به گزارش ایرنا ، در هشتم خرداد ۱۳۶۱، آسمان اشتهارد شاهد پرواز فرشتهای از تبار رنج و مقاومت بود؛ جوانی که از محرومیتهای زندگی برخاست و در اوج جوانی، با شهامی آتشین به استقبال مرگ رفت تا نامش در دفتر زرین شهیدان جاودانه شود. "شهید محمدحسین اخی"، کارگر سادهاشتهاردی، نه یک سرباز عادی، بلکه اسطورهای از ایثار و وفاداری بود. او که از کودکی یتیم شده بود، عشق به حسین(ع) و امام خمینی(ره) را در قلب کوچکش پرورش داد و سرانجام در واپسین روزهای پایان خدمت سربازی، بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن شربت شهادت نوشید.
با شروع جنگ تحمیلی، محمدحسین که به عنوان سرباز ژاندارمری در رشت خدمت میکرد، هشت بار داوطلبانه به جبهههای جنوب اعزام شد. همرزمانش از او به عنوان رزمندهای بیحاشیه، اما آتشینعمل یاد میکنند که همیشه پیشقدم در خطرترین ماموریتها بود. در عملیاتهای مختلف، از حمل مهمات تا پاکسازی سنگرها، ردپای این سرباز گمنام دیده میشد.
در جبهه به او لقب "اخیِ بیباک" داده بودند؛ چرا که بارها با زیر آتش گرفتن دشمن، مجروحان را به پشت خط منتقل کرده بود.
در آخرین نامه این شهید خطاب به برادرش محمد علی می خوانیم : امیدوارم این نامه را در سلامت کامل دریافت کنی. الحمدلله من هم در جبهه دربند کبود سالم هستم و هر لحظه برای تو و خانوادهام دعا میکنم.
برادر جان، امروز ۱۶ اردیبهشت ۶۱ است و ما اینجا در زیر آتش توپ و خمپاره دشمن زندگی میکنیم. دیروز ساعت ۶ عصر حدود ۲۰۰ متر در خاک عراق پیشروی کردیم و ضربه سختی به دشمن زدیم. ۶۴ قبضه سلاح و تجهیزات به غنیمت گرفتیم و تعداد زیادی از آنها را از پای درآوردیم. متاسفانه سه نفر از برادرانمان از بچههای شیراز مجروح شدند و به بیمارستان شهر ایلام اعزام شدند.
در این سنگر فقط من و ۲ تن از همرزمانم غلامعلی ربیعی و هادی رسایی از اصفهان هستیم. همه ما به یاد خانوادههایمان افتادیم و هر کدام نامه نوشتیم به همه سلام برسان .
تحصیلات و حضور در انقلاب
"محمد حسین اخی" با استعدادی درخشان تا کلاس دوم راهنمایی تحصیل کرد، اما با شعلهور شدن انقلاب اسلامی، کتاب را به مشت گرهکردهاش پیوند زد و در تظاهرات ضدسلطنتی شرکت فعال داشت. همکلاسیهایش او را به عنوان نوجوانی شجاع و خطشکن به یاد میآورند که در روزهای انقلاب، شبها با نوارهای سخنرانی امام خمینی (ره) میخوابید.
عاشق حسین (ع) بود و در هر مراسم عزاداری، پیشاپیش دستههای سینهزنی حرکت میکرد ، در محله به محبوبیت خاصی رسیده بود؛ همیشه اولین کمککننده به نیازمندان و میانجی در اختلافات بود.
وصیتنامه و پیام شهید
در بخشی از وصیتنامهاش خطاب به مادرش مینویسدمادرم! مرا ببخش تو برایم زحمت کشیدی، اما بدان خون من، نخلهای ایران را سیراب خواهد کرد. به برادرانم بگو: قرآن را رها نکنید، این کتاب تنها میراث من برای شماست.
" شهید محمد حسین اخی" سرانجام در هشتم خرداد ۱۳۶۱، تنها یک ماه به پایان خدمت سربازیاش مانده بود، اما دوباره به جبهه صالحآباد استان ایلام رفت. در حمله دشمن، هنگام نجات جان همرزمانش بر اثر اصابت ترکش دشمن شربت شهادت نوشید.
همرزمش تعریف میکند که شهید اخی تا آخرین نفس فریاد میزد: یا حسین (ع) و با دستانش به سمت آسمان اشاره میکرد.
پیکر پاک این شهید در گلزار شهدای اشتهارد آرمیده است. هر سال در سالگرد شهادتش، مردم این شهر با برگزاری مراسم پرشکوهی، عهد خود را با راهش تجدید میکنند و پیام شهید به نسل امروز آن است که اگر دنبال آرامش میگردید، آن را در سایه پرچم «لا اله الا الله» پیدا خواهید کرد.