به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، «محمد کاظم سجادپور» استاد دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه در پنل《 ایران و قدرتهای بزرگ》که در چارچوب برگزاری نخستین «کنفرانس بینالمللی مطالعات آمریکا و اروپا» از صبح امروز آغاز به کار کرد، درباره پویایی روابط ایران، اروپا و ایالات متحده آمریکا گفت: چگونگی ارتباط این مثلث استراتژیک ایران، اروپا و آمریکا، خود مسئلهای استراتژیک است؛ چرا که در قلب تمام مباحث این سهضلع، مسئله امنیت، استراتژی، نگرشها، تهدیدات و کنشهای استراتژیک قرار دارد. یعنی صرفاً با یک رابطه ساده طرف نیستیم، بلکه با مسائلی عمیق مانند جنگ و صلح، تنازع و رقابت مواجهیم. در همین خصوص، یک چارچوب تحلیلی وجود دارد: ۱-اهمیت این مثلث؛ ۲-بنیادهایی که میتواند به ما در فهم تفاوتها و اشتراکات این اضلاع کمک کند، بهویژه در نسبت با ایران. ۳-جهتهای سیاستگذاری.
در هر جایی که ایران ضربه خورده، آن ضربه از دل اجماع و اشتراکنظر آمریکا و اروپا بیرون آمده است؛ و این اجماع هم بهسادگی شکل نگرفته بلکه حاصل تلاشهای گسترده دیپلماتیک، فکری و حتی تحقیقی بوده است. تصور اختلافات شدید میان آمریکا و اروپا صحیح نیست
استاد روابط بینالملل دانشگاه با بیان اینکه برداشتهای متعددی که درباره روابط آمریکا و اروپا و ایران وجود دارد، گفت: یکی از این برداشتها این است که اروپا دنبالهروی آمریکا است. این برداشت، اکنون در حال مسلط شدن است، اما در واقع با نوعی سادهسازی همراه است و ناشی از عدم شناخت دقیق ماهیت اروپا و آمریکا است. سوءبرداشت دیگری نیز وجود دارد و آن، تصور اختلافات شدید میان آمریکا و اروپاست؛ به گونهای که این دو را میتوان دو موجود کاملاً متفاوت در نظر گرفت و حتی از آنها علیه یکدیگر استفاده کرد. در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، پس از انقلاب، گاهی چنین نگاهی وجود داشته و تلاش شده از اروپا در برابر آمریکا استفاده شود. البته در برخی موارد این نگاه کار کرده است اما اگر این دو را بهکلی بهصورت موجوداتی متضاد و قابل بازی گرفتن در برابر هم ببینیم، دچار سوءبرداشتی شدهایم که با واقعیت منطبق نیست. بنابراین ضروری است که این روابط را آنگونه که واقعاً هستند، ببینیم؛ چرا که تحلیل سنگین و جدی میطلبد.
همواره یکی از بزرگترین مسائل سیاست خارجی ایران، رابطه با قدرتهای بزرگ بودهاست
سجادپور با تاکید بر اینکه درک روابط بینالمللی کنونی بدون تاریخ ممکن نیست، گفت: اگر کسی صرفاً بخواهد دنیا را از زاویه پیچیدگیهای امروز و تحولات بهروز بفهمد، اما پشتوانه تاریخی نداشته باشد، در فهم موضوعات دچار خطا میشود. در سالهای گذشته، یکی از بزرگترین مسائل سیاست خارجی ایران، رابطه با قدرتهای بزرگ بوده، از جمله روسیه که خود یک قدرت اروپایی محسوب میشود. اگر به مسئله رابطه ما با اروپا نگاه کنید، میبینید که این یک موضوع جدی و تاریخی است. از یک سو میتوان گفت آمریکا ادامه اروپا است، اما از سوی دیگر عین اروپا نیست.
وی ادامه داد: در دوره قاجار، خستگی استراتژیک ایران از مداخلات بیش از حد روس و انگلیس باعث شد ایران در عهد ناصری بهسوی آمریکا بهعنوان یک قدرت نوظهور متمایل شود. ناصرالدینشاه آمریکا را شناسایی میکند و از آن زمان این ذهنیت در ایران شکل میگیرد که چگونه میتوان از یک نیرو برای مهار نیروی دیگر استفاده کرد. اکنون که بحث بر سر اروپا و آمریکاست، و به قول خود واژه آمریکاییها، در حال «بازی» هستیم، بهنظرم هرکدام از این موضوعات ظرفیت بسیار بیشتری برای بحث و بررسی دارند.
ما در مقطع بسیار حساسی هستیم و گرچه آمریکا نگاه سطحپایینی به اروپا دارد اما این نگاه تقلیلگرایانه نباید باعث شود ما اهمیت اروپا را نادیده بگیریماروپا و آمریکا در تفکر استراتژیک نسبت به ایران اشتراک نظر دارند
استاد روابط بینالملل دانشگاه با تاکید بر اینکه هم نادیدهگرفتن اشتراکات و هم افتراقات بین آمریکا و اروپا اشتباه است، گفت: اگر این تفاوتها را ساختاری نبینیم نتیجه آن تبدیل شدن به سیاستگذاریهای نادرست خواهد بود. هر دو، یعنی اروپا و آمریکا، بخشی از تمدن غرباند و متعلق به یک خانواده بزرگ تمدنی هستند. اخیراً نیز بحث شده که در فضای رویارویی جهانی، همه این بازیگران جزو یک خانواده غربی محسوب میشوند. این یعنی اشتراکات قابلتوجهی دارند؛ بهویژه یک اشتراک ویژه: اشتراک در تفکر استراتژیک نسبت به ایران. بین اروپا و آمریکا در بنیادهای استراتژیک در قبال ایران، اشتراکات بسیار ساختاری وجود دارد. همه آنها ایرانِ معاصر را نوعی تهدید تلقی میکنند. البته در نگاه آنها تفاوت در درجه تهدید وجود دارد، همچنین در نحوه مدیریت این تهدید اما اشتراک در بینش نسبت به ایران قابلتوجه است.
وی با بیان اینکه از نظر اداری نیز اشتراکاتی بین اروپا و آمریکا وجود دارد؛گفت: شورای امنیت یکی از جاهایی است که آنها بهصورت رسمی و اداری گرد هم میآیند. همچنین اشتراکاتی در نهادهای فکری، نهادهای سیاستگذاری و دهها عنصر دیگر وجود دارد. درواقع، ما با مجموعهای روبهرو هستیم که میتوان گفت متعلق به یک منظومه مدرن است. اما اشتباه بزرگ این است که همه این بازیگران را تحت عنوان «غربیها» در قالب یک مجموعه یکدست در نظر بگیریم. اینطور نیست، ما با مجموعهای پرافتراق روبهرو هستیم.
سجادپور تصریح کرد: نهتنها آمریکا و اروپا با یکدیگر تفاوت دارند، بلکه در درون خود اروپا نیز میان کشورهای محوری (فرانسه، آلمان، بریتانیا) از یکسو و دیگر کشورها (شمال، جنوب، شرق و غرب اروپا) تفاوتهای اساسی وجود دارد. حتی تفاوتهای ریزی در مناسبات تاریخی این کشورها با ایران هم وجود دارد که نیازمند بررسیهای جزئیتر است.
رویکرد اروپا و آمریکا نسبت به ایران خالی از افتراق نیست
وی درباره افتراق دیدگاههای اروپا و آمریکا هم گفت: در برخی حوزهها، اروپا بهصورت کند و آرام تصمیمگیری میکند؛ هیجانی عمل نمیکند. در حالی که در آمریکا، نوعی هیجان و دینامیسم رفتاری وجود دارد. برای مثال، رفتار ترامپ را نهفقط در قضیه ایران بلکه در کل مسائل خاورمیانه و این رفتارهای زیگزاگی مشاهده میشود اما در اروپا چنین رویکردی کمتر مشاهده میشود. اروپا یک قدرت هنجاری است. اشتباهی که ما گاهی میکنیم این است که تصور میکنیم اروپا اصولاً دنبال هنجار نیست و صرفاً به منافع خود میاندیشد، در حالیکه این دقیق نیست.
استاد دانشگاه ادامه داد: اگر کسی بخواهد تفاوتها را دقیقتر ببیند، کافی است به اجلاس اخیر در سنگاپور توجه کند؛ اجلاس مهم سالانهای که توسط مؤسسه «شانگریلا» برگزار میشود و در آن رهبران نظامی و استراتژیک جهان گرد هم میآیند. در آنجا، سخنرانی ماکرون و وزیر دفاع آمریکا دو نمونهی برجستهاند. سخنرانی ماکرون بسیار جزئینگر و دقیق بود و به مسائل خاصی پرداخت اما سخنرانی وزیر دفاع آمریکا بسیار چینمحور بود؛ جالب اینکه حتی یک کلمه هم درباره روسیه و اوکراین گفته نشد، در حالیکه در قلب صحبتهای ماکرون، حمله روسیه به اوکراین محور اصلی بود.
سجادپور با بیان اینکه این افتراقات در سه سطح، نگرش، روش مدیریت استراتژیک و منش و رفتار و اولویتها قابل مشاهدهاند، گفت: در رابطه با ایران نیز، در کنار این اشتراکات، افتراقات فراوانی وجود دارد. بنابراین باید تصویری کلان و متوازن داشت، نه یک تصویر سادهسازیشده.
در برخی حوزهها، اروپا بهصورت کند و آرام تصمیمگیری میکند؛ هیجانی عمل نمیکند. در حالی که در آمریکا، نوعی هیجان و دینامیسم رفتاری وجود دارد. رفتار ترامپ را نهفقط در قضیه ایران بلکه در کل مسائل خاورمیانه و این رفتارهای زیگزاگی مشاهده میشود اما در اروپا چنین رویکردی کمتر مشاهده میشود.هیچ بازیگر اروپایی یا غیراروپایی را در مناسبات استراتژیک نمیتوان نادیده گرفت
وی درباره جهتگیریهای موجود در روابط ایران و اروپا و آمریکا هم گفت: در جهتگیریهای سیاستگذاری نیاز به ادراک عمیقتر از اروپا کاملاً روشن است. در حال حاضر همه کلیگویی میکنند. کلیات را همه بلدند، اما دقت در جزئیات بسیار مهم است. باید از کلیگویی فاصله گرفت. بنابراین اروپا را نباید صرفاً دنبالهرو آمریکا ببینیم و نیز این قاره را مجموعهای یکدست تصور نکنیم. هیچ بازیگر اروپایی یا غیراروپایی را در مناسبات استراتژیک نمیتوان نادیده گرفت. بنابراین، به یک نگاه متوازن و چندوجهی نیاز داریم.
وی در پایان تصریح کرد: در هر جایی که ایران ضربه خورده، آن ضربه از دل اجماع و اشتراکنظر آمریکا و اروپا بیرون آمده است؛ و این اجماع هم بهسادگی شکل نگرفته بلکه حاصل تلاشهای گسترده دیپلماتیک، فکری و حتی تحقیقی بوده است. ما در مقطع بسیار حساسی هستیم و گرچه آمریکا نگاه سطحپایینی به اروپا دارد اما این نگاه تقلیلگرایانه نباید باعث شود ما اهمیت اروپا را نادیده بگیریم. در مذاکرات هستهای هم این نگاه آمریکا وجود دارد. ولی اینکه صرفاً بخواهیم اروپا را جذب کنیم، میتواند باعث کور شدن دید استراتژیک شود. پس باید با درک جامع از اشتراکات و افتراقات، به همه کنشگران نگاه کرد تا منافع کشور بهدرستی تأمین شود.
به گزارش ایرنا، اولین کنفرانس بینالمللی مطالعات آمریکا و اروپا صبح امروز با حضور و سخنرانی محمدجواد ظریف وزیر پیشین امور خارجه، مهدی سنایی معاون سیاسی رئیسجمهور، در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران آغاز شد. این نشست روزهای ۱۹ و ۲۰ خرداد با حضور اساتید، اندیشمندان و تحلیلگرانی از ایران کشورهای مختلف برگزار میشود. در این کنفرانس تحولات حوزه اروپا و آمریکا و روابط آنها با ایران مورد بررسی قرار میگیرد. پنل《 ایران و قدرتهای بزرگ》به مدیریت جهانگیر کرمی استاد دانشگاه با حضور سجادپور، الهه کولایی، عباس ملکی، نوذر شفیعی اساتید روابط بینالملل دانشگاه بعدازظهر امروز برگزار شد.