وقتی زندگی بار فشارهایش روی شانه یک نفر است؛ مادر

وقتی زندگی بار فشارهایش روی شانه یک نفر است؛ مادر

 تهران- ایرنا- در جهانی که بار خانواده به دوش زنانی افتاده که هم مادرند، هم پدر، هم نان‌آور، آنان با دردهایی فراتر از تأمین معیشت مواجه‌اند؛ از اضطراب آینده فرزندان تا قضاوت‌های اجتماعی و طمع‌ورزی‌ها. این گزارش روایتی‌ست از تجربه‌ زیسته زنانی که در سکوت، ستون خانه‌اند و هر روز برای بقا، مادری می‌کنند.

در سال‌های اخیر بنا به گزارش‌ها و تحقیقات، تعداد زنان سرپرست خانوار در بسیاری از کشورهای جهان اعم از توسعه‌یافته و در حال توسعه افزایش قابل توجهی داشته است. طبق گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۵ در چند دهه اخیر، بیشتر از یک سوم سرپرست خانوارها را زنان تشکیل می‌دهند. برای نمونه تقریباً ۵۰.۴ درصد کودکان در آمریکا در خانواده‌های با سرپرست زن رشد کرده و بزرگ شده‌اند. در ایران نیز در سال‌های اخیر زنان سرپرست خانوار نسبت قابل توجه و فزاینده‌ای از کل خانوارها را تشکیل می‌دهند.

با توجه به آمارها، درصد این خانوارها در کشور در طی ۲ دهه اخیر به طور قابل توجهی افزایش یافته و در کل کشور درصد این خانوارها از ۸.۴ درصد در سال ۱۳۷۵ ب ۱۲.۷ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است. همچنین در فاصله سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰ تعداد زنان سرپرست خانوار در کشور از یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر به سه میلیون و ۴۰۰ هزار نفر افزایش یافته است.

افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار در حالی است که آنها با مسائل و مشکلاتی بسیاری در جامعه روبه‌رو هستند. یکی از مهمترین مسائلی که زنان سرپرست خانوار با آن مواجهه هستند نقش مادری‌شان است. از آنجایی که زنان سرپرست خانوار با مشکلات فراوان در حوزه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روبه‌رو هستند، مادری آنها نیز تحت تاثیر این مشکلات قرار گرفته و در روابط آنان با فرزندان و نیز جامعه تاثیر گذاشته است. در این باره «محمدرضا حسنی و فاطمه محمدزاده» در مطالعه‌ای تحت عنوان «مادری دلسوزانه، تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از مادری» به این موضوع توجه کرده و سعی کرده‌اند از طریق مطالعه کیفی چالش‌های زنان سرپرست خانوار در خصوص مادری را مورد واکاوی قرار دهند. در ادامه خلاصه‌ای از مهمترین نتایج این پژوهش آورده می‌شود.

احساس نگرانی از آینده فرزند

از نظر حسنی و محمدزاده یکی از مهمترین مسایلی که مادران سرپرست خانوار تجربه زیسته آن را دارند، دغدغه آینده فرزند یا فرزندانشان و احساس نگرانی از آینده و عدم توانایی برای برنامه‌ریزی در این خصوص است. به عبارتی تامین و تضمین زندگی تحصیلی، شغلی، ازدواج، آینده فرزندان و به طور کلی اطمینان از خوش‌بختی آنها از مهمترین دغدغه‌ها و نگرانی‌های این مادران است.

ابراز پشیمانی از مادر شدن

ابراز پشیمانی از مادر شدن به دلیل عدم تامین نیازهای فرزند و استرس و فشار روانی که در صورت عدم تامین نیازهای فرزند بر مادران وارد می‌شود، مورد دیگری بود که از سوی پاسخگویان مطرح شده است. آنها ذات فرزندآوری را مهم دانسته و آن را ارزشمند می‌دانند اما با توجه به شرایطی که در آن واقع شدند، از مادری خود ابراز پشیمانی کردند.

طبق گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۵ در چند دهه اخیر، بیشتر از یک سوم سرپرست خانوارها را زنان تشکیل می‌دهند.

فداکاری و از خودگذشتگی

از نظر حسنی و محمدزاده، زنان سرپرست خانوار به دلیل اینکه فرزند یا فرزندانشان به غیر از آنها پناهگاه مطمئن و قابل اتکایی ندارند، سعی می‌کنند توجه بیشتری به فرزندان خود داشته باشند و برای برآوردن خواسته‌ها و نیازهای فرزند و رفع کمبودهای آن حاضر به از خودگذشتگی هستند.

به عبارتی می‌توان گفت زن سرپرست خانوار به مادری تبدیل می‌شود که زندگی را برای فرزندان خود می‌خواهد و حتی در این راه زنانگی خود را نادیده و فراموش می‌کند و حاضر است از نیازها و خواسته‌های خود بگذرد و هر گونه سختی را تحمل کند تا فرزند یا فرزندانشان زندگی راحت و آسوده‌ای داشته باشند. در واقع، شرایط سخت زندگی مادران سرپرست خانوار، آنها را مجبور می‌کند تا جایی که برایشان امکان دارد، روی پای خودشان بایستند و با وجود تمام سختی‌ها و مشقات، این شرایط را تحمل کنند.

عدم تمایل به ازدواج مجدد به خاطر فرزند

از نظر نویسندگان این مقاله، مساله دیگری که در کنار از خودگذشتگی و تحمل سختی به خاطر فرزند که این مادران تجربه می‌کنند، عدم تمایل به ازدواج مجدد به خاطر فرزند است. بیشتر مادران به دلیل ترس از عدم رضایت درونی و ناراحتی فرزند، تنها ماندن فرزند، عدم مراقبت و نگهداری از فرزند و حتی آزار و اذیت فرزندانشان در صورت ازدواج مجدد تمایلی به این امر نداشته و تن به ازدواج مجدد نمی‌دهند و از نظر آنها با وجود فرزند یا فرزندان نمی‌شود شخص جدیدی را وارد زندگی کرد.

نقش پدری، سرپرستی و مادری

یکی دیگر از مقولاتی که نویسندگان مقاله آن را مورد توجه قرار داده‌اند، نقش پدری، سرپرستی و مادری زنان سرپرست خانوار است. در واقع، از مهمترین مقوله‌های اصلی تجربه‌های مادری زنان سرپرست، هویت‌یابی نقش‌های چندگانه و مسئولیت‌پذیری مادرانه متکثر و متعارض است.

علاوه بر نقش مادری و رسیدگی به امورات منزل و خانه‌داری آنها، نقش پدری، سرپرستی و نان‌آوری بر عهده می‌گیرند. سرپرستی نوعی زندگی با ویژگی‌های خاص خود است؛ نوعی خانواده که از مهمترین مولفه‌های آن چندگانگی و تعارض نقش در انجام وظایف پدری، سرپرستی و نان‌آوری و مادری چه در داخل و خارج از منزل است. این مادران مجبور هستند که به تنهایی فرزندانشان را بزرگ کنند و بار مسئولیت را به دوش بکشند.

چندگانه بودن نقش مادران سرپرست خانوار علاوه بر اینکه باعث می‌شود این مادران فشار بیشتری را تحمل کنند، به این امر نیز منجر می‌شود که نتوانند به خوبی از عهده نقش‌های خود برآیند و در نتیجه با تعارض نقش مواجهه شوند.در واقع، باید نقش دوگانه پدری و مادری را بپذیرند و مسئولیت‌های هر ۲ را ایفا کنند تا فرزندان احساس تنهایی و بی‌پناهی نکنند. این امر باعث می‌شود که آنها هم زمان مسئولیت‌پذیری و به تبع آن فشار نقش مضاعفی را متحمل شوند و حتی در معرض آسیب‌پذیری بیشتری قرار بگیرند.

چندگانه بودن نقش مادران سرپرست خانوار علاوه بر اینکه باعث می‌شود این مادران فشار بیشتری را تحمل کنند، به این امر نیز منجر می‌شود که نتوانند به خوبی از عهده نقش‌های خود برآیند و در نتیجه با تعارض نقش مواجهه شوند. همچنین توجه به هر کدام از این نقش‌ها، باعث نداشتن وقت کافی، کم‌توجهی و در مواقعی نادیده انگاشتن نقش‌های دیگر می‌شود و همین امر به ایجاد فشار و اضطراب در آنان منجر می‌شود.

ناتوانی در برآورده کردن نیازها

با توجه به یافته‌های بدست آمده، حسنی و محمدزاده بر این باورند که از عمده‌ترین منابع فشار برای زنان سرپرست خانوار، فشار مالی و احساس نگرانی از عدم تامین اقتصادی و تحصیلی و تربیتی فرزندان و حتی عدم توجه به نیازها و خواسته‌های فراغتی آنها به خاطر مشکلات مالی است.

با توجه به نتایج سرشماری سال ۱۳۹۵، مقایسه توزیع خانوارها به تفکیک سرپرست نشان می‌دهد که خانوارهای دارای سرپرست زن عمدتاً در دهک‌های پایین درآمدی تمرکز یافته‌اند، به گونه‌ای که بیش از ۷۱ درصد زنان در پنج دهک پایین درآمدی قرار دارند و این نسبت در مورد مردان ۵۳.۷ درصد است. اختلاف در آخرین دهک برابر با ۲۸.۶۳ درصد است که مشهودتر است؛ یعنی یک چهارم از خانواده‌های دارای سرپرست زن در این دهک در پایین‌ترین سطح درآمدی جای گرفته‌اند. این امر حاکی از سطح بالاتر فقر در بین خانوارهایی با سرپرست زن است.

همچنین بسیاری از مادران عنوان کردند که به دلیل مشکلات مالی در تامین نیازهای اولیه زندگی همچون خوراک، پوشاک، هزینه‌های تحصیل، دارو و درمان برای فرزندان و خود با مشکل مواجهاند و حتی توانایی خروج از این شرایط را ندارند. آنها برای جبران این شرایط به اشتغال در کارهایی با منزلت اجتماعی پایین می‌پردازند. به علاوه برخی از مادران به خاطر فرزندان و رفع مشکل آنها از دیگران تقاضای کمک مالی کرده‌اند که این امر باعث سوء تعبیر و بدبینی به آنها شده است.

انگ و طمع‌ورزی جنسی

یکی دیگر از یافته‌های نویسندگان، مقوله انگ و طمع‌ورزی جنسی از زنان سرپرست خانوار است. زنانی که به هر دلیلی عنوان سرپرست خانوار را با خود دارند، در زندگی شخصی و اجتماعی خود با مشکلات بسیاری مواجهه بوده و هستند که شرایط و فرهنگ جامعه بر آنها تحمیل کرده است. به تعبیری، همان داغ ننگی که اروینگ گافمن مطرح کرده و مبتنی بر باورهای کلیشه‌ای است که در جامعه رایج شده و بر افراد، طرز برخورد و تعاملاتشان تاثیر می‌گذارد.

مادران و زنان سرپرست خانوار در جامعه از حرف‌ها و انگ‌زنی‌ها و برچسب خوردن‌های اطرافیان، آشنایان و همسایگان و بدبینی و طمع‌ورزی از سوی جامعه در امان نیستند. از نظر چانت و مولگتا وجود نگرش منفی در جامعه نسبت به زن سرپرست خانوار به عنوان منحرف در مقایسه با خانوارهای عادی باعث ترحم و دلسوزی، تمسخر، انگ اجتماعی و انزوای آنها و فرزندانشان می‌شود.

وجود کلیشه‌های جنسی، باورهای غلط، نگاه‌های بد و قضاوت‌های تنگ نظرانه و مغرضانه برخی از افراد جامعه حتی از طرف فامیل، آشنایان و همسایگان نسبت به زن و مادر سرپرست خانوار باعث احساس ناامنی در روابط خود با دیگران شده که منجر به طرد و انزوای اجتماعی و کاهش مناسبات و دوری گزیدن آنها و فرزندانشان با نزدیکان و اطرافیانشان، محدودیت شغلی و فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی و محرومیت از خدمات اجتماعی می‌شود. همچنین این پیامدهای منفی بر فرزندان نیز تاثیر می‌گذارد و همین امر باعث ناراحتی بیشتر مادران نیز می‌شود.

بحث و نتیجه‌گیری

در نهایت نویسندگان این مقاله به این نتیجه رسیده‌اند که مادران سرپرست خانوار تجربه متفاوتی از مادری دارند. آنها از مزایای مناسب در زندگی روزمره بهره‌مند نیستند و آسودگی چندانی ندارند. در واقع به دلیل تعدد وظایف همچنین به واسطه تعلق به گروه‌های حاشیه‌ای و آسیب‌پذیر و دور بودن از امتیازات اجتماعی مناسب، دشواری‌های منحصر به فردی را تجربه می‌کنند.

این در حالی است که تدابیر و سیاست‌گذاری‌های چندان مناسبی در زمینه اقتصادی و اجتماعی فرهنگی و روانی از سوی سیاسگذاران و نهادهای حمایتی برای آنها طرح ریزی نشده تا بتواننند با دغدغه‌های کمتری نقش مادری را ایفا کنند.

بنابراین پیشنهاد می‌شود برای کاهش مسایل و مشکلات مادران سرپرست خانوار هم برنامه‌هایی در جهت اصلاح فرهنگ و نگرش‌ها نسبت به مادران طراحتی شود تا آنها هویت خود پنهان نکنند و احساس امنیت بیشتری کنند و هم اینکه طرح‌ها و برنامه‌های حمایتی در راستای مسایل اقتصادی و اشتغال و کاهش فشار و دغدغه‌های مالی آنها طراحی شود.

منبع

حسنی، محمدرضا و محمدزاده، فاطمه (۱۴۰۳). « مادری دلسوزانه، تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از مادری»، دوفصلنامه جامعه‌شناسی نهادهای اجتماعی، سال دهم، شماره ۲۱۵

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها