به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، بامداد جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ در پی حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به تهران و تعدادی از شهرهای کشور، شماری از فرماندهان نظامی، دانشمندان و مردم غیرنظامی به شهادت رسیدند. به دنبال این جنایت رژیم صهیونیستی، رهبر معظم انقلاب در پیامی خطاب به ملت بزرگ ایران، فرمودند: رژیم باید منتظر مجازاتی سخت باشد. دست قدرتمند نیروی مسلح جمهوری اسلامی او را رها نخواهد کرد باذنالله.
جمهوری اسلامی ایران هم در راستای استفاده از حق دفاع مشروع خود، از بامداد امروز در چند نوبت و با استفاده از موشک، بخشهایی از سرزمینهای اشغالی را هدف حمله قرار داد که بر اثر آن به خسارتهایی به مناطق مختلف تلآویو و دیگر شهرهای سرزمینهای اشغالی وارد شد.
برای بررسی واکنش کشورهای منطقه به این تحولات و تبعات این درگیری نظامی با محمد ایرانی، مدیرکل پیشین خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت خارجه گفتوگو کردیم.
کشورهای عربی مخالف توسعهطلبی رژیم صهیونیستی در خاورمیانه هستند
از زمان آغاز حملات رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از کشورهای منطقه از جمله کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به این تجاوز آشکار موضع گیری کردهاند و بعضا این حملات را صراحتا محکوم کردند. ارزیابی و تحلیل شما از این مواضع چیست؟
اصولاً یکی از تفاوتهای بارز در مقایسه مواضع کشورهای عربی نسبت به حوادث گذشته و کنونی، تغییر چشمگیر این مواضع است که بهویژه از سوی کشورهای عربی، خصوصاً همسایگان جنوبی خلیج فارس، بهوضوح مشاهده میشود. حضور فعال این کشورها خود گواه این تغییر است. حتی فراتر از آن، کشورهایی مانند اردن، مصر و اکثریت کشورهای عربی، مواضع همسویی در محکومیت اقدامات رژیم صهیونیستی اتخاذ کردهاند. بخشی از این رویکرد، ناشی از نگرانیهای این کشورها از گسترش درگیریهاست که منافع آنها را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. بدیهی است که آرامش منطقهای برای این کشورها که به دنبال توسعه اقتصادی و تجاری هستند، مطلوبتر است.
کشورهایی مانند اردن، مصر و اکثریت کشورهای عربی، مواضع همسویی در محکومیت اقدامات رژیم صهیونیستی اتخاذ کردهاند. بخشی از این رویکرد، ناشی از نگرانیهای این کشورها از گسترش درگیریهاست که منافع آنها را نیز تحت تأثیر قرار میدهداز منظری دیگر، هر تحولی که به توسعهطلبی رژیم صهیونیستی در خاورمیانه منجر شود، با منافع کشورهای عربی همخوانی ندارد. این موضوع بهویژه با تغییر رویکردی که عربستان سعودی از سه تا چهار سال گذشته نشان داده، برجستهتر شده است. عربستان تمایلی ندارد که اسرائیل در منطقه نقشی فعال یا تعیینکننده ایفا کند. تحولات اخیر در لبنان و سوریه، همراه با اقدامات روزانه رژیم صهیونیستی در لبنان و اشغالگری در سوریه، نگرانیهای جدیای را برای کشورهای عربی، بهویژه عربستان سعودی و مصر، ایجاد کرده است. این نگرانیها ریشه در تلاش رژیم صهیونیستی برای تحمیل هژمونی در منطقه دارد که با منافع کشورهای عربی سازگار نیست. بنابراین، از دو منظر میتوان این مسئله را تحلیل کرد؛ نخست، نگرانی کشورهای عربی از بههمخوردن آرامش منطقه و تأثیر آن بر منافع اقتصادیشان، و دوم نگاه راهبردی و کلان به مسئله هژمونی رژیم صهیونیستی که در سیاست این کشورها مشهود است.
علاوه بر این، روابط سیاسی دوجانبه نیز نقش مهمی ایفا میکند. در سالهای اخیر، گامهایی برای بهبود روابط با این کشورها برداشته شده و شرایط روابط عمومی کشورها بهمراتب بهتر شده است. تهدیدی که این کشورها پیشتر مدعی آن از سوی ایران بودند، اکنون جای خود را به تهدید رژیم صهیونیستی داده و ایران دیگر بهعنوان تهدید اصلی آنها محسوب نمیشود. با کنار هم قرار دادن این عوامل، به نظر میرسد شرایط نسبت به گذشته کاملاً تغییر کرده و این تغییرات تأثیر زیادی بر مواضع اخیر کشورهای عربی داشته است. با این حال، بعید به نظر میرسد که این تحولات اثر قابلتوجهی بر معادلات عملیاتی، بهویژه در حوزه نظامی و امنیتی میان ایران و رژیم صهیونیستی، داشته باشد اما در حوزه سیاسی و مواضع بینالمللی، این تغییرات میتواند تأثیرگذار باشد.
آمریکاییها بههیچوجه مایل به ورود مستقیم به این معرکه نیستند
در جریان سفر دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به سه کشور عربستان، امارات و قطر، اخبار از این امر حکایت داشت که سران هر سه کشور دغدغههای خود نسبت به حمله به جمهوری اسلامی ایران را به اطلاع وی رسانده بودند. عمان نیز در مذاکرات اخیر ایران و ایالات متحده نقش میانجی را ایفا کرده و به نظر میرسد به شدت از رویکرد کاخ سفید انتقاد دارد، آیا تصور تاثیرگذاری کشورهای عربی بر مواضع ایالات متحده تصور اشتباهی بود؟
به نظر نمیرسد این مسئله تأثیر قابلتوجهی داشته باشد. آنچه مسلم است، وجود تعهدات متقابلی میان کشورهای عربی و ایالات متحده، بهویژه در زمینههای اقتصادی و سرمایهگذاریهای مشترک است. از سوی دیگر، آنچه در ذهن دونالد ترامپ در این سفر بوده، دستیابی به دستاوردهای کلان اقتصادی است که در بلندمدت تحقق خواهد یافت. با این حال، برهمخوردن این معادلات هم برای آمریکاییها و هم برای کشورهای منطقه تبعات منفی دارد. عصبانیت و نگرانیای که اشاره کردید، در حدی نیست که بهطور جدی مانع اجرای این توافقات شود، اما این نگرانی وجود دارد که این مسائل به روابط اقتصادی لطمه بزند.
در حال حاضر، رژیم صهیونیستی طرف اصلی درگیری با ایران است و آمریکاییها تلاش میکنند خود را از این مناقشه کنار بکشند؛ این موضوع در اظهارات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا کاملاً مشهود است که تمایلی به گسترش جنگ، هدف قرار گرفتن پایگاههایشان یا درگیری مستقیم با نیروهای ایرانی ندارند. این نشان میدهد که گرچه آمریکاییها به رژیم صهیونیستی چراغ سبز نشان دادهاند، اما بههیچوجه مایل به ورود مستقیم به این معرکه نیستند. تا زمانی که این وضعیت ادامه دارد و درگیریها صرفاً میان رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران است، بعید است روابط آمریکا و کشورهای عربی بهطور جدی تحت تأثیر قرار گیرد.
علاوه بر این، وزن کنونی کشورهای عربی بهگونهای نیست که بتواند اقتصاد آمریکا یا قراردادهای موجود را بهطور قابلتوجهی متأثر کند. اتفاقاتی که در سفر آقای ترامپ رخ داده، در نهایت به ابراز نگرانیها و اعتراضات کشورهای عربی به آمریکا محدود میشود. این اعتراضات میتواند در سطح رسانهای و تبلیغاتی تأثیر مثبتی داشته باشد و هشداری باشد که اگر فضای منطقه بیش از این آشوبناک شود، وضعیت امنیتی و توافقات اقتصادی ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد. اما تأثیر این مسائل، به نظر من، در همین حد محدود خواهد بود.
اگر فضا به همین شکل پیش برود، مذاکرات بهناچار تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و حتی احتمال توقف آنها وجود دارد.میتوان گفت این دو مسئله کاملاً به هم مرتبط هستند و جداسازی آنها ممکن نیست. نمیتوان تصور کرد که مذاکرات در یک مسیر و درگیریهای نظامی یا امنیتی میان ایران و رژیم صهیونیستی در مسیری دیگر پیش میروند.
احتمال توقف مذاکرات ایران و آمریکا محتمل است
مقرر شده بود که دور ششم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا فردا (یکشنبه) برگزار شود؛ در همین حال، آمریکا معتقد است حمله اسرائیل میتواند به دستیابی به توافق کمک کند و ایران نیز هنوز به صورت رسمی پایان این مذاکرات را اعلام نکرده است. این رویارویی نظامی چه تاثیراتی بر میز مذاکرات عمان خواهد داشت؟
به نظر من، همه چیز با تحولات اخیر ارتباط مستقیم دارد و نمیتوان این مسائل را جدا از موضوع مذاکرات بررسی کرد. اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی، مانند نقض حریم هوایی ایران و فجایعی که ایجاد کرده، نمیتواند مستقل از تحولات روابط ایران و آمریکا دیده شود. این دو موضوع قطعاً بر یکدیگر تأثیر دارند. تصور من این است که اگر فضا به همین شکل پیش برود، مذاکرات بهناچار تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و حتی احتمال توقف آنها وجود دارد.
بنابراین، میتوان گفت این دو مسئله کاملاً به هم مرتبط هستند و جداسازی آنها ممکن نیست. نمیتوان تصور کرد که مذاکرات در یک مسیر و درگیریهای نظامی یا امنیتی میان ایران و رژیم صهیونیستی در مسیری دیگر پیش میروند. اینها بهکل به هم پیوستهاند. شاید در دو سه روز آینده، با روشنتر شدن وضعیت، ارتباط این مسائل مشخصتر شود. اظهارات مقامات ایرانی نیز نشاندهنده این است که تحرکات و مذاکرات چند هفته اخیر احتمالاً کارساز نبوده و ممکن است به نتیجه نرسد. این احتمال بسیار بالاست.