یکی از مسائل مهمی که کشورهای مختلف در چند دهه اخیر با آن مواجهه هستند، پدیده اسراف؛ یعنی استفاده بیرویه و بیش از حد از منابع، است. طبق برآوردهای سازمان ملل در سال ۲۰۲۲، هر روز در سراسر جهان معادل یک میلیارد وعده غذایی دور ریخته میشود. این گزارش نشان میدهد که حدود ۶۰ درصد از هدررفت مواد غذایی (معادل ۶۳۱ میلیون تن) در خانهها، ۲۸ درصد در رستورانها و ۱۲ درصد در فروشگاهها، قصابیها و خواربارفروشیها اتفاق میافتد. این در حالی است که گزارشهای اخیر سازمان خواروبار جهانی (فائو) از افزایش فزاینده گرسنگی در سطح جهان حکایت دارند. بهطوری که در سال ۲۰۱۷، بیش از ۸۲۰ میلیون نفر در دنیا گرسنه بودند و به عبارتی، از هر ۹ نفر، یک نفر دچار سوءتغذیه است. علاوه بر این، حدود ۱۶۵ میلیون کودک در سراسر جهان از کمبود وزن نسبت به قد خود رنج میبرند.
در ایران نیز، مشابه سایر کشورهای جهان، شاهد رشد چشمگیر مصرف در حوزههای مختلف هستیم. بهطور مثال، در برخی گزارشها اشاره شده که مصرف آب در کلانشهر تهران به طور فزایندهای افزایش یافته، بهگونهای که در یک روز، مصرف آب به ۴۸ هزار لیتر در ثانیه رسیده است. یا این که روزانه ۸ تن برنج دور ریخته میشود. با توجه به این آمارها و واقعیتها، پرسشی اساسی مطرح میشود که علت اصلی بروز اسراف چیست و چگونه میتوان از آن جلوگیری کرد؟ برای پاسخ به این پرسشها، پژوهشگر ایرنا با «جبار رحمانی»، دانشیار انسانشناسی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و «مرضیه ادهم»، پژوهشگر سیاستگذاری اینترنت، به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
دلایل فرهنگی اسراف در میان ایرانیان چیست؟
رحمانی درباره دلایل فرهنگی اسراف در میان ایرانیان میگوید: ما به طور سنتی و فرهنگی همیشه این قاعده را داشتهایم که به اندازه مصرف کنیم اما چه شد که مصرف قاعدهمند در میان ایرانیان یکدفعه به حجمی تبدیل شد که ذیل مفهوم اسراف تعبیر میشود. در این زمینه چند اتفاق افتاده است. یک اتفاق این است که طی نیم قرن اخیر دسترسی جامعه ایرانی به منابع بیشتر شدهاست. به عبارتی قابلیت استفاده از منابع بیشتر شده و در نتیجه سختی و دشواری که در گذشته وجود داشت به مرور از بین رفتهاست و به دلیل وفوری که اتفاق افتاده، میل به مصرف در انسانها شکل گرفته است.
با این حال همه این بحث را نمیتوان به اسراف ارجاع داد. اتفاقی که در میان برنامههای توسعه طی چند دهه اخیر افتاده این است که سبک زندگی ایرانیان و دسترسی آنها به منابع به گونهای شده که مصرفگرایی در میان آنها بیشتر و مهمتر شده است. قاعدتاً هم در جریان نوسازی و تجربه تجدد چیزی که گسترش مییابد مصرف است بالاخص در قشرهایی که ناگهان ثروتمند میشوند و اصطلاحاً به آنها «نوکیسه» میگویند. آدمهای تازه به دوران رسیدهای که یکی از مهمترین ویژگیهای آنها مصرف است. در واقع آنها از طریق مصرف، نشان میدهند که چه وضعیتی دارند و آن مصرف نمایشی تقریباً نزدیک به چیزی است که میشود به آن اسراف گفت.

این استاد دانشگاه در ادامه توضیح میدهد: سطح بنیادین این امر چنین است که اصولاً در سبک زندگی ایرانیان، خیلی عقلانیت تزریق نشده است؛ یعنی نظام سیاستگذار توجهی به سبک زندگی در مصرف و حتی در فناوریهای جزئی مصرف نداشته است. یعنی در فناوریهای خانه ما از در و پنجره تا لامپ و کولر و شیر آب مبتنی بر مصرف معقول نبوده است. به عبارت دیگر، تکنولوژیهای ما عموماً به شیوه سنتی هستند و به روز شده نیستند و مساله ملاحظات زیست محیطی در آنها دیده نشده است. برای مثال پنجرههای دوجداره به بازار آمده، اما هنوز مصالح و شیوه خانهسازی ما ایرانیان و یا سبک لباس پوشیدن و نوع مواجه ما با فصول و دانش مردم در مورد اینکه گرما و سرمای مناسب خانه چقدر باید باشد و بدن خودش باید چقدر تحمل کند و تابآوریاش را بالا ببرد همه از جمله مسائلی هستند که در نظام آموزشی ما جایی ندارند و به همین دلیل حجم بالایی از انرژی را مصرف میکنیم.
رحمانی: اتفاقی که در میان برنامههای توسعه طی چند دهه اخیر افتاده این است که سبک زندگی ایرانیان و دسترسی آنها به منابع به گونهای شده که مصرفگرایی در میان آنها بیشتر و مهمتر شده است.
وی اظهار میدارد: باید به این مساله دقت کرد که دستگاههای سیاستگذار در ایران نیز در اینکه سبک زندگی ما ایرانیان پر مصرف و پر انرژی باشد، بیتاثیر نبوده است. هنوز مهمترین رکن نظام غذایی ما در بخش بزرگی از جامعه، برنج است در حالیکه به جای اینکه این میزان مصرف را در برنج داشته باشیم، میتوانیم در مواد غذایی دیگر با ردپای محیط زیست کمتری داشته باشیم. به همین دلیل من فکر میکنم آنچه ذیل مصرف ایرانیان تعریف میشود ناشی از سبک زندگی است که در چند دهه اخیر به سمت نوعی مصرف انبوه رفته و این قابل نقد است، اما بخش مهمتر به زیرساختهای اقتصادی سیاسی و نظامهای سیاستی برمیگردد که در ایران تدوین شده تا سبک زندگی جامعه را تحت تاثیر خود قرار دهد.
رحمانی میافزاید: همه آنچه که در ایران میبینیم با مصرف بالا روبهرو است. برای مثال جابهجایی ما ایرانیان بالا است، اما تمام نظام سیاستی ایران مبتنی بر جابهجایی با خودرو آن هم خودروی بیکیفیت است. حجم بالایی از زمان در ترافیکها از بین میرود. حجم بالایی از بنزین و سرمایههای کشور مصرف میشود یا وقتی در فناوری آب یا فناوری خانهسازی دقت کنیم، متوجه میشویم که حتی در منازل و ساختمانهایی که دولت خودش ساخته، عایقکاری و استفاده بهینه از انرژی دیده نمیشود و بالعکس مصرف بالای انرژی را در آنها میبینیم. یا حتی آنچه به عنوان فناوری در حوزه بهداشت شهری مانند دوش شیر و آب میبینیم، هنوز خیلی قدیمی هستند. دلیلی ندارد که این میزان مصرفی که از سوی اداره آب مطرح میشود را به دوش مصرفکننده بیندازیم، زیرا طبق گزارشها بخش معناداری از این آبها، به واسطه فرسودگی سیستمهای انتقال آب در مسیر از بین میرود. از این رو، اینطور نیست که تمام سهم این مساله در مورد آب را به گردن مصرفکننده نهایی بیندازیم.
ادهم نیز در این باره میگوید: نظریههای مصرفگرا این را دنبال میکنند که چرا انبوه تولید و مصرف میشود. نظریات انتقادی هم در این زمینه وجود دارند. به طور کلی، این نشانهها در شهرها و کشورهایی که به نام توسعه، شروع به تولیدات انبوه و ارزان قیمت میکنند، بیشتر خود را نشان میدهد و میتوان نشانههای مصرفگرایی را در آنها دید.
وی میافزاید: گاهی دولتها با آموزشهایی در مصرف آب، برق و یا هر چیز دیگر اموری را نهادینه میکنند مانند کشور ژاپن. اما همان کشور ژاپن در مصرف برنج یا لباس مشکلات خاص خود را دارند. با این حال میتوان دلایل مختلفی را برای این موضوع برشمرد. برای مثال بسیاری از نظریهپردازان مصرفگرا معتقدند که مصرف هویتی را میبخشد.

مصرف میتواند حتی اعتراض افراد را نسبت به چیزی نشان دهد. مصرف حتی طبقه اجتماعی افراد را نشان میدهد که از طریق آن افراد میتوانند خود را از سایرین جدا کنند. در نهایت مصرف میتواند برخی از نیازهای روانکاوانه افراد را برطرف کند. در نظریات جهانی سازی، مکدونالیزیشن و انبوهسازی بر این باور است که انبوهسازی تولیدات، اساساً افراد را تشویق به مصرف میکند.
ادهم: سیاستگذاری باید معطوف به خود تنظیمگری باشد. یعنی فرد را متوجه این کند که آن استفاده نوعی اسراف است و یا به محیط زیست ضربه میزند یا چرخهای از اقتصاد ایجاد میکند که به ضررش است.
راهکار برای مصرف بهینه و جلوگیری از اسراف چیست؟
رحمانی در خصوص راههای مصرف بهینه و به دور از اسراف میگوید: دیدن درست مصرفکننده و سیاستگذار خیلی مهم است. وقتی از کلمه سیاستگذار استفاده میکنم، هدفم این است که سیاستگذار را باید بسیار وسیع دید. برای مثال اداره آب یا اداره برق و یا یک نهاد دولتی که در مورد واردات و صادرات کالاها عمل میکنند و ملاحظات محیط زیستی ندارند و ما مجبوریم کالاهایی مصرف کنیم که نه تنها کیفیت ندارند، بلکه حتی مخرب محیط زیست هم هستند. به همین دلیل مساله مصرف یک مساله تک بعدی نیست و تقلیلاش هم به مصرفکننده نهایی، تحریف واقعیت است.
وی در ادامه میافزاید: در حالیکه اگر خوب نگاه کنیم، مصرفکننده نهایی را میتوانیم با یکسری سیاستگذاریها و راهکارهای اساسی و درست آگاه کنیم اما این امر در جامعه ایرانی به ندرت در حال رخ دادن است. درست است که مصرف آب در میان ایرانیان به خصوص در کشاورزی بالا است، اما سیاستگذار هنوز اقدامی در این بخش انجام نداده است. برای مثال هنوز در بخش کشاورزی از روش سنتی آبیاری استفاده میشود، این چیزی است که باید جامعه را از آن آگاه کرد. البته نه فقط آگاهی به مفهوم دانستن بلکه آگاهی به مفهوم امکانات تغییر و ایجاد ضرورت برای تغییر و تامین نیروهایی برای تغییر. در نتیجه، اسرافکننده واقعی نهادهای قدرتمند هستند که جامعه یکی از آنها است و نهادهای سیاستگذار خودشان نهادهای قدرتمندی از تک تک افراد است که در مورد منابع محیطی مانند نفت، آب، بنزین و... دیده میشوند.
ادهم نیز به راهکارهایی در این باره اشاره کرده و میگوید: برای تغییر روند مصرفگرایی باید در وهله نخست تعاریف و شاخصهایی داشت. هر مصرف، اسراف نیست؛ یعنی گاهی اسراف با مصرف خلط مبحث میشود. سیاستگذاری باید معطوف به خود تنظیمگری باشد. یعنی فرد را متوجه این کند که آن استفاده نوعی اسراف است و یا به محیط زیست ضربه میزند یا چرخهای از اقتصاد ایجاد میکند که به ضررش است.
وی در پایان یادآور میشود: گاهی سیاستگذاری در آموزش یا رسانهها و یا در جاهایی که میتوان آموزش عمومی داد، مفید است. حتی میتوان سختگیریهایی هم انجام داد. برای مثال، یکی از دلایل مصرف زیاد انرژی، ارزان بودن آن است یا اینکه در سبد مصرفی خانوار آنقدر هزینه انرژی پایین است که آن را حساب نمیکنند و مدیریتی انجام نمیدهند اما اگر با طبقهبندی در قیمتگذاری این هزینه دیده شود، مدیریت در مصرف آن هم اتفاق میافتد.