به گزارش عصر سهشنبه ایرنا، برنامه ورزشی «جام» با اجرای جهانگیر کوثری هر هفته سهشنبهها از خبرگزاری ایرنا منتشر میشود.
این قسمت از برنامه «جام» ایرنا اختصاص داشت به گفتوگوی ویژه با مصطفی کارخانه سرمربی اسبق تیم ملی والیبال.
نقش مربی در والیبال بسیار مهم و تاثیرگذار است. نظر شما در این خصوص چیست؟
ما در فلسفه مربیگری موضوعی را داریم با عنوان اینکه نقش مربی باید گام به گام باشد. در ورزش حرفهای میگوییم کاشت، داشت و برداشت. یا به عبارتی میگوییم آموزش میدهیم، یاد میگیرند و میروند. در مرحله یادداری؛ تیم ملی بزرگسالان ما در مرحله یادداری است.
بازیکنهایمان را باور میکنیم و آنها را به چالش میاندازیم. با این خصوصیت است که از تعریف و تحقیر آدمها تاثیر نمیبینند و مانع برای ورزشکاران ایجاد نمیشود. از یزدانیخرم یاد گرفتم که تمرینات روانی هم به اندازه تکنیک و تاکتیک مهم است و خود مربی هم باید یک الگو باشد. مربیگری ۲ وجه دارد که یکی لذت در روزهای خوب و شکست در روزهای تلخ است. یزدانیخرم مدیریت را خوب بلد بود و همه مسیرها را هموار میکرد تا درگیری ذهنی برای کسی وجود نداشته باشد.
سالها در پیکان بودم که ۱۴ بار قهرمان باشگاههای ایران و ۹ بار قهرمان باشگاههای آسیا شدم. بهترین مربی اخلاق کشور و سرمربی هر سه رده تیم ملی ایران بودم؛ ۲ سال هم حتی بهترین مربی کشور شدم. بخشی از موفقیتهای تیمی خودم را مدیون اخلاق بودم و به نظرم مربی که پیروز میشود باید بداند که چه چیزی علت باخت بود.
در مملکت خودمان غرق در کلیات هستیم و به نظر من رمز موفقیت توجه به جزئیات است. استانداردهای والیبال باعث پیشرفت آن شده که غفلت، دیگر در آن جای ندارد.
سعید معروف لقب الهام بخشترین بازیکنان دنیا را گرفت و موسوی ۷ دوره به عنوان بهترین مدافع وسط دنیا انتخاب شد. بازیکنان آن زمان خیلی سطح خوبی داشتند و والیبال کشور ما نشان داده که لیاقت پیشرفت را دارد. بازی کردن در کنار تیمها و بازیکنان بزرگ دنیا باعث شد خودمان را باور کنیم و پس از آن توانستیم مربی بزرگی مثل ولاسکو را به خدمت بگیریم که دلیل توجه بسیار زیاد به تیم ما شد.
ولاسکو بهترین مربی قرن والیبال شد که در زمان او درس حرفهای به بازیکنان ما داده شد. او نیروی جاذبه بسیار زیادی داشت و فریادهای به موقع و به جا داشت. ما با بازیکنان هم که الان صحبت میکنیم همه از او یاد میکنند. البته سرمربیهای بسیار خوبی در دنیای والیبال حضور دارند که کاریزمای خاص و خوبی دارند. کشورهای دیگر زحمت میکشند و میتوانیم الگوهای خوبی بگیریم. در فوتبال حاشیه زیاد است و بخشی از اهداف و ذهن مربی باید دنبال از بین بردن حواشی باشد که او را عقب میاندازد.
والیبال در زمان انقلاب در چه شرایطی قرار داشت؟
۱۹ ساله بودم که انقلاب شد و من هم بچه ورامین و استخدام صنایع موشکی پارچین بودم. زیرا منزل من در ورامین بود. روح اکبر خسروانی شاد. او من را دید که ۱۹۰ قد من است. فوتبالیست بودم و سال اول استخدام در تیم فوتبال وزارت صنایع دفاع مشغول شدم. با پرویز مظلومی و محمدباقر رحیمی و غلام فتح آبادی هم بازی بودیم. با ۱۹۰ قد دفاع اول می زدم و سیستم ۴-۴- ۲ بود. هم فوتبالیست، هم والیبالیست و هم بسکتبالیست بودم. ما در آن زمان عاشق ورزش بودیم اما رشته تخصصی من والیبال بود. در رده تیمهای ملی اقبالی نداشتیم و جزو تیمهای درجه سه آسیا بودیم و هند، پاکستان و تایلند ما را می بردند. این سه تیم همیشه یک سروگردن از ما بالاتر بودند. ما آرزو داشتیم همیشه یک گیم از ژاپن بگیریم. به ما انگ می چسباندند که ما در رشته تیمی و توپی چیزی نمیشویم. در آن مقطع ما در رده ۴۸ دنیا بودیم. رشد کردیم و جلوتر رفتیم و بعدها تیم صنام را تشکیل دادیم. منطقی مدیرعامل ایران خودرو و رئیس گروه صنایع موشکی ما بود. عاشق والیبال بود و به من یک روزی گفت میخواهیم تیم داشته باشیم و بعدها وزارت دفاع به ما گفت که تیم به نام صنایع موشکی نباشد و مخفف آن صنام شد. از لیگ دسته دو به لیگ برتر آمدیم و در آن مقطع با این تیم مانند پیکان دو قطبی و قهرمان شدیم و شرایط ما از پیکان بهتر بود.
چه کسانی با شما در صنام همبازی بودند؟
با داود آهنگری، محمد وکیلی، عبدالولی نبی، عباد نبیزاده و عباس اسماعیلزاده که دروازهبان فوتبال بود و خدا رحمتش کند و شهرام جهانبخش بازی می کردیم. چون بچه ورامین بودیم با اهالی شهرری ارتباط خیلی خوبی داشتیم. چون باقر رحیمی مربی فوتبال ما و داماد محمد وکیلی بود و هر هفته ناصر محمدخانی در محله ما بازی می کردند. زمین چمن داشتیم و آلمانی ها مجموعه ورزشی خوبی تشکیل دادند و از نظر ورزشی امکانات خوبی داشتند. شاید دلیل رشد و توسعه والیبال صنام ما امکانات والیبال بود. بعدها یزدانی خرم دید که ما قهرمان لیگ شدیم و او روزی که من را می خواست سرمربی تیم ملی در سن ۳۷ سالگی بگذارد و به نظرم خیلی زود بود. او من را به دفترش دعوت کرد و گفت کجا کار می کنی و گفتم صنایع موشکی کار میکنم و موشک میسازیم. گفت چه سالی استخدام شدی و گفتم سال ۱۳۵۶ و گفت چقدر موشک میساختید؟ گفتم دو تا موشک و گفت الان چند موشک میسازیم و گفتم ۵۰ تا موشک میسازیم. گفتم ما امروز صاحب قدرتی هستیم در موشک. او گفت همین کار را در والیبال انجام دهیم و به من گفت چه کشورهایی در دنیا صاحب قدرت هستند.
در آن زمان روسیه ژاپن، ایتالیا و کوبا در قدرت بودند. خدا ایوان بوگانیکوف را رحمت کند. او در رشد و توسعه والیبال در مهارت و تکنیکها خیلی موثر بود. او دو ماه به من ماموریت داد تا به روسیه بروم و ببینم روسها چه کاری میکنند و همان کارها را در ایران انجام دهم. اولین سوال از من این بود که میانگین قدی شما چقدر است گفتم که ۱۹۰ و گفتند که خیلی کوتاه است و باید بالای ۲ متر باشد. گفت شاخص انتخاب بازیکنان چطور است و گفتم نگاه میکنیم هر فردی که فیزیک خوب دارد، انتخاب می کنیم. گفت که دنبال فردی بروید که پایین تنه آن بلندتر از بالاتنه باشد. رونالدو مثل مسی نمیتواند دریبل بزند اما رونالدو یک گلی زد که ۲ متر و ۴۳ سانتی متر به هوا پرید. اگر در والیبال بود هم موفق میشد. طول دست و قد ۹۰ درصد آدمها یکی است اما ما دنبال فردی مانند بهنام محمودی بودیم. آستین کت بهنام از قد شلوار من هم بلندتر بود. پنجههای کشیدهتر باید داشته باشد. میگفت چون دامنه حرکتی والیبال بالاست تمرینات ژیمناستیک را به بدنه کار اضافه کنید. گفتم بین دو نفر ما اگر خواستیم یکی را انتخاب کنیم اولویت با کیست؛ گفت آن فردی که چابکتر، سریعتر و باهوش تر است. گفتم چه تفاوتی هست و گفت آدم باهوش خطای کمتری دارد و پیشبینیهای او به واقعیت نزدیک تر است و زودتر به هدف میرسید. ماموریت ما تمام شد و یزدانی خرم دید همان جوانی که میخواست پیدا کرده است. فراخوان به ۲۲ استان زدیم و گفتیم هر کسی یک والیبالیست بالای ۲ متر با این شاخصها که از روسها گرفتیم معرفی کند، ۱۰ سکه میدهیم. قد بلندها آمدند و میانگین قدی والیبال ما بالای ۲ متر شد.
ماموریت بعدی ما ژاپن بود از ژاپن چه چیزی یاد گرفتیم. اگر یک روزی بخواهم تیمم رشد کند باید اول خودم و بعد بازیکن رشد کند و ژاپنیها به آن اعتقاد دارند. بازیکن قبل از انجام کارهای بدنی به شعارها نگاه کند. شعار اول بند اول کاری که شما قرار است در یک دقیقه انجام دهید. در ۴۰ ثانیه انجام دهید، ۲۰ ثانیه از دنیا جلو هستید. بند ۲ کاری که قرار است در یکساعت انجام دهید. در ۴۰ دقیقه انجام دهید، ۲۰ دقیقه جلویی. بند ۳ کاری که قرار است در هشت ساعت انجام دهید. در ۶ ساعت انجام دهید، ۲ ساعت جلو هستید. تفاوت در ایدئولوژی وجود داشت. شعار آن طرف زمین این بود برای رسیدن به هدف ترسیم شده میجنگیم و تسلیم نمیشویم اول به خاطر ممکلت، دوم خانواده و سوم به خاطر خودمان. در ایران میگوییم اول، دوم و سوم برای خودم میجنگم. این نگاه باید در هر رشتهای برای کسب نتیجه عوض شود. من گفتم میخواهیم مانند شما شویم. گفت که شما نمیتوانید مانند ما شوید. گفت در کتاب اول ابتدایی شما چه نوشته است و تا خواستم بگویم بابا نان داد. او زودتر از من گفت در کتاب اول ابتدایی ما نوشته چگونه مبارزه کنیم و تسلیم نشویم. وقتی از ژاپن برگشتیم روی من خیلی تاثیر گذاشت. جوان ۲۸ سال قبل برای رسیدن به هدف بزرگ چون امکانات کم بود باورش نمیشد که میشود. به عنوان سرمربی تیم ملی ایران وظیفه داشتم بگویم که میشود و مبارزه کنند. شبها به بازیکنانم مشق میدادم و میگفتم بنویسید تعهد چیست. الان تلفن همراه خیلی خوب است اگر خوب استفاده کنید.
ماموریت من تمام شد بعد من را فرستاد دو ماه بعد به ایتالیا. آنها از من پرسیدند برای بدنسازی چه کاری انجام میدهید؟ ما قبل آن وزنه نمیزدیم و فقط در تپههای داودیه میدویدیم. گفتم دور دریاچه آزادی میدوم و گفت چند کیلومتر است و گفتم هشت کیلومتر؛ گفت مگر دوومیدانی کارید؟ امروز متوجه شده در والیبال باید پرش خوبی داشته باشی. گفتند برای آنالیز چه کاری میکنید و گفتم یک فیلم میگذاریم. گفت برای صد سال قبل است و دستگاهی به ما معرفی کردند دیتا که خیلی رشد و توسعه با آن داشتند.
ماموریت بعدی در کوبا بود و اولین سوال از من این بود روزی چند نوبت و ساعت تمرین میکنید؟ گفتم روزی یک نوبت و دو ساعت تمرین میکنیم. گفت ما روزی سه نوبت و روزی ۸ ساعت تمرین میکنیم. چون سه کشور رفته بودم اعتماد به نفسم بالا رفته بود و گفتم روزی سه نوبت و هشت ساعت زیاد نیست. گفت بهترین والیبالیست دنیا کیست وگفتم خوایل دسپاینر؟ گفت زیرا بهترین بازیکن دنیا برای ماست.
بعد از آن به برزیل رفتم و گفتند که والیبال مانند فوتبال سخت نیست و معتقدند موفقیت سانتیمتر به سانتیمتر است و کیلومتر به کیلومتر نیست. بنابراین باید صبور باشید. خدا یزدانی خرم را رحمت کند که از من کاملا پشتیبانی کرد و من را در یک مقطعی سرمربی هر سه رده کرد. هم دورهایها میگفتند مگر قحط الرجال است. او به من اعتماد داشت و خدا من را دوست داشت.
از استقلال صحبت کنید. چرا شهریاری از ریاست هیات مدیره استقلال استعفا کرد؟
شهریاری سیاستی را در پیش گرفت که اجازه ندهد بیش از این، حقی از فردی ضایع شود یا خدای نکرده به او اهانتی صورت گیرد. در نهایت نیز با استعفایش موافقت شد. باشگاه استقلال، با وجود نام بزرگ و سابقهدار خود، متأسفانه در فصل جاری نتایج مطلوبی کسب نکرد. ما از مسئولیت کنار رفتیم و گروه جدیدی جایگزین شد، اما مشکلات موجود در بازار و شرایط مدیریتی همچنان ادامه دارد. امیدوارم مشکلات ورزشی کشور، بهویژه در حوزه فوتبال و بهخصوص در باشگاه استقلال، هرچه زودتر رفع شود.
در مدتی که در خدمت این مجموعه بودم، نیت بنده خیرخواهانه بود و تمایل داشتم تجربیاتم از عرصه والیبال را به فوتبال انتقال دهم. اما باید بگویم که فضای این دو رشته تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند. فوتبال با حواشی بسیار بیشتری نسبت به والیبال همراه است.
در والیبال، اگر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس تیمهایی داشته باشند، میتوانند نقش بسزایی در توسعه این رشته ایفا کنند. به خوبی به یاد دارم که پس از بروز برخی مشکلات، ترجیح دادم خودم کنار بکشم. اعتقاد دارم قهرمانی باید در دستور کار فدراسیون قرار گیرد، بهویژه با بهرهگیری از ظرفیت باشگاههای بزرگی مانند استقلال و پرسپولیس که سرمایههای اجتماعی ورزش کشور هستند.
اکنون که والیبال در مسیر حرفهای شدن قرار گرفته، لازم است برنامهریزی دقیقی برای موفقیت در سطح جهانی انجام شود. به عنوان مثال، اگر ما سالنهایی با ظرفیت ۵۰ هزار نفر داشته باشیم، مطمئناً با استقبال زیادی مواجه خواهند شد؛ چرا که والیبال امروز در کشور بسیار محبوب شده است.
از یزدانیخرم بهخاطر حمایتهایشان سپاسگزارم. ایشان فردی فرهنگی و اثرگذار در رشد والیبال کشور بودهاند. در سالهایی که مدیریتش ادامه داشت، ثبات مدیریتی قابل توجهی را شاهد بودیم؛ اتفاقی که کمتر در سایر رشتهها مشاهده میشود. این ثبات در والیبال بسیار مؤثر واقع شد.
همواره از دیدار با شما و گفتگو در این فضا، مطالب جدیدی آموختهایم. امیدوارم حضور شما در والیبال تداوم داشته باشد و شاگردانتان نیز به فعالیت ادامه دهند. مسیر انتخابشده برای والیبال، مسیری روشن و سالم است. آقایان یزدانیخرم و داورزنی از جمله چهرههای تأثیرگذار در این راه بودهاند.
وقتی مسیر بهدرستی مشخص شود، تلاشها نیز ثمربخش خواهد بود. مربیانی چون فخرالدینی با عشق و برنامهریزی، نقش مهمی در توسعه این رشته داشتهاند. همچنین، در بخش بانوان نیز پیشرفتهایی حاصل شده است. هرچند هنوز محدودیتهایی وجود دارد، اما انتظار میرود این موانع در آینده کمتر شود.
در پایان، از شما، یکی از چهرههای ماندگار والیبال کشور، قدردانی میکنم. ایشان بخشی از تاریخ این رشته هستند و حضورشان ارزشمند است. اگر در سایر رشتهها مانند فوتبال یا کشتی نیز چنین الگوهایی داشته باشیم، میتوان انتظار تحول داشت. یزدانیخرم و داورزنی نیز خدمات ارزندهای ارائه کردهاند و امیدوارم این مسیر توسط مربیان جوان در مناطق مختلف کشور ادامه پیدا کند.
هدف ما این است که در سطح جهانی، به جایگاه شایستهای برسیم. از حضور شما در این برنامه سپاسگزارم. با بینندگان عزیز خداحافظی میکنم و شما را به خدای بزرگ میسپارم. به امید دیدار در برنامه آینده.