نشست «ایران و چالشهای داخلی صلح، منازعه و حل منازعه»، ۶ خرداد ۱۴۰۴ در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست شماری از استادان و پژوهشگران حوزههای گوناگون به بررسی ابعاد نظری و عملی صلح و منازعه در ایران پرداختند. سخنرانان این نشست عبارت بودند از: «یاشار ذکی» دانشیار گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران، «معصومه اشتیاقی» جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی، «محمد عثمانی» پژوهشگر مدعو مؤسسه جهان عرب در پاریس، «سید محمود نجاتی حسینی» استادیار جامعهشناسی دین دانشگاه آزاد اسلامی و «مریم سروش» عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی فارس. همچنین «حمیدرضا نمازی»، استادیار گروه اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران دبیری علمی نشست را بر عهده داشت.
صلح آبی، رویکردی نوین در حل منازعات رودخانههای فرامرزی
یاشار ذکی دانشیار گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران سخنرانی خود را با عنوان «صلح آبی و استراتژیهای نوین، حل منازعات در حوضه رودخانههای مرزی» آغاز کرد. وی در ابتدا به اهمیت آب پرداخت و بیان کرد که آب از سه جنبه اساسی برخوردار از اهمیت است: نخست آب به عنوان یک عنصر جغرافیایی و زیستی بنیادی؛ دوم به عنوان کالایی راهبردی و ذاتاً کمیاب و سوم به مثابه منبعی برای قدرت.
او توضیح داد که آب میتواند از جنبههای مختلفی موضوع مناقشه باشد: از نظر کمیت، کیفیت و میزان آلودگی و همچنین در زمینه مدیریت مشترک منابع به ویژه با توجه به موقعیت جغرافیایی کشورها در بالادست، میاندست یا پاییندست یک رودخانه.
وی تأکید کرد که حدود ۶۰ درصد از منابع آب شیرین جهان ماهیتی فرامرزی دارند و بیش از ۴۰ درصد جمعیت جهان در حوزههای آبی فرامرزی زندگی میکنند. در حال حاضر ۲۷۶ حوضه آبریز بینالمللی در جهان وجود دارد که از این تعداد ۱۵۸ حوضه فاقد هرگونه سازوکار همکاری و مشارکت هستند.
این استاد دانشگاه در ادامه به عوامل تنشزا در مدیریت آبهای فرامرزی پرداخت و بیان کرد که رقابت میان کشورهای بالا میانه و پاییندست، نابرابری در دسترسی به منابع آب سطحی و زیرزمینی، فقدان چارچوبهای حقوقی و نبود شفافیت در دادههای مربوط به حوضههای آبریز از جمله زمینههای شکلگیری تنش به شمار میآیند.
او سپس به معرفی «صلح آبی» به عنوان رویکردی نوین در مدیریت منابع آب در رودخانههای فرامرزی پرداخت و بیان کرد: این رویکرد براساس همکاری و منافع مشترک به جای رقابت و منازعه طراحی شده است. اهداف اصلی آن حفاظت از اکوسیستمهای رودخانهای، ایجاد سازوکارهای همکاری و جلوگیری از بروز تنشهای آبی است. استراتژی صلح آبی (Water Peace) بر استفاده از منابع مشترک آبی به عنوان بستر همکاری، مدیریت پایدار، بهرهگیری از فناوریهای نوین و ارتقای روابط بینالمللی و منطقهای تأکید دارد. ابزارهای کلیدی تحقق این رویکرد شامل توافقنامههای چندجانبه، نهادهای مشترک برای مدیریت منابع آب و تبادل دادهها و دانش فنی میان کشورها هستند.
نقش غایب زنان در حل منازعات آبی
معصومه اشتیاقی جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی در سخنرانی خود به موضوع نقش زنان در حل منازعات آبی پرداخت و اظهار داشت: آب از دیرباز محل بحث و چالش بوده و زنان با این مسئله مواجههای دوگانه دارند؛ آنان یا تحت تأثیر پیامدهای کمآبی قرار میگیرند یا به عنوان کنشگر در حوزه مدیریت منابع آب ایفای نقش میکنند. به عنوان نمونه براساس نخستین تحلیل عمیق درباره نابرابریهای جنسیتی در زمینه آب آشامیدنی و بهداشت که توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO) و یونیسف (UNICEF) انجام شده است در مناطقی که با کم آبی مواجهه هستند در هفت خانوار از هر ۱۰ خانوار، زنان و دختران مسئول جمعآوری آب هستند. همچنین دختران تقریباً ۲ برابر پسران این وظیفه را بر عهده داشته و هر روز زمان بیشتری را صرف آن میکنند.
این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: در حالی که در برخی اسناد و اهداف توسعهای بینالمللی به برابری جنسیتی و نقش زنان توجه شده است اما در عمل این موضوع در بسیاری از تصمیمگیریها مغفول مانده است. برای نمونه در اهداف ۵ و ۱۶ توسعه پایدار (SDGs) به برابری جنسیتی، صلح، عدالت و نهادهای قوی اشاره شده است. در هدف ۵ بر پایان دادن به تبعیضهای جنسیتی علیه زنان و دختران در سراسر جهان به رسمیت شناختن و ارزشگذاری کارهای بدون دستمزد از جمله کارهای خانگی از طریق ارائه خدمات عمومی و همچنین تضمین مشارکت کامل و مؤثر زنان در همه سطوح تصمیمگیری سیاسی و اجتماعی تأکید شده است. در هدف ۱۶ نیز موضوعاتی همچون ترویج حاکمیت قانون در سطح ملی و بینالمللی، تضمین دسترسی برابر به عدالت، ایجاد نهادهای مؤثر، شفاف و پاسخگو و تقویت این نهادها از طریق همکاریهای بینالمللی مورد توجه قرار گرفتهاند.
وی همچنین خاطرنشان کرد: نقش تحولآفرین زنان در پیشگیری از درگیریها و ایجاد صلح بارها مورد تأیید قرار گرفته است. تحقیقات نشان میدهد توافق نامههای صلحی که زنان در تدوین و امضای آن مشارکت داشتهاند به صلحی پایدارتر منجر شدهاند. همچنین سطوح بالاتر برابری جنسیتی با کاهش منازعات و درگیریهای مسلحانه ارتباط مستقیم دارد. با این حال حضور زنان در تصمیمگیریهای سیاسی به ویژه در سطح فرامرزی بسیار محدود است و همین امر روند حرکت به سوی مدیریت مشارکتی و پایدار منابع آبی مرزی را با مانع مواجهه کرده است.
اشتیاقی در ادامه سخنان خود به جلسه شورای امنیت سازمان ملل در سال ۲۰۱۷ اشاره کرد که با محوریت دیپلماسی پیشگیرانه و آبهای مرزی برگزار شد. وی در ادامه توضیح داد: در این جلسه بر نقش دیپلماسی آب و همکاریهای منطقهای و فرامنطقهای در پیشگیری از منازعات تأکید شده و به ضرورت تقویت دیپلماسی پیشگیرانه در همه ابعاد اشاره شد. در همین چارچوب تأکید شد که برای موفقیت دیپلماسی آب، مشارکت همه ذینفعان، به ویژه زنان یک ضرورت قطعی است. با این حال همچنان نقش زنان در تصمیمگیریهای مرتبط با دیپلماسی آب به طور قابل توجهی نادیده گرفته میشود در حالی که زنان در فرآیند صلح سازی و مدیریت منابع نقش بسزایی دارند و حضور آنها در سطوح تصمیمگیری میتواند به تقویت ثبات و عدالت منجر شود.
ساختار نظام فکری ایرانیان: پذیرش تکثر در عین حفظ وحدت
محمد عثمانی پژوهشگر مدعو مؤسسه جهان عرب در پاریس سخنان خود را با عنوان «همزیستی تا توسعه» آغاز کرد. وی بیان داشت که مفهوم صلح از زوایای مختلف به دغدغهای محوری در مطالعات ایرانشناسیاش تبدیل شده است. اینکه مردم ایران چگونه به صلح میاندیشند و چه تصورات و بنیانهای اجتماعیای این اندیشه را شکل دادهاند از جمله پرسشهای محوری او بوده است.
وی تأکید کرد که ایرانیان با وجود تنوع و گوناگونی فرهنگی، قومی و مذهبی همواره نوعی وحدت و انسجام اجتماعی را حفظ کردهاند. این ویژگی به وضوح نشان میدهد که ساختار نظام فکری ایرانیان بر مبنای «پذیرش تکثر در عین حفظ وحدت» بنا شده است؛ نظامی که در طول تاریخ بافت اجتماعی متکثر ایران را به نحوی سازگار شکل داده است.
عثمانی در ادامه سخنان خود ریشههای این همزیستی مسالمتآمیز را در نظام تربیتی ایرانیان دانست. به گفته او حتی در دوره معاصر نیز استفاده از عباراتی چون «جنگ تحمیلی» نشانگر نوع نگاه ایرانیان به مسئله جنگ است چرا که ایرانیان آغازگر جنگ نبودهاند بلکه جنگ را بر خود تحمیل شده میدانند.
وی افزود که در ادیان گوناگون نیز آیات بسیاری وجود دارد که بنیان صلح را برتر از نبرد و جنگ میدانند و ستیزهگری را به حوزه اهریمنی نسبت میدهند. این نگاه در منابع ادبی ایران نیز مشهود است. به عنوان نمونه در شاهنامه فردوسی جنگ به عنوان امری نکوهیده و صلح به مثابه تعالی انسان معرفی شده است. همچنین در گلستان سعدی نیز حکمت ایرانی به وضوح بر صلح و مدارا تأکید دارد. به اعتقاد عثمانی همین میراث فرهنگی و ادبی باعث شده که ایرانیان حتی در مواجهه با حکومت و در منازعات سیاسی نیز همواره به دنبال راه حلهای مسالمتآمیز باشند.
او در پایان اظهار داشت که جامعه ایرانی با پدیدههایی چون انقلاب اجتماعی یا جابهجایی سریع طبقات اجتماعی کمتر مواجهه بوده است. حرکت از طبقات پایین به طبقات بالا پدیدهای نادر است و این امر ناشی از آن است که ایرانیان به زندگی و زیستن بیش از مرگ و دگرگونیهای رادیکال اهمیت میدهند.
در مورد نقش دین در صلح، نه باید اغراق کرد و نه بیانصاف بود
سید محمود نجاتی حسینی استادیار جامعهشناسی دین در دانشگاه آزاد اسلامی بحث خود را با عنوان «صلح دینی» ارائه کرد. وی در سخنان خود اظهار داشت که در سالهای اخیر جهان اسلام نه تنها به سوی صلح حرکت نکرده بلکه نسبت به گذشته بیشتر درگیر جنگ شده است. بخشی از این جنگها ماهیتی فیزیکی دارند و بخشی دیگر در عرصههای رتوریک، عقیدتی و شناختی شکل گرفتهاند.
وی با تأکید بر ضرورت تحلیل دقیق رابطه میان دین و صلح خاطرنشان کرد: برای اینکه بتوانیم درک درستی از نقش دین در جنگ یا صلح داشته باشیم باید چند مقوله اساسی را در نظر بگیریم. یکی از این مقولهها، مفهوم خودِ صلح است. صلح ادبیات گستردهای دارد و نباید آن را صرفاً به نبود جنگ تقلیل داد. در کنار صلح مفاهیمی مانند مدارا، گفتوگو، تساهل و تعامل نیز مطرح میشوند. از اینرو وقتی دامنه معنایی صلح گسترش مییابد میتوان دریافت که دین میتواند هم عامل صلح باشد و هم مانع آن بسته به شرایط، تفسیرها و نحوه بهکارگیری آن.
نجاتی حسینی در پایان تأکید کرد که در بررسی نسبت میان دین و صلح باید از افراط و تفریط پرهیز کرد. نه باید نقش دین در ایجاد صلح را بیش از حد بزرگ جلوه داد و نه باید نسبت به تأثیرات مثبت آن بیانصافی و نادیدهانگاری داشت. این موضوع نیازمند نگاهی متعادل، تحلیلی و واقعگرایانه است.
برای همزیستی مسالمتآمیز در جوامع مهاجرپذیر میبایست چه کاری انجام داد؟
مریم سروش عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی فارس که با عنوان «اخلاق انسانی و مدارای اجتماعی؛ پایه همزیستی مسالمتآمیز در جوامع مهاجرپذیر: مطالعه مهاجران افغان در شیراز» به ارائه دیدگاههای خود پرداخت.
او با بیان اینکه مهاجرت یک پدیده جمعیتی پایدار در تاریخ بشر است، گفت: مهاجرت همواره تحت تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار داشته و در برخی دورهها به ویژه هنگام بروز بحرانها با شدت بیشتری بروز یافته است. به عنوان نمونه از سال ۱۴۰۰ به این سو موج بزرگی از مهاجران افغانستانی وارد ایران شدهاند که نگرانیهایی را در میان مردم به وجود آورده است. به ویژه آنکه انتشار گسترده پیامها و ویدئوهایی با محتوای مهاجرهراسی و افغان هراسی در شبکههای اجتماعی مسئله کاهش تنش و همزیستی میان جامعه میزبان و مهاجران را به چالشی جدی تبدیل کرده است.
سروش در ادامه افزود: ایران علیرغم پیشینه طولانی در پذیرش مهاجر از آخرین قانون جدی در حوزه مهاجرت که به سال ۱۳۱۰ بازمیگردد، فراتر نرفته است. این خلأ قانونی همراه با بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و بحرانهای مزمن در سیاست خارجی موجب نارضایتی افکار عمومی و بروز رفتارهای خشمگینانه نسبت به مهاجران شده است. در واکنش به این وضعیت جماعتهای مهاجر شکل بستهتری به خود گرفته واکنشهای دفاعی در شبکههای اجتماعی شکل گرفته و مرزهای فرهنگی و هویتی میان جامعه افغانستانی و ایرانی بیشتر شده است.
وی در پایان به مجموعهای از راهکارها برای کاهش این وضعیت اشاره کرد و یادآور شد: نخستین گام تدوین سیاست مهاجرتی واقعبینانه و منسجم است تا بتواند معیار روشنی برای ساماندهی این وضعیت ایجاد کند. دوم تلاش حاکمیت برای افزایش سرمایه اجتماعی و جلب اعتماد جامعه میزبان و مهاجران است. سوم مقابله با چرخه خشونت از طریق گفتمان مستمر، شفاف و رسانهای است. این گفتوگو باید فضایی را برای بررسی منصفانه نقاط قوت و ضعف حضور مهاجران افغانستانی فراهم سازد و مشارکت مردمی را در کاهش آسیبها جلب کند. در نهایت تلاش برای کاهش فاصله اجتماعی و فراهم آوردن زمینههای ادغام اجتماعی و فرهنگی مهاجران در جامعه ایرانی که به سبب اشتراکات فراوان تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ممکن و در دسترس است راهکار پایدار و مؤثر خواهد بود.