مسائلی نظیر تحریم، مذاکرات و متعلقات آن، برخورد با اختلاس، فساد اداری، رشوه، کژکارکردیهای سیستم بانکی و ... از جمله دهها مباحث کشور است که بدون راه حل عملیاتی باقی مانده و روی هم تلنبار میشوند. به دور و برمان که نگاهی بیاندازیم از این مسائل کهنه و مهجور که حالا به نامعادله تبدیل شدهاند، بسیار میبینیم.
در این میان، «حل مساله» به عنوان یک موضوع محوری باید مورد توجه قرار گیرد. ضرورت «حل مساله» در کشور به خوبی احساس میشود. مسائل بعضا به صورت فصلی پررنگ میشوند یا اینکه با بروز تحول یا چالشی ذیل یا مرتبط با مسائل، مثل یک زخم کهنه سر باز میکنند.
از لحاظ روانشناسی، جامعه نسبت به طرح چنین مسائلی، غالبا با رویکرد منفی همراه با بیاعتنایی یا گاه تنفر روبرو میشود. همین برخورد سلبیِ بیشتر، سبب میشود که این موارد حل نشده باقی بمانند. اما بیاعتنایی راه حل عبور از این مسائل نیست و باز هم در زندگی روزانه، افراد به همین درهای بسته برخورد میکنند و چون توانایی برطرف کردن این موارد را ندارند، واکنششان اغلب عصبانیت است. از این رو است که جامعه منتقد و عصبانی میشود.
عبور از مسائل از طریق حل آنها از دو ویژگی برخوردار است؛ اول اینکه جامعه را امیدوارتر و وارد مرحله بعد میکند؛ یعنی با حل مساله، توسعه صورت میگیرد. دوم اینکه حل مساله، مشارکت و خلاقیت اجتماعی را بالا میبرد.
جامعهای که در آن مسائل لاینحل مانده و مسائل دیگری در آن بروز میکند و انبار میشود، قطعا باید بار سنگین بسیاری را به دوش بکشد. این جامعه از لحاظ روانی و جامعهشناختی خسته و بی حوصله خواهد شد.
حل مساله خود به عنوان یک موفقیت شناخته میشود. موفقیت باعث شور و شادی فردی میشود. اما اگر این موهبت را از جامعه بگیریم، قطعا حال خوب جامعه را از افرادش میگیریم.
متاسفانه برخی از گروههای سیاسی و اقتصادی، مانع حل مشکلات و مسائل میشوند، چرا که عبور مثبت از این موارد با منافع آنان در تعارض جدی است. از این رو است که موانع جدی بر سر راه حل این موارد ایجاد میکنند. بعضا این گروهها در زمانی که کار به اوج حل مساله نزدیک میشود، با ایجاد فضای دوقطبی سعی میکنند آن را بر هم بزنند.
این اقدامات کارشکنانه علیه حل مساله و تکرار و تسلسل در شکلگیری روندی که در آن جامعه به دور خود میچرخد، سبب میشود یک جامعه ملول و پر از درد داشته باشید. مثل فیلم ترسناک و هولانگیزی که فرد یک روز را تمام میکند، اما وقتی بعد از خواب شبانه بیدار میشود، متوجه میشود که باز هم به روز گذشته قدم گذاشته است؛ پدیدهای هولناک که سوژه برخی فیلمهای سینمایی است. جامعهای که حل مساله ندارد، در واقعیت این پدیده را زندگی میکند که در مواردی بسیار زجر آور و ترسناک میشود.
مردم در این شرایط فکر میکنند که اثری ندارند. جامعه بیاثر، دچار افسردگیهای جدی میشود و خود را در سراشیبی سقوط تصور میکند. این روند در ادامه بسیار خطرناک میشود. بعضا در مواردی مهم تصمیمگیری شده که صورت مساله بی سر و صدا پاک شود و افراد از پرداختن به این موارد منع شوند که این نیز روش حل مساله نیست و بیشتر پاک کردن صورت آن است.
مساله اگر حل نشود به مشکل، مشکل در میانمدت یا درازمدت به معضل و معضل با وقوع یک حادثه میتواند به بحران تبدیل شود. مساله اما در زمان خود اگر به طور بهینه و بههنگام حل شود، میتواند حتی به مزیت و امتیاز تبدیل شود و از دل آن ابتکارات ویژه به وجود بیاید.
یک مثال اقتصادی در ژاپن بعد از جنگ جهانی در خصوص حمل و نقل سبک، رشد تولید موتورسیکلت هوندا است. ژاپن پس از جنگ نیاز به تحرک سریع و ارزان داشت. «سویچیرو هوندا» بنیانگذار این شرکت بزرگ به این ایده رسید که موتورهای ژنراتور مازاد را به دوچرخهها متصل کند. با این کار، او اولین موتورسیکلت هوندا را ساخت و از پس آن یک شرکت عظیم و غول بزرگ سازنده صنعتی شکل گرفت که حالا بهجز صنعت خودروسازی، در حوزههای دیگر همچون تولید موتورهای هواگرد، هواپیماهای جت، قایقهای موتوری، پمپهای آب، تجهیزات الکتریکی، تیلرها، ژنراتورها، ربات و تجهیزات انتقال برق نیز فعالیت دارد.
در ادامه باید گفت که حل مساله روندی نخبهساز است. اگر اجازه حل مساله داده نشود، قطعا نخبگان نیز بستری برای رشد نخواهند یافت. کنار گذاشتن مسائل به بیاعتنایی جامعه نیز میانجامد و فضای سازنده را به فضای سوداگری و لابیگری تبدیل میکند.
وضعیت فرهنگی کشورهایی که با مسائل به طور شفاف و شجاعانه برخورد میکنند، سبب میشود که هر یک از افراد یک نیروی کار مفید تلقی شود. مفید بودن در حوزه روانشناسی اجتماعی یک مبحث بسیار مهم است. فردی که احساس مفید بودن نکند قطعا دارای اختلال و بیماریهای مختلفی میشود.
حل مساله مبحث مهمی است که باید خصوصا در موارد راهبردی به آن به طور جد اندیشید و جامعه نیز با رویه مثبت از آن عبور کند. اگر مسالهای حل شده نیز باید مردم آن را به طور ملموسی حس کنند تا جامعه دچار حس بن بست اجتماعی نشود.
* روزنامهنگار توسعه