حزب جمهوری‌خواه و نومحافظه‌کارانِ در سایه

حزب جمهوری‌خواه و نومحافظه‌کارانِ در سایه
 تهران- ایرنا- با گذشت سال‌ها از یکه‌تازی نومحافظه‌کاران در کاخ سفید به خصوص در دولت‌های ریگان و بوش‌ پسر، اکنون این جناح حزب جمهوری‌خواه زیر سایه جریان رقیب قرار گرفته است.

در بخش اول این سلسله گزارش با عنوان «دموکرات‌ها از کجا رای و پول می‌آورند؟»، حزب دموکرات آمریکا و پایگاه اجتماعی، رسانه‌ای و اقتصادی این حزب را مورد بررسی قرار دادیم.

در بخش دوم، ریشه‌ها، اصول، ساختار و پشتوانه‌های حزب جمهوری‌خواه و جناح‌های غالب این حزب را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهیم.

این بررسی از این لحاظ حائز اهمیت است که بدانیم تسلط جناح‌های مختلف حزب بر کاخ سفید، می‌تواند تغییرات چشمگیری در سیاستگذاری‌های عمومی، راهبرد نظامی، اقتصاد و سیاست خارجی داشته باشد و درک بیشتری از رویکرد کلی دولت‌های جمهوری‌خواه از جمله دولت‌های «دونالد ترامپ» به دست می‌دهد.

حزب جمهوری‌خواه از همان آغاز، خود را مدافع آزادی، وحدت ملی و توسعه اقتصادی معرفی کرد؛ اصولی که در برهه‌های مختلف تاریخی به گونه‌های متفاوتی تفسیر و اجرا شده‌اند

حزب جمهوری‌خواه چگونه شکل گرفت؟

حزب جمهوری‌خواه ایالات متحده آمریکا که اغلب با لقب اختصاری GOP مخفف Grand Old Party شناخته می‌شود، در میانه قرن نوزدهم میلادی و در بستر بحران‌های عمیق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حول موضوع برده‌داری در آمریکا شکل گرفت. این حزب به عنوان واکنشی به گسترش برده‌داری در سرزمین‌های غربی و در مخالفت با حزب دموکرات که در آن زمان حامی منافع برده‌داران جنوبی بود، پدید آمد.

در دهه ۱۸۵۰، قانون «کانزاس-نبراسکا» که به ایالت‌های جدید اجازه می‌داد در مورد قانونی یا غیرقانونی بودن برده‌داری تصمیم بگیرند، باعث شعله‌ور شدن منازعات بین مخالفان و موافقان برده‌داری شد. بسیاری از مخالفان برده‌داری، از جمله اعضای حزب «ویگ»، دموکرات‌های ضد برده‌داری و اعضای «حزب آزادی» و «حزب خاک آزاد»، از انفعال احزاب سنتی نسبت به گسترش برده‌داری خشمگین بودند.

در فوریه ۱۸۵۴، جمعی از این مخالفان در شهر ریپون در ایالت ویسکانسین گرد آمدند و برای نخستین بار، نام حزب جمهوری‌خواه را برای ائتلاف جدید خود انتخاب کردند.

اصول اولیه حزب

حزب جمهوری‌خواه با نماد «فیل»، در آغاز بر پایه مخالفت با برده‌داری، حمایت از کار آزاد، ارتقای سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و توسعه اقتصادی آمریکا شکل گرفت. آن‌ها بر این باور بودند که گسترش برده‌داری نه‌تنها با اصول دموکراتیک در تضاد است، بلکه اقتصاد آزاد و توسعه‌یافته را نیز به خطر می‌اندازد.

حزب جمهوری‌خواه و نومحافظه‌کارانِ در سایه

همچنان که اشاره شد، شکل‌گیری حزب جمهوری‌خواه در واقع حاصل ائتلاف نیروهای مخالف برده‌داری در دهه ۱۸۵۰ بود که از ناتوانی احزاب سنتی در مقابله با بحران‌های اجتماعی و اخلاقی آن زمان به ستوه آمده بودند. این حزب با پیروزی «آبراهام لینکلن» در انتخابات ایالات متحده در سال ۱۸۶۱ و قرار گرفتن وی در جایگاه شانزدهمین رئیس‌جمهور این کشور، نه‌ تنها صحنه سیاسی آمریکا را دگرگون ساخت، بلکه نقشی بنیادین در مسیر لغو برده‌داری و تقویت اتحاد ملی ایفا کرد.

حزب جمهوری‌خواه از همان آغاز، خود را مدافع آزادی، وحدت ملی و توسعه اقتصادی معرفی کرد؛ اصولی که در برهه‌های مختلف تاریخی به گونه‌های متفاوتی تفسیر و اجرا شده‌اند.

جمهوری‌خواهان سنتی و نومحافظه‌کاران به طور کلی نماینده بخش تندرو یا شاهین‌های جنگ‌طلب حزب جمهوری‌خواه شناخته می‌شوند. نومحافظه کاران پیرو سیاست خارجی رئالیستی در نظام بین‌الملل هستند و از این رو حامی یک سیاست خارجی مداخله‌گرا برای ترویج اصولی مانند دموکراسی یا به عبارت واقعی گسترش حوزه نفوذ ایالات متحده در مناطق مختلف جهان به شمار می‌آیند

حامیان حزب جمهوری‌خواه چه اقشاری هستند؟

پایگاه اجتماعی و طبقاتی حزب جمهوری‌خواه آمریکا در طول زمان دچار تحولات نسبتا زیادی شده، اما در شرایط کنونی (به‌ویژه از دهه ۱۹۸۰ به بعد) می‌توان گفت که این حزب دارای پایگاهی نسبتا مشخص در میان گروه‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خاصی در ایالات متحده است.

سفیدپوستان طبقه متوسط و کارگران صنعتی -که ارزش‌های محافظه‌کارانه در زمینه‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی مثل مخالفت با سقط جنین، تاکید بر خانواده سنتی و دفاع از مالکیت سلاح دارند- همچنین طیف مذهبی در آمریکا مانند «مسیحیان اوانجلیست» (مخالف ازدواج همجنس‌گرایان و آموزش‌های سکولار در مدارس)، سرمایه‌داران، صاحبان مشاغل و طبقات مرفه -که حامی سیاست‌های بازار آزاد، کاهش مالیات، خصوصی‌سازی و کاهش مقررات‌گذاری اقتصادی هستند- به طور سنتی حامیان اصلی حزب جهوریخواه بوده و هستند.

جناح‌های اصلی درون حزب

بر خلاف دموکرات‌ها که از جناح‌های درون حزبی هماهنگ و بکدست‌تری به ویژه در زمینه سیاست خارجی برخوردارند، جناح‌های داخلی حزب جمهوری‌خواه از طیف‌های مختلف با اهداف و منافع متفاوت‌تری تشکیل شده که دست بالا داشتن هر یک می‌تواند تاثیر زیادی بر دولت‌های مستقر در واشنگتن داشته باشد.

پایگاه خبری-تحلیلی «هیستوری» (History) جناح‌بندی‌های درونی حزب جمهوری‌خواه را اینگونه برمی‌شمرد: محافظه‌کاران سنتی: این جناح به اصول محافظه‌کاری کلاسیک مانند بازار آزاد، کاهش مالیات‌ها، دولت کوچک و سیاست خارجی مداخله‌گرانه پایبند است.

نومحافظه‌کاران: این گروه بر سیاست خارجی مداخله‌گرانه و ترویج دموکراسی تأکید دارند.

پوپولیست‌ها و ملی‌گرایان اقتصادی: با ظهور دونالد ترامپ، این جناح که بر سیاست‌های حمایت‌گرایانه، محدودیت مهاجرت و تمرکز بر منافع داخلی تأکید دارد، قدرت چشمگیری یافت. افرادی مانند «جی. دی. ونس» و «ویوک راماسوامی» از چهره‌های برجسته این جناح هستند.

لیبرتارین‌ها: این گروه بر آزادی‌های فردی، کاهش نقش دولت و سیاست خارجی غیرمداخله‌گرانه تأکید دارند. افرادی مانند «رند پل» از نمایندگان این جناح هستند.

محافظه‌کاران اجتماعی: این جناح بر ارزش‌های سنتی، مخالفت با سقط جنین و حمایت از نقش مذهب در سیاست تأکید دارد. حمایت از این گروه در میان مسیحیان انجیلی قوی است.

با وجود این تقسیم‌بندی‌ها، می‌توان جمهوری‌خواهان را به طور کلی در دو طیف جداگانه تقسیم کرد؛ دسته اول جمهوری‌خواهان سنتی یا نومحافظه‌کاران و دسته دوم ملی‌گرایان اقتصادی. روند سیاست‌گذاری دولت‌های مختلف جمهوری‌خواه در چند دهه گذشته نیز غالبا بر مبنای همین دوگانه است.

تبارشناسی نومحافظه‌کاران

جمهوری‌خواهان سنتی و نومحافظه‌کاران به طور کلی نماینده بخش تندرو یا شاهین‌های جنگ‌طلب حزب جمهوری‌خواه شناخته می‌شوند. نومحافظه کاران پیرو سیاست خارجی رئالیستی در نظام بین‌الملل هستند و از این رو حامی یک سیاست خارجی مداخله‌گرا برای ترویج اصولی مانند دموکراسی یا به عبارت واقعی گسترش حوزه نفوذ ایالات متحده در مناطق مختلف جهان به شمار می‌آیند.

جناح‌ نومحافظه‌کار و جمهوری‌خواهان سنتی در ایالات متحده به‌ویژه در حوزه سیاست خارجی و نظامی، از حمایت گسترده مالی و اقتصادی شرکت‌های بزرگ نظامی و صنایع دفاعی برخوردارند. این رابطه متقابل میان سیاست‌گذاران و صنایع دفاعی، به‌عنوان «مجتمع نظامی-صنعتی» شناخته می‌شود که تأثیر قابل‌توجهی بر سیاست‌های آمریکا دارد.

حزب جمهوری‌خواه و نومحافظه‌کارانِ در سایه

گروه تحقیقاتی EBSCO در این باره می‌نویسد: برآیند اقداماتی در زمان جنگ جهانی دوم به یک جریان تجاری مهم با انگیزه‌های منفعت‌جویانه تبدیل شد و تأثیر قابل‌توجهی بر عملیات دولت و سیاست‌های عمومی آمریکا داشت. در طول دهه‌ها، مجموعه نظامی-صنعتی نه تنها هزینه‌های دفاعی را شکل داده است، بلکه بر روابط داخلی و بین‌المللی ایالات متحده نیز تأثیر گذاشته است.

شرکت‌های بزرگ تسلیحاتی مانند «لاکهید مارتین»، «نورثروپ گرومن»، «جنرال داینامیکس»، «هریس» و «اندوریل اینداستریز»، از جمله بزرگ‌ترین تأمین‌کنندگان مالی کمپین‌های جمهوری‌خواهان بوده‌اند.

بر اساس داده‌های پایگاه «اوپن سکرت»، این شرکت‌ها در چرخه انتخاباتی ۲۰۲۴ مجموعا میلیون‌ها دلار به سیاست‌مداران جمهوری‌خواه اهدا کرده‌اند. علاوه بر آن، شرکت‌های خصوصی نظامی و امنیتی روابط بسیار نزدیکی با جناح‌های نومحافظه کار در حزب جمهوری‌خواه دارند و از طریق قراردادهای دولتی و حمایت‌های سیاسی نفوذ قابل توجهی بر سیاست‌های نظامی و جنگی در دولت‌های ایالات متحده کسب کرده‌اند.

شرکت‌های خصوصی نظامی و امنیتی، روابط بسیار نزدیکی با جناح‌های نومحافظه‌کار در حزب جمهوری‌خواه دارند و از طریق قراردادهای دولتی و حمایت‌های سیاسی نفوذ قابل توجهی بر سیاست‌های نظامی و جنگی در دولت‌های ایالات متحده کسب کرده‌اند

در کنار حامیان مالی برجسته، نومحافظه کاران از یک شبکه رسانه‌ای و فکری قدرتمند حمایت می‌شوند که به تقویت و ترویج ایده‌های آن‌ها به ویژه در زمینه لزوم مداخله نظامی و گسترش نفوذ آمریکا در مناطق مختلف جهان کمک می‌کنند. این نهادها، با حمایت‌های مالی نخبگان محافظه‌کار و کارتل‌های اقتصادی، سیاست‌گذاران را تغذیه فکری می‌کنند و افکار عمومی آمریکا و جهان را جهت می‌دهند.

اندیشکده «امریکن اینترپرایز»، «پروژه آمریکای قرن جدید»، «اندیشکده هادسون»، «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» و «بنیاد هریتیج» از جمله این اندیشکده‌ها هستند که مدافع سرسخت بازار آزاد، قدرت نظامی و مداخلات خارجی ایالات متحده هستند.

کارشناسان و ناظران سیاسی آمریکا افرادی مانند «رونالد ریگان» و «جورج دبلیو بوش» را نماینده برجسته این جناح می‌دانند. افزایش هزینه‌های نظامی آمریکا در دولت ریگان و وقوع جنگ‌های افغانستان و عراق در دوره بوش به روشنی نشان دهنده نفوذ این طیف بر کاخ سفید بود.

در بخش رسانه، اگر چه جریان اصلی رسانه‌ای آمریکا بیشتر به دموکرات‌ها نزدیک است اما حزب جمهوری‌خواه به ویژه نومحافظه کاران نیز دارای رسانه‌های پرنفوذ در آمریکا هستند. شبکه «فاکس نیوز» (رسانه مورد علاقه ترامپ) از مهم‌ترین شبکه‌های تلویزیونی و «وال استریت ژورنال» از مهم‌ترین رسانه نوشتاری این حزب هستند که بیشتر افکار جمهوری‌خواهان تندرو را نمایندگی می‌کنند. پایگاه‌های خبری «ویکلی استاندارد»، «واشنگتن فری بیکن» و «نشنال رویو» نیز از دیگر رسانه‌های نزدیک به نومحافظه کاران هستند.

جمهوری‌خواهان و حزب دوپاره

در دولت اول دونالد ترامپ، با وجود اینکه سیاست خارجی او اغلب با شعار «اول آمریکا» و انزواگرایی همراه بود، اما شماری از چهره‌های کلیدی نومحافظه‌کار در دولت او حضور داشتند که بر تصمیماتش تأثیر گذاشتند، به‌ویژه در حوزه سیاست خارجی خصوصا در قبال جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل و چین.

حزب جمهوری‌خواه و نومحافظه‌کارانِ در سایه

«مایک پمپئو» رئیس سیا و وزیر خارجه، «جان بولتون» مشاور امنیت ملی، «الیوت آبرامز» نماینده ویژه ترامپ در امور ایران، «دیوید فریدمن» سفیر آمریکا در اسرائیل و «جرد کوشنر» به عنوان مشاور ارشد در سیاست‌های راهبردی ترامپ مثل سیاست فشار حداکثری علیه ایران، حمایتهای بی دریغ از رژیم صهیونیستی، خروج از برجام، حمایت از صنایع دفاعی و افزایش بودجه نظامی و مخالفت با چندجانبه‌گرایی و خروج از سازمانهای بین المللی تاثیر قابل توجهی داشتند.

حزب جمهوری‌خواه اکنون به دو جناح برجسته تقسیم شده است: محافظه‌کاران سنتی و «ماگا»ها که شعار می‌دهند آمریکا را دوباره بزرگ می‌کنیم؛ دو طیف متضاد که اولی مورد حمایت طبقه سرمایه‌دار و دومی برآمده از خواست طبقه متوسط شهری و کارگران صنعتی است

اگر چه ترامپ خود شخصا بر سیاست اول آمریکا متمرکز بود اما انتصاب چهره‌های نومحافظه کار در مناصب کلیدی و امنیتی کاخ سفید باعث شد سیاست‌های دولت اول او تحت نفوذ و سیطره جناح تندروی حزب جمهوری‌خواه باشد.

به نظر می‌رسد ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری خود با اتکا به تجربه‌ای که از دور اول به دست آورده رویکرد متفاوتی را درپیش گرفته است. کنار گذاشتن چهره های تندروی نومحافظه کار مثل پمپئو، بولتون، آبرامز و نیز «مایک پنس» معاون اول دولت اولش و نیز ندادن یک پست برجسته به جرد کوشنر را می‌توان در همین راستا قابل ارزیابی دانست.

با این حال، مثل همه دولت‌های جمهوری‌خواه، به نظر می‌رسد در دولت ترامپ نیز رقابت میان طیف‌های مختلف جمهوری‌خواهان برای اثرگذاری بر سیاست‌های رئیس جمهور در لایه‌های قدرت در آمریکا همچنان در جریان است.

پایگاه خبری تحلیل «مدیوم» (Medium) با اشاره به این مساله درباره جناح‌بندی جدید جمهوری‌خواهان می‌نویسد: حزب جمهوری‌خواه اکنون به دو جناح برجسته تقسیم شده است: محافظه‌کاران سنتی و «ماگا»ها (MAGA) که شعار می‌دهند آمریکا را دوباره بزرگ می‌کنیم؛ دو طیف متضاد که اولی مورد حمایت طبقه سرمایه‌دار و دومی برآمده از خواست طبقه متوسط شهری و کارگران صنعتی است. جناح دوم در واقع همان پوپولیست‌ها و ملی‌گرایان اقتصادی هستند که اکنون حلقه نزدیک به ترامپ را شکل می‌دهند و فعلا دست بالا را در جنگ قدرت در کاخ سفید در دست دارند.

در بخش بعدی به این طیف خواهیم پرداخت.

منابع:

The Guardian: Trump’s foolish Iran policy only makes war more likely

?The Guardian: John Bolton has made it into the White House. Does this mean war

?Medium: Traditional Conservatives vs. MAGA: Who Truly Represents Republican Values

HISTORY: Republican Party

Britannica: Republican Party

Open Secret: Defense Sector Summary

MERIP: The Defense Industry's Role in Militarizing US Foreign Policy

برای اخبار بین‌المللی خوشه خبر کلیک کنید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها