد بهبود پیدا می‌کند. نوع دیگر سوگ پیش‌بینی‌شده است که پیش از فوت عزیز آغاز می‌شود به عنوان مثال زمانی که فرد از بیماری لاعلاج یکی از نزدیکانش باخبر می‌شود. این نوع سوگ می‌تواند به آمادگی برای مواجهه با مرگ کمک کند اما در برخی موارد طولانی شدن دوران بیماری فشار روانی زیادی را به فرد تحمیل می‌کند.

در مقابل، سوگ سرکوب‌شده وجود دارد و زمانی اتفاق می‌افتد که به فرد اجازه سوگواری داده نمی‌شود و او مجبور به پنهان کردن احساسات خود است. این سرکوب برای سلامت روان فرد بسیار آسیب‌زاست و می‌تواند حتی پس از مدت‌ها خود را به شکل استرس اضطراب یا بیماری‌های جسمی نشان دهد. پذیرش و بیان احساسات در این شرایط حیاتی است. خطرناک‌ترین نوع نیز سوگ مزمن یا غرق در سوگ است که در آن فرد برای سال‌ها در غم فرو می‌رود و قادر به بازگشت به زندگی و شرایط عادی پیش از فقدان نیست. درک این انواع سوگ به ما کمک می‌کند تا رویکرد مناسب‌تری در مواجهه با افراد داغدار اتخاذ کنیم.

سوگ یک تجربه طبیعی است که می‌تواند بر سلامت روان فرد تأثیر بگذارد

به گفته این روانشناس حمایت اجتماعی نقش حیاتی در ارتقاء سلامت روان به ویژه در زمان سوگواری ایفا می‌کند. انزوا در این دوران بسیار آسیب‌زاست. حضور افرادی که بدون قضاوت و با همدلی به حرف‌های فرد سوگوار گوش می‌دهند به او حس درک شدن می‌دهد و نشانه حمایت اجتماعی و خانوادگی مناسب است. بهره‌مندی از مهارت‌های ارتباطی قوی دوستان و خانواده یا شرکت در گروه‌های حمایتی می‌تواند به طور قابل توجهی به بهبود سلامت روان فرد سوگوار کمک کند.

در مواجهه با فرد سوگوار یا در حال تجربه بحران اولین گام گوش دادن بدون قضاوت و پرهیز از ارائه راه‌حل فوری است. همدلی یعنی درک احساسات فرد مقابل و بازتاب آن بسیار مهم است. باید با آرامش در کنار فرد سوگوار ماند و اگر آماده صحبت نبود به او گفت که هر زمان مایل بود آماده شنیدن صحبت‌هایش هستید. پس از گذشت زمان و بهبود نسبی شرایط می‌توان فعالیت‌های مورد علاقه‌اش را متناسب با ارزش‌هایش به او پیشنهاد داد.

مقتدری توضیح می‌دهد: افراد سوگوار گاهی ممکن است بگویند که در آن شرایط شنیدن بعضی جملات از دیگران و بستگان برایشان احساسات منفی را به دنبال داشته است؛ مانند اینکه «تو همیشه قوی بودی پس الان هم باید قوی باشی» یا «باید هر چه زودتر فراموش کنی» یا «دیگر گریه نکن». چنین جملاتی می‌تواند آسیب‌هایی را برای سلامت روان فرد به دنبال داشته باشد. اینکه فرد تخلیه هیجانی مناسب نداشته باشد و اینکه دعوت به سرکوب احساسات یا انکار آن شود می‌تواند از پذیرش آگاهانه و بهبود حال فرد جلوگیری کند.

این روان‌درمانگر در پاسخ به پرسش پژوهشگر ایرنا درباره زمان مراجعه به متخصص اظهار می‌دارد: سوگ یک تجربه طبیعی است که می‌تواند بر سلامت روان فرد تأثیر بگذارد. اگر فرد نتواند طی مرور زمان آن را بپذیرد و مدیریت کند ممکن است نتواند مانند برخی افراد متناسب با ارزش‌هایش به این رنج معنا ببخشد و دچار اختلالات مرتبط با سلامت روان شود یا علائمی از آن‌ها را بروز دهد. اگر بعد از ۶ ماه همچنان عملکرد روزانه فرد با اخلال مواجهه بود مراجعه به روان‌درمانگر متخصص در این مورد توصیه می‌شود.

ابراهیمی: تخلیه هیجانات در دوران سوگواری امری ضروری و طبیعی است

شیون‌های کنترل‌نشده و طولانی‌مدت ممکن است به فرسودگی روانی بیانجامد

از نظر «محبوبه ابراهیمی» دانشجوی دکتری روانشناسی عمومی تخصص حوزه کودک و نوجوان، تخلیه هیجانات در دوران سوگواری امری ضروری و طبیعی است. ابراهیمی معتقد است که گریه‌وزاری و بیان غم، بخشی از فرآیند سوگ محسوب شده و از انباشت احساسات منفی جلوگیری می‌کند. سرکوب هیجانات می‌تواند منجر به افسردگی و حتی بروز علائم جسمانی شود. ازاین‌رو نباید فرد داغدیده را از بروز غم و اندوهش منع کرد. با این حال حفظ تعادل در این فرآیند اهمیت دارد؛ شیون‌های کنترل‌نشده و طولانی‌مدت ممکن است به فرسودگی روانی بیانجامد. بهترین رویکرد بروز هیجانات در یک فضای امن مانند حضور یک مشاور است. بنابراین باید به تفاوت‌های فردی احترام گذاشت؛ چه سوگواری در سکوت باشد و چه با اشک و شیون، هر روشی که به فرد آرامش می‌دهد تا زمانی که به تخلیه هیجانی منجر شده و از سرکوب احساسات جلوگیری کند پذیرفتنی است.

سوگواری؛ زخمی پنهان بر جان بازماندگان

وی ادامه می‌دهد: آیین‌ها و رسوم سوگواری نظیر مراسم ختم نقش حمایتی مهمی در کاهش تنهایی بازماندگان و تقویت همبستگی اجتماعی دارد. هرچند حضور و همدلی اطرافیان ترس و تنهایی داغدیده را تسکین می‌دهد اما با این حال اگر این آیین‌ها تحمیلی شوند و فشار اجتماعی ایجاد کنند می‌توانند حال فرد را بدتر کنند. انعطاف‌پذیری در مراسم سوگواری حیاتی است تا فرد براساس نیازهای روانی خود سوگواری کند؛ حتی اگر این به معنای انتخاب فضایی متفاوت باشد. پذیرش و همراهی اطرافیان در این مسیر بسیار مهم است.

آموزش مفهوم مرگ به کودکان حائز اهمیت است

ابراهیمی درباره آموزش مفهوم مرگ به کودکان می‌گوید: آموزش مفهوم مرگ به کودکان بسیار حائز اهمیت است و باید از پنهان کردن آن پرهیز کرد. گفتن جملاتی نظیر «خوابیده» یا «رفته سفر» تنها باعث گیج شدن کودک می‌شود؛ بهتر است با زبانی ساده توضیح دهیم که مرگ یعنی بدن دیگر کار نمی‌کند اما یاد فرد درگذشته در قلبمان زنده است. اجازه دادن به کودکان برای بیان هیجاناتشان ترس‌ها و سوالاتشان و مطالعه کتاب‌های داستان مناسب در این باره به آن‌ها کمک می‌کند با این مفهوم آشنا شوند. شرکت در مراسم‌های ساده سوگواری با تمایل کودک نیز توصیه می‌شود اما از حضور در مراسم‌های پرهیجان و کنترل‌نشده مانند تشییع جنازه باید پرهیز شود. هدف نهایی آموزش آگاهانه مفهوم مرگ به کودکان از همان دوران کودکی است.

به اعتقاد این روانشناس برای کاهش تبعات روانی ناشی از سوگ عزیزان نخستین گام پذیرش زمان‌بر بودن فرآیند سوگواری است. سوگ برای هر فردی متفاوت بوده و نباید انتظار بازگشت سریع به حالت عادی را داشت؛ معمولاً بین ۶ ماه تا یک سال برای این فرآیند زمان لازم است زیرا خاطرات در مناسبت‌های خاص سال زنده می‌شوند. دوم حمایت عملی به جای صرفاً ابراز همدردی لفظی اهمیت دارد؛ باید با اقدامات مشخص نظیر کمک در کارهای روزمره پشتیبانی خود را نشان داد. سوم پیگیری‌های طولانی‌مدت عاطفی بسیار حیاتی است؛ حمایت‌ها نباید به هفته‌های اول محدود شوند. تماس‌های دوره‌ای و گوش دادن بدون قضاوت می‌تواند به شدت تبعات روانی سوگ را کاهش دهد و فرد را در این مسیر دشوار همراهی کند.

ابراهیمی در زمینه مواجهه با شیون و زاری بستگان می‌گوید: ضروری است که اجازه گریه کردن به فرد داده شود؛ جملات بازدارنده مانند «گریه نکن» آسیب‌زا هستند و باید با عباراتی نظیر «حق داری غمگین باشی من کنارت هستم» جایگزین شوند. آغوش گرم نیز می‌تواند مؤثرتر از کلمات باشد. با این حال باید مراقب علائم هشدار مانند حملات پنیک یا افکار خودکشی بود که نیازمند مداخله تخصصی هستند.

وی در پایان یادآور می‌شود: داغ هرگز کاملاً «خوب نمی‌شود» یا «فراموش نمی‌گردد» بلکه همچون زخمی اثر آن تا پایان عمر باقی می‌ماند. به خاطر داشته باشیم که سوگواری سالم نیازمند ایجاد تعادل بین بیان هیجان و خودمراقبتی با آیین‌هایی منعطف، آموزش شفاف مرگ به کودکان و حمایت عملی مداوم و بدون قضاوت از سوگواران است.

گزارش از محمدرضا خدایار

با اخبار روز دنیای علم و فناوری در خوشه خبر همراه باشید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها