به گزارش ایرنا، بهروز عطایی، سرمربی سابق تیم ملی والیبال که با باشگاه فولادسیرجان قهرمان لیگ برتر والییال شد، مهمان این هفته برنامه تلویزیونی «جام» ایرنا بود و به سوالات جهانگیر کوثری پاسخ داد. عطایی در این گفتوگو درباره مسائل مختلف به اظهارنظر پرداخت که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
آقای عطایی از روزهایی صحبت کنید که تیم ملی والیبال را تحویل گرفتید، شرایط تیم ملی والیبال چطور بود؟
در زمان بدی تیم ملی را تحویل گرفتم؛ اصولا ما جامعه کوتاه مدتی هستیم که خیلی زمان را کوتاه میبینیم. در سال ۲۰۲۱ یک ماه بعد از برگزاری المپیک توکیو، تیم ملی را تحویل گرفتم و ۷ بازیکنان تیم ملی در اختیار ما نبودند و یک عده هم خداحافظی کردند. یک عده هم معتقد بودند که باید استراحت کنند و فضا برای آنها مهیا نیست. پنج تا از این بازیکنها را توانستیم استفاده کنیم که یک ماه بعد از مسابقات المپیک، بازیهای قهرمانی آسیا در ژاپن برگزار شد. ما با یک تغییر بیش از ۶۰ درصدی مواجه بودیم و ژاپنی که در المپیک ما را برده بود با ۲ تغییر آمد.
الان شما اگه دقت کنید پیاتزا میگوید که بعد از هر المپیک یک تغییر در تمام دنیا رایج است. نسلی جابجا میشود و نسلی جایگزین. الان چقدر تمجید میکنند و میپذیرند که این اتفاق دارد میافتد ولی در زمان من این فرایند نبود. دلیل این بود که یک نسلی در والیبال ما که مردم با آنها خاطره داشتند و والیبال ما را به مردم و به دنیا شناساند، کنار رفتند. آن نسل سبب میشد که ما دچار چالش و بحران فلعی بشویم. هنوز مردم ما هر پاسوری که به تیم ملی اضافه میشود را با سعید معروف مقایسهاش میکنند. یعنی فشار غیر متعارف و له کننده برای پاسوری که در تیم ملی بازی کند، لحاظ میشود.
هنوز ما زیر سایه ولاسکو بزرگ هستیم؛ با او در ۲ سال اول موفق بودیم تا در آسیا قهرمان شویم و در خاک ژاپن، خود تیم ملی ژاپن را سه بر هیچ بردیم. در لیگ ملتها شرکت کردیم و جزو تیمهای مراحل پایانی بودیم. آمریکا را سه هیچ بردیم و لهستان را پشت سر گذاشتیم. تیمهای خوب دنیا را زیاد بردیم؛ اسلواکی را سه هیچ بردیم، صربستان را سه هیچ بردیم. نتیجه فوقالعاده بود و در مسابقات قهرمانی جهان برای اولین بار به مرحله دوم صعود کردیم و مقابل تیم برزیل بزرگ با بدشانسی شکست خوردیم که البته مقام سیزدهمی آوردیم که برای دومین بار در والیبال تکرار میشد.
شرایط برای شما هم پس از کسب نتایجی که راضیکننده نبود، برگشت.
من همیشه یک فشاری را حس میکردم که هر لحظه مربی خارجی بیاید و جامعه مربی خارجی میخواهد. بازیکنها اطاعتپذیریشان کم شد. حمایت اهمیت دارد و تلویزیون از ما حمایت نمیکرد؛ گزارشگرها به نوعی فشار میآوردند.در هفته سوم لیگ ملتهای سال ۲۰۲۳ ویزای من، علیمحمد وادی و امین اسماعیلنژاد، یعنی سرمربی و ۲ مهره کلیدی و آرمان صالحی صادر نشد. تیم رفت آمریکا و توتولو کنار خط میایستاد. جالب است که مثلاً گزارشگر تلویزیون تحلیل غلط میکرد.
از نظر من ذهن جامعه خیلی جالب است؛ من تیم ملی را در رنکینگ دوازدهم دنیا تحویل گرفتم و تا رنک هفت دنیا هم رسید.
همه اما با ولاسکو مقایسه میشدند.
شاید جاذبه صندلی مربیگری خیلی بود ولی آنجا استراتژی غلطی وجود داشت و من باید همان سال اول بعد از لیگ ملتها خداحافظی میکردم. یک مشکل بزرگ هم شخصیت اجتماعی ولاسکو بود که جانشینی او خیلی سخت است. او مربی محبوبی بود و الان هم به عنوان یکی از بزرگترین مربیان تاریخ والیبال شناخته میشود. ولاسکو در لیگ ملتها به مرحله نهایی نرسید دهم، نهم و یازدهم شد و رفت. او تیم با کیفیتی درست کرد و تیم ما والیبال بازی کردن را یاد گرفت.
حتی در دورهای که کواچ ۲ سال مربی تیم ملی بود، یک بار تیم را چهارم لیگ جهانی کرد که بالاترین افتخار تاریخ والیبال بود و یک بار هم به ششم دنیا در قهرمانی جهان رسید. ما بازیکنهای بزرگی داشتیم؛ بازیکنانی نظیر محمد موسوی، سعید معروف، امیر غفور، شهرام محمودی. او یک فلسفه بزرگی داشت که در مربیگری متفاوت بود. ببینید وقتی گواردیولا یکی از بزرگترین مربیان تاریخ فوتبال دنیاست از ولاسکو مشورت میگیرد، زنگ میزند و میگوید شب میخواهم شام را با هم بخوریم و بعد از ولاسکو مشورت میگیرد؛ یعنی او آدم عادی نیست و بعد از ولاسکو حالا حالاها طول میکشد مربی بیاید که بتواند به آن آرامش برسد. من هم از نظر روانی کار کرده بودم؛ در باشگاههایی حضور داشتم که نزدیک هم بودیم؛ مثلا میلاد وادی از بچگی بازیکن خودم بوده و میثم صالحی از بچگی پیش من حضور داشته. محمد موسوی در اوج در باشگاه من بازی میکرد که ارتباط خیلی خوبی داشتیم.
پس مشکل کجای کار بود؟
مشکل این بود که از عوامل بیرونی اتفاق، نکاتی را میپذیرفتند و بازیکنان همراه بودند ولی بعد از آن اتفاق که فدراسیون از لحاظ هزینهها دچار چالش شد، به همین خاطر معترض بودند و همیشه اعتراض میکردند که چرا تیم در دورهای که آنها نبودند مثلا مسافرت نمیرفت یا مثلا حتی تغذیه فدراسیون مشکل داشت؟ این سبب شد بازیکن گستاخ شود، اطاعتپذیریاش کاهش پیدا کند و اذعان کند که آن اتفاق خوبی که در گذشته میافتاد، دیگر نمیافتد. شاید پیش خودش تحلیل کند اگه مربی خارجی بود، نمیگذاشت اینطور شود؛ پس ممکن است مربی ما آن زور لازم را نداشته باشد و این ها در واقع سبب شد که پارامترهای مختلف زیادی کنار هم قرار بگیرد که اگر مربی خارجی میبود نمیگذاشت اینطور بشود. پس ممکن است، مربی ما آن قدرت لازم را نداشته باشد.این ها در واقع سبب شد که یک تصمیم درست برای والیبال گرفته نشود.
میگفتند عطایی تخصص ویژهای در باشگاهها دارد و باید به او در تیم ملی والیبال فرصت بیشتری میدادند. شما روی بسیاری بازیکنانی که لژیونر شدند، اثر گذاشتید؟
سلسله مراتب مربیگری را طی کردم و شاید اینجا تنها مربی باشم که سرمربی تمام ردههای تیمهای ملی بودم. من عادت ندارم بگویم فلانی شاگرد من بود و به عنوان همکار و معلم در کنار این بازیکنان بودم. با برخی از بازیکنان با هم شروع کردیم اما کنار ما بودند. میلاد از مفاخر والیبال ایران و کاملترین بازیکن ایران و بازیکن فوق العادهای بود. میثم صالحی بازیکن تاپی بود، در فنر باغچه بود و کتف او دچار پارگی شد و باید آن را درمان کند. پوریا خانزاده از کودکی در کنار من بود و الان در لوبه ایتالیاست. چند بازیکن دیگر بودند که پیش از آنکه مربی تیم ملی شوم، سابقه حضور در تیم ملی را نداشتند. امین اسماعیلنژاد در ۲۴ سالگی به تیم ملی رسید و قبل از اینکه مربی تیم ملی شوم، بازیکن تیم ملی نبود اما او الان در لهستان است و بازیکن خیلی خوبی محسوب میشود. مرتضی شریفی و افشینفر در جوانان بازیکنان من بودند. وکیلی برای والیبال ما بسیار زحمت کشید و پایهگذار والیبال او بود. او یکی از پرافتخارترین مربیان تاریخ والیبال پایه دنیاست. او استعدادها را در نوجوانان شناسایی کرد و لقمه آماده را به ما در جوانان تحویل میداد. ۸۰ درصد تیم ملی والیبال از نسلی بودند که ما روی آنها کار کردیم. وکیلی عاشق این کار بود و آموزگار بازنشسته بود و لیسانس تربیت بدنی داشت.
درباره فشار رسانهها هم صحبت میکنید؟
قدرت رسانه در یک فرایند برابر را برای شما نابودکننده و برای من افتخار مینامند. سه سال پیش در لیگ برتر در جریان بازی یکی از بازیکنان ما، با داور جنجال بهپا کرد و او را خواستم تا زیر گوش او کشیده بزنم؛ چون خیلی عصبانی بودم. داوربا کارت قرمز آمد و تماشاگران آماده تنش بودند. دستم به او نخورد اما میخواستم کشیده بزنم اما تمام شد. رسانهها علیه ما نوشتند.
همین اتفاق در فوتبال افتاد. بازیکن تعویض شد و به بطری لگد زد اما کریم باقری بازیکن را تنبیه کرد. همه دنیا و فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس تمجید کردند و گفتند رفتار باقری اخلاقمدارانه بود. یک کار را دو نفر انجام دادیم و چون ذهنیت یک شکل دیگر بود علیه من موضع گرفتند. هدف من هم ایجاد نظم با بازیکن خودم برای آرامش فضای بازی بود. یک فرایند ثابت، به دو شکل متفاوت معنا پیدا کرد. بدگویی از وکیلی اواخر زیاد شده بود اما والیبال ما به او مدیون است. همانطور که از یزدانیخرم به نیکی یاد میکنیم ، وکیلی هم ۲۰ سال مربی پایه بود و همه بازیکنان سطح ملی ما از سعید معروف تا موسوی شاگرد وی بودند.
الان موقعیت والیبال ملی عقبتر از دوره سعید معروف است. الان به آن تیم نرسیدیم؟
الان فاصله داریم و بسیار سخت است که برسیم. شیوه بازی و استراتژی والیبال در ۷ سال اخیر فرق کرد. نوع سرویسهای ما در زمانی خیلی متفاوت بود و خیلی از تیمها دچار چالش میشدند و این سرویس را بلد نبودند و بعدها پنجه می زدند و خنثی شد. زور خارجیها در سرویسهای پرشی بود اما ما خیلی در آن ماهر نیستیم و یک یا دو تا از بازیکنان ما آن را بلدند. مدل والیبال ما تغییر کرد. در نسل طلایی، فرهاد قائمی و میلاد عبادیپور را داشتیم که در دریافت استثنایی بودند و دو سرعتیزن خیلی خوب مثل محمد موسوی و عادل غلامی داشتیم و پشت خط زن شهرام محمودی و امیر غفور بودند و سریعترین تیم والیبال دنیا بودیم. سعید معروف پاسوری با سرعت خیلی بالا و شهرام محمودی سریعترین قطر پاسور دنیا بود. هیچ قطر پاسوری مانند او نمی زد. توپ که میرسید دفاع مقابل را تار و مار میکردیم. شیوه بازی ما فرق میکرد . امروز اگر سعید معروف بود نمیتوانست فرایندی که در آن زمانی که بچهها بودند بازی کند. قطر پاسوری که الان بازی میکند مثلا علی حاجیپور و بردیا سعادت ارتفاع بلندتری را میگیرند و نمیتوانند به راحتی دفاع را جا بگذارند. الان سرعت بازی ما به خاطر نوع دریافت کند شده و این کندی بازی ما کیفیت ما را برابر تیمهای دیگر پایین آورده است.
همه با هم به تیم سرعت میدهند. این یک تاکتیک و شیوه است. هنوز کسی نتوانسته قطر پاسوری مثل شهرام محمودی پیدا کند؛ واقعا در دنیا نیست. زمانی که شهرام از تیم ملی خداحافظی کرد پاس منطقه ۲ ما ارتفاعش بلندتر شد و سرعتی که شهرام داشت غفور نداشت. بنابراین دفاعهای بلند دیگر برای رسیدن به کنار توپ کار آسانتری داشتند. تیمی جلوی ما سرویس بزند، توپ ما به دست پاسور نرسد ما جلوی تمام تیمها دچار مشکل میشویم.
انگار که به کمیته فنی هم نقدهایی داشتید..
دقیقاً. آنها همواره میگفتند عطایی باید این کار را میکرد اما نکرد. با ما روی سیستمم صحبت نکردند و نگفتند چرا ما مثل آنها نمیتوانیم والیبال بازی کنیم، چون آن آدمها را نداریم. مربیان محدود به توانایی بازیکنان خود هستند. باید فرآیند درست شود. مهمترین مربیان دنیا بهترین تیمهای دنیا را داشتند. این حرف اشتباه است که اگر مرد هستید ضعیفترین تیمها را قهرمان کنید. ما مربیان محدود به توانایی بازیکنان هستیم و اگر در همان نسل طلایی والیبال، سعید معروف را تعویض میکردیم، بسیاری از ویژگیهای تیم ملی تحت تاثیر قرار میگرفت.
یادم هست بسکتبال شیکاگو بولز را میدیدم و مربی این تیم فیل جکسون بود. تایم که میگرفت مایکل جردن مینشست. به دوست بسکتبالی خود گفتم چرا حرف مربی را گوش نمیدهد و گفت نیاز نیست گوش دهد و فیل جکسون براساس ویژگیهای او این تاکتیک را میچیند. آرژانتین بدون مارادونا قهرمان نمیشد و ما مربیان باید بدانیم که با مهرههای خوب قهرمان میشویم. تیم قهرمان تیم خیلی خوبی است. اما تیمهای خوب زیادی هستند که قهرمان نمیشوند؛ پس آن کسی که تیم را قهرمان کرد یک کارهایی بلد است.
در زمانی که در تیم ملی بودید تعدادی نمیخواستند بازی کنند و آیا برای برگرداندن آنها تلاش کردید؟ در رسانهها خواندم که عطایی غرور دارد و با این بازیکنان صحبت نمیکند..
من آدم مغروری هستم اما نه به معنای بد آن. سعید معروف بعد از بازی المپیک در صفحه شخصی خود خداحافظی کرد. بعد از المپیک با ۵ بازیکن تیمی که در المپیک بازی کرد وارد مسابقات قهرمانی آسیا شدیم و سال بعد برای لیگ ملتها با غفور صحبت کردم. در نهایت با احترام گفت نمیتوانم کمک کنم و دوست داشتم اولین سالی که به قهرمانی آسیا رفتیم آنجا مرا دعوت میکردی. به او گفتم هیچوقت نگفتم که شما را کنار گذاشتم.
حتی استراتژی من این بود بازیکنی چون موسوی شرکت نکند. بعدا فهمیدم جامعه والیبال ما نمیپذیرد. من استراتژی درستی داشتم. من با غفور و موسوی صحبت کردم و او به اردو آمد و تمرین کرد و گفت با فدراسیون مشکل دارد و دم اعزام نیامد. با کارخانه رفتیم جلسه گذاشتیم تا او به تیم ملی دعوت شود و دیگر بازیکن دیگری موجود نبود و همه صحبتها سر موسوی و غفور بود.
برخی مواقع یک کارشناس و پیشکسوت یک حرف غلط را تکرار میکند. میرفخرایی گفت که از عطایی خواستیم معروف را بیاورد و او قبول نکرد و روحیات او را میشناسم. بعد از اینکه من رفتم پائز مربی تیم ملی شد و با معروف صحبت کردند و او گفت من نمیپذیرم. ما همه را دعوت کردیم و البته کسانی را آوردیم که میدانستم که میآیند و یک تعدادی را نمیخواستم بگویم بیایند. یک جریان تخریبی بعد از آن شکل گرفت. جام باشگاههای آسیا رفتیم و باختیم و از شکست ناراحت نشدم . تمام تلاشمان را کردیم و یک جاهایی زور برد برزیل را نداریم، زیرا خیلی چیزهای ما مانند آنها نیست. هنوز نقد و توهین میکنند. گاهی از نقدهایی که منصفانه نیست ناراحت میشوم. من از علی دایی گندهتر نیستم. در جامعه ورزش ما تا زمانی که کار میکنید به شما حمله میشود. الان علی دایی را اسطوره میگویند اما تا زمانی که بازی میکرد با او برخورد میشد. باید مقداری نسبت به این موضوع با وسواس بیشتری نگاه کنیم.
در لیگ برتر والیبال کاله را قهرمان کردید و با متین پنجم شدید و در فولاد سیرجان باشگاه درست و حسابی دارید.
مدیریت فولاد سیرجان فوقالعاده و بینظیر بود. در باشگاه کاله هم یک رئیس تمام عیار بود و ۷۰ درصد ترکیب تیم ملی بسکتبال ایران بازیکنان تربیت شده کاله هستند. یک سال مربی ورامین شدم و خاطرات خوبی داشتم . چون آن سال کاله در لیگ والیبال تیم نداد و به این تیم رفتم. من تمام والیبالم را مدیون شرکت کاله هستم. بااستعداد بودم اما بستر را برایم فراهم کردند. من از شهری والیبالی بودم و به عنوان یک جوان ۳۸ ساله به من اعتماد کردند. باز کاله تیم نداد و در آمل در تیم شرکت لبنی هراز سه سال مربی بودم و در لیگ دوم و سوم شدم. سال آخر حضور درهراز، پیشنهاد فولاد سیرجان را داشتم و نیاز بود یک باشگاه متفاوتتر را کار کنم. پیشنهاد همکاری دادند و دوست نداشتند من بروم. با رفتن من باشگاه منحل شد.
باشگاه فولاد سیرجان استثنایی است. اگر در این باشگاه موفقتر هستم؛ زیرا جنس حمایت منطبق بر تصمیمات عاقلانهتر هست و آنها درست کار میکنند. در ورزش خیلی سررشته دارند. با کاله و فولاد دو بار قهرمان لیگ برتر شدم. با کاله با ۱۰ باخت و با فولاد با ۱۱ باخت، قهرمان شدم و در تاریخ ورزش ایران سابقه ندارد. مدیر میدانست کارم را درست انجام میدهم. تیم من تا نهم جدول پایین رفت. مربی داشتیم که مربی تیمش دوم جدول بود را اخراج کردند. مدیران به من اعتماد داشتند و این مهم است. هیچگاه به خواستههایم نه نگفتند و متوجه شدند که من همه چیز را برای تیم میخواهم.
شما در فولاد علاقهمند به جذب بازیکنان خارجی هستید؟
برای جام باشگاههای آسیا که چند روز قبل به اتمام رسید و چهارم شدیم، دو بازیکن خارجی داشتیم. اروین انگاپت یکی از آنها بود که میدانید یکی از بهترین بازیکنان تاریخ والیبال است. او در ۲ المپیک به عنوان بهترین بازیکن انتخاب شده است. دیگری خاویر کانسپسیون بازیکن کوبایی بود. مصدومیت محمدموسوی ما را دچار چالش کرد. او اگر بود ما بلندزن دیگری جذب نمیکردیم. با حضور انگاپت و اسفندیار میشد چرخش خوبی داشته باشیم. مصدومیت موسوی ما را مجبور کرد تا در پست دفاع وسط بازیکن بگیریم. انگاپت نیز با یک استراتژی جذب شد. ما میدانستیم تیمهای مثل ژاپن و الریان قطر که با آنها بازی داریم، سرویسهای خطرناکی میزنند و ما باید یک دریافت کننده که میتواند زیر این سرویسها تاب بیاورد جذب کنیم. الریان بازیکنان قطری داشت که تغییر تابعیت داده بودند به جز آنها ۳ بازیکن دیگر مثل نمیر عبدالعزیز بود که اکنون بهترین قطر پاسور دنیاست. تینه اورنائوت کاپیتان تیم ملی اسلوونی و نوموری کیتا ارزشمندترین بازیکن لیگ ایتالیا را نیز جذب کرده بودند. ما انگاپت را آوردیم تا دریافت تیم را انجام دهد و توسط موسوی و اسفندیار یا بازیکن خارجی که قرار بود بگیریم در کنار محمد ولیزاده و حاجیپور جور حمله این بازیکن را بشکند. متاسفانه نتوانستیم بازیکن خارجی خوبی را جذب کنیم و انگاپت نیز خیلی آماده نبود و خواستههای ما را در بخش حمله تامین نکرد. البته برای لیگ دنبال بازیکن خارجی نیستیم. باتوجه به وضعیت ارز جذب بازیکن خارجی صرف ندارد.
جذب بازیکن خارجی چقدر هزینه دارد؟
اکنون یک بازیکن استاندارد بینالمللی که قابل قبول باشد چیزی بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار دلار برای یک فصل میگیرد و موضوع دیگر این است که به ایران نمیآیند و تمایلی ندارند. کانسپسیون که سال پیش در شهداب یزد بود امسال علاقه نداشت به تیم ما ملحق شود و میخواست در ترکیه بازی کند.
فرق دستمزد بازیکن ایرانی با بازیکن خارجی چقدر است؟
دستمزد بهترین بازیکن ایرانی بین ۱۰ تا ۱۵ میلیارد است. امسال تعداد بازیکنانی که این مبلغ را گرفتند خیلی بالا رفت؛ درحالی که سال گذشته نهایت ۲ یا ۳ بازیکن این مبلغ را گرفتند. الان بازیکنانی که بین ۶ تا ۸ میلیارد میگیرند زیاد شدهاند. سال ۹۵ یا ۹۶ دستمزد بازیکنان فوتبال ۲ تا ۳ برابر والیبالیستها بود. الان این اختلاف ۱۰ برابر شده است.
دستمزد موسوی چقدر است؟
موسوی در دروان اوجش دستمزدش به اندازه بازیکنان تاپ جهان بود. پستهای والیبال مثل فوتبال است. موسوی چون در دفاع وسط است، این پست بازیکنانش زیاد گران نیستند. پاسور هم گران نیست. بهترین پاسور ۷۰۰ هزار دلار میگیرد اما بهترین بلندزن اکنون ۲ و نیم میلیون دلار دستمزد میگیرد. گرانترین بازیکنان، دریافت کنندهها هستند و بعد از آن پاسور و سرعتیزنها هستند و کمترین دستمزد را لیبروها میگیرند.
به نظرم موسوی در خارج از ایران انرژی نمیگذارد..
نه. موسوی جزو بازیکنان متعصب است. میدانید چرا بازیکنانی مثل او و معروف به خارج از ایران نرفتند؟ چون ما در یک مقطع در داخل ایران بیشتر از خارج به بازیکنان پول میدادیم. سال ۹۲ تا ۹۸ آن پولی که میدادند را اگر تبدیل به دلار میکردند از پولی که خارج از ایران میگرفتند بیشتر بود. برای همین بازیکنان خوب خارجی به ایران میآمدند. الان اگر بازیکنی پیشنهاد ۳۰۰ هزار دلاری داشته باشد روی هوا میرود. چون در ایران نزدیک به این پول هم به او نمیدهند.
در مورد آمل کمی صحبت کنیم، به نظر میرسد آنجا داستانش فرق دارد و علاقهمند به والیبال زیاد دارد.
مازندران یک استان ورزشی است. آمل یک شهر به شدت ورزشی است. در کشتی به شدت خوب هستند و والیبال نیز یک ورزش پراهمیت در این شهر است. کلکسیون ورزش یک شهر تیمهای لیگ برتری آن است اما متاسفانه آمل چندسالی است که در لیگ برتر والیبال تیم ندارد.
چرا آمل تیم ندارد؟
فکر میکنم بعد از اینکه هراز تیم نداد، ذهینتها تغییر کرد و اسپانسرها حمایت نکردند. البته معتقدم همین الان نیز اگر نگرش درستی شکل بگیرد میتوان مدیران شهر را راضی کرد تا تیم خوبی بدهند. فکر میکنم کمی از هم گسیختگی وجود دارد و اتحادی که باید بین خانواده والیبال در آن شهر وجود داشته باشد، نیست. این اتفاق در گنبد هم دارد رخ میدهد. مشکل، قائم به فرد بودن است. در ارومیه با عبدالرضا علیزاده وارد شدند. با داشتن ارتباطات خوب و محبوبیتی که دارد، تیم شهرداری ارومیه خوب خرج میکند.
شرایط تیم ملی والیبال را چگونه میبینید؟
ما اکنون جزو ۱۰ تیم برتر جهان نیستیم. بعد از اتفاقات ناگواری که در والیبال افتاد که بخشی از آن در دوره من بود همان روند ادامه پیدا کرد. ما از لهستان جلو بودیم اما باختیم. در آمریکا هفته سوم لیگ ملتهای ۲۰۲۳ من نرفتم. امین اسماعیلنژاد نفر اول قطر پاسور ما نرفت. پاسور اول ما نرفت. آنجا ۳ بازی را ۳ بر ۲ کردیم که اگر ۲ بازی را میبردیم همه چیز تغییر میکرد. ما همین الان ۳ تا بازی بالاسری خود را ببریم دهم یا یازدهم میشویم. از شانس آقای پیاتزا یک اتفاق خوبی که رخ داده این است که ما دوم آسیا شدیم و هیچ امتیازی به ما تعلق نگرفت. در گذشته شما قهرمان قاره آسیا میشدید ۳۰ امتیاز میگرفتید و مقامهای شما رنک شما را تعیین میکرد اما حالا پیروزی و شکستها رنک تیمها را تعیین میکند. شنیدم ما اگر جام کاوا که تیمهای هند و پاکستان حضور دارند را ببریم ۳۰ امتیاز به ما میرسد و تا رتبه یازدهم صعود میکنیم. امیدوارم این اتفاق رخ بدهد.
توصیهای برای پیاتزا دارید؟
خارجیها آدمهای بزرگواری هستند و آموزشهای درستی از ورزش دارند. در تیم ملی زمانی که توتولو دستیار من بود، عذر او را خواستم. بعدها وقتی در لیگ ملتها شرکت کردیم، توتولو تمامی پیروزیها در لیگ ملتها را به من تبریک گفت. زمانی هم که مربی تیم ملی شد من به او تبریک گفتم. در هتل المپیک که بودیم، من حواسم به گوشی همراهم بود که پیاتزا و توتولو آمدند بالای سر من و با من احوالپرسی کردند. اگر من این رفتار را با یک مربی ایرانی میکردم از دور من را نگاه هم نمیکرد. آنها پیشنهادات درست من را حتما گوش میدهند و اگر فضا مهیا باشد از این موضوع استقبال میکنند. برای من والیبال ایران اهمیت دارد و دوست دارم تیم ملی به المپیک برود. روش پیاتزا و تغییراتی که داده را میپسندم.
اگر مربیان ایرانی بودند با این برخورد چه میکردند؟
من چند اشتباه داشتم. فدراسیون مقطع به مقطع از من میخواست بعضی از اعضای کادرفنی را کنار بگذارم و من موافقت میکردم. من آنجا باید استعفا میدادم و اشتباه کردم. آنجا دوره تزلزل بود و آنها هر چه دوست داشتند را انجام میدادند. کادر من را میگذاشتند کنار و بعد کادر من علیه من مصاحبه میکرد.
نظرتان در مورد رشد والیبال اسلوونی چیست؟
اسلوونی از مکتب یوگسلاوی سابق است. این کشور به شدت ورزشی است. همه بازیکنان این تیم در بهترین لیگهای دنیا بازی میکنند. آنها نیز نسل تاپی دارند و اگر این نسل برود دچار مشکل می شوند. البته در لیگ داخلی دارند سرمایهگذاری میکنند تا لیگ خوبی را راه اندازی کنند.
حمایت از تیم ملی باید چگونه باشد؟
تیم ملی نیاز به حمایت دارد. مسیر بسیار سخت و شکنندهای را در پیش داریم که خروج از آن سخت است. مربی خارجی وقتی میآید اختیار همه چیز را در دست میگیرد. رسانهها، کارشناسان و کمیتههای فنی باید تحلیلهای درستی را به ریاست فدراسیون برای تصمیمگیری بدهند. قطع به یقین ما شکستهایی در لیگ ملتها خواهیم داشت که آزاردهنده خواهد بود. آستانه تحمل مدیران و خانواده والیبال باید بالا باشد. ما یک شبه نمیتوانیم تیم ملی که رنک ۱۲ دنیاست را رنک هفتم کنیم. این به ۲ سال زمان نیاز دارد. البته نباید بگذاریم مربی هر کار خواست بکند و نباید به باخت عادت کنیم. در دوران آلکنو وقتی میباختیم او میگفت من دارم تیم را شناسایی میکنم و این عادت بد در المپیک نیز با ما ماند. فدراسیون باید بداند ما کجا هستیم و باید خود را آماده همه چیز بکند. ما سال بسیار بسیار سختی را در پیش داریم.
به رئیس فدراسیون والیبال اعتماد دارید؟
رئیس فدراسیون از دوستان ماست. جوانی که کار مدیریت را بلد است و اطلاعات خوبی دارد ولی من فکر میکنم کمیته فنی او باید دقیق باشد. من احساس میکنم در برخی مسائل میتوانیم بهتر مشاوره بدهیم. ورزشیها غروری دارند و تا دعوت نشوند نمیآیند. دعوت کنید از کارشناسان و با آنها گفتوگو کنید. ما سیاهیلشگر نمیخواهیم.
کسی فرق پست ۲ و ۴ را نمیداند که نمیتواند در کمیته فنی بنشیند. رئیس سازمان لیگ یا داور چرا باید در کمیته فنی باشند؟ ۵ آدم متخصص بنشینند صحبت کنند و اطلاعات بدهند. ما نیاز داریم اطلاعات درست بدهیم، هر چقدر هم که تلخ باشد. من به تقوی گفتم انشالله ۱۰ بازی را در لیگ ملتها ببرید اما به نظرم شما ۳ بازی میبرید. در والیبال فضای ترس از رسانه وجود دارد. متأسفانه باشگاه، مربی و بازیکن از رسانه میترسند.