«عصر شاهان بزرگ»؛ روایتی پارسی از تاریخ پارس

«عصر شاهان بزرگ»؛ روایتی پارسی از تاریخ پارس

 تهران- ایرنا- کتاب «عصر شاهان بزرگ» قرار است بی‌شباهت به سایر تاریخ‌نگاری‌های ایران، تاریخ را از منابع اصیل، بومی و کهن نقل کند تا با تاریخی که حول روایات یونان باستان شکل گرفته، متفاوت باشد؛ به این ترتیب تلاش شده تا روایتی پارسی از تاریخ پارس در این کتاب ارائه شود.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایرنا، کتاب «عصر شاهان بزرگ» با زیر عنوان «از کوروش کبیر تا داریوش سوم» را لوید لوئلین جونز نوشته است. کتاب آنگونه که در مقدمه اثر آمده، روایت بربرهایی نیست که یونانیان تصور می‌کردند. در این جا پارسیان به لحاظ فرهنگی و اجتماعی پیشرفته، به لحاظ اقتصادی قوی، از نظر نظامی قدرتمند و از نظر فکری با استعداد هستند. روایت «پارسی» عبارتی که از عنوان جنگ سروده‌های رابرت گریوز در سال ۱۹۴۵ به عاریت گرفته شده، واقعیت تازه‌ای را آشکار می‌کند و درکی اصیل و گاه خیره‌کننده از جایگاه پارس در عصر باستان ارائه می‌دهد.

این کتاب با سفری در زمان و مکان به ظهور شاهنشاهی هخامنشی، گسترش و تحکیم پایه‌های آن از آغاز محقرانه‌اش که جامعه‌ای قبیله‌ای در جنوب غرب ایران بود تا زمانی که اولین ابرقدرت بزرگ تاریخ شد و بر سرزمین‌هایی وسیع سیطره یافت، می‌پردازد؛ زندگی پادشاهان پارس و فرمانروایان خودکامه خاندان قدرتمند هخامنشی را بررسی کرده و به کندوکاو در سیاست‌هایی می‌پردازد که به شکلی گسترده اداره شاهنشاهی متأثر از آن بوده است.

تاکنون درباره تاریخ ایران باستان و مشخصاً درباره هخامنشیان کتاب‌های بسیاری نوشته اند. این آثار را با قدری تسامح می‌توان به دو دسته تخصصی و عمومی تقسیم کرد. اما از نظر منابع و مراجع در هر دو دسته، دست بالا با منابع یونانی و رومی است. کتاب «عصر شاهان بزرگ» از هر دو نظر با عمده آثاری که تاکنون منتشر شده، تفاوت دارد؛ نخست کتابی است خوشخوان، روان و در برگیرنده دوران طولانی آغاز تا پایان شاهنشاهی پارسیان با ارجاعاتی فراوان که کتاب را در مرز بین اثری تخصصی و اثری عمومی نگه داشته است و دوم، نقطه عطف کتاب به زعم نویسنده آن تلاش برای روایتی منصفانه‌تر از این دوران عظیم باستانی این بار اما نه با اتکا به منابع یونانی بلکه با ارجاع مداوم به منابع نویافته تمدن ایرانی است.

این کتاب پس از پیشگفتار و مقدمه در سه بخش اصلی با عناوین «بنیادگذاری شاهنشاهی»، «پارس بودن» و « شاهنشاهی متعالی» نوشته است.

در عنوان «فرمانروایی دیوان‌سالاران بر دنیا» در صفحات ۱۳۲ و ۱۳۳ که در دومین بخش کتاب جای دارد، می‌خوانیم:

«اداره بی دردسر شاهنشاهی هخامنشی را زیر ساخت‌های عالی که پیشرفته تر از هر تمدن باستانی بود تسهیل می کرد. جاده های عالی مراکز ساتراپی (شهربانی. در اصطلاح یونانیان یکی از ۲۰ ایالت شاهنشاهی هخامنشی ) مهم شاهنشاهی را به قلب آن وصل می کرد و از این رو داریوش می توانست ایالاتی را که تسخیر کرده بود، کنترل کند.

مهمترین این شاهراه ها جاده شاهی بود، ۲,۴۰۰ کیلومتر جاده پرپیچ و خم. انشعاب اصلی آن شوش را به شهرهای کرکوک، نینوا، ادسا، هاتوسا و سارد در لیدیا وصل می کرد که پای پیاده سفری ۹۰ روزه بود؛ رسیدن به ساحل مدیترانه در اِفِسوس ۹۳ روز طول می کشید. جاده دیگر از شوش، انشعاب شرقی تخت جمشید را به اکباتان وصل می کرد و از آنجا به بلخ و پشوار می رفت. یک انشعاب دیگر از این جاده به سوی غرب ادامه می یافت و از دامنه های رشته کوه های زاگرس می گذشت و به شرق رودخانه های دجله و فرات می رسید.

بیشتر جاده ها سنگفرش نبودند، هر چند آثار قلوه سنگ کار شده بالای یک خاکریز کوتاه در گوردیون و سارد در آسیای صغیر از زیر خاک به در آمده است که نشان می دهد وقتی جاده ها به حومه شهرها می رسیدند به شکلی مشهود علامت گذاری می شدند. قدمت جاده های گوردیون و سارد به دوران داریوش می رسد. عرض این جاده ها پنج تا هفت متر بود و بعضی جاها حاشیه جاده به شکل زیبایی با سنگ پوشیده شده بود... باستان شناسان یک جاده تراشیده شده در کوه در مَدَکه جنوب غرب ایران کشف کرده اند که بخشی از مسیر تخت جمشید به شوش بوده است؛ عرض این مسیر ۵ متر بود.»

در صفحه ۱۳۸ همین عنوان می‌خوانیم:

«جابه جایی مداوم دربار مستلزم سازماندهی گسترده و منابع عظیم بود. زندگی هزاران نفر تحت تأثیر این نقل و انتقال ها بود یا خود مسئول آن بودند. دربار سلطنتی سیار عملا شهری متحرک بود. در واقع کل دستگاه سلطنتی، خانواده و کارمندان با شاه جابه جا می شدند. خدمه، کارکنان، کاتبان و افرادی که مسئول نگهداری اسناد بودند و خزانه سلطنتی هم جابه جا می شدند. حرم شاه و نیز، صنعتگران، نوازندگان، رقاصان و چوپانان و میرآخورها با شمار زیادی دام همراهش می رفتند. کاهنان، اختربینان و پیشگوها هم شاه را همراهی می کردند.

نیروهای مسلح نیز در کنار همه آنهایی که به دربار و ارتش وابسته بودند با او می رفتند. تعداد بی شماری دنباله روی اردوگاه چند برابر سپاه، چهارپایان خود را دوشادوش ملازمان سلطنتی پیش می راندند. به دلیل شمار زیاد مشایعت کنندگان، حرکت به شکل کسالت باری کند بود. سفر فقط میان شوش و اکباتان ممکن بود که بیش از دو ماه طول بکشد. چرا که دربار با هفت یا هشت ساعت حرکت روزانه در روشنایی روز نمی توانست بیش از ۱۰ کیلومتر پیش برود.

در روشنایی روز، فرصت را تلف نمی کردند. وقتی سپیده می زد دربار با علامتی که از خیمه شاه بر می خاست ـ غریو برآمده از شیپوری برنزی - پیشروی خود را شروع می کرد. ترتیب پیشروی افراد را سنت تعیین می کرد. جلو موکب کاهنان با پای پیاده در حرکت بودند و آتشدان های نقره را حمل و سرودهای مذهبی قدیمی را ترنم می کردند؛ به دنبال آنها ۳۰۰ مرد جوان با ردای سرخ در حرکت بودند که نقش اسکورت افتخاری را داشتند. پشت سر ارابه ای اسبی می آمد که وقف اهورامزدا شده بود.»

افزون بر سه بخش اصلی، نویسنده کتاب، قسمتی را با عنوان سخن آخر در نظر گرفته است که در آن به شکل مختصر به چند و چون امیال اصحاب قدرت در ایران معاصر در بازخوانی این دوره باستانی ایران اشاره می‌کند و از تلاش ها برای از آن خودسازی آن میراث پرده بر می‌دارد.

کتاب «عصر شاهان بزرگ» را انتشارات ققنوس با ترجمه شهربانو صارمی در ۳۹۰ صفحه و با جلد سخت منتشر کرده است.

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها