هر بار که مذاکرهای صورت گرفته، به خاطر اعلام سازنده بودن مذاکرات از سوی دو طرف، امیدواریهایی ایجاد شده، ولی در مدت زمان کوتاهی این امیدواریها کمرنگ شدهاست.
با اینکه احساس میشود ضد و نقیضگوییهای طرف آمریکایی منجر به عدم قرار گرفتن مذاکرات در یک بستر مناسب برای نتیجهگیری بوده که این خود بر میزان بیاعتمادی بین دو طرف افزوده است، ولی باید دید چه عواملی باعث شدهاند آنچه مقامات آمریکایی با رسانهها مطرح میکنند با آنچه که در پشت میز مذاکرات طرح میشود، تا اندازهای متفاوت باشد.
در دور اول و دوم مذاکرات، کلیاتی مورد گفتگو قرار گرفت که احساس میشد توافق اولیهای صورت گرفته که مذاکرات میتواند بر اساس همان توافق اولیه که غنیسازی در ایران را هم شامل میشود ادامه یابد، ولی به ناگهان مقامات آمریکایی سخنان تند و تیزی مبنی بر عدم غنیسازی در ایران به زبان آوردند که دور چهارم مذاکرات در مسقط را زیر سوال برد.
ولی در مذاکرات سهساعته در مسقط، «استیو ویتکاف»، نماینده رئیسجمهور آمریکا، مواضع نرمتری اتخاذ کرد و حتی قرار شد که در دور پنجم، کارشناسان وارد مذاکرات فنی شوند.
مواضع سخت آمریکا در قبل از این دور از مذاکرات را میتوان به شکاف در درون دولت که نهایتاً به عزل والتز، مشاور شورای امنیت ملی، شکاف در درون حزب جمهوریخواه، فشار نئوکانها و نمایندگان کنگره دانست که البته ترامپ و موافقین مذاکرات توانستند اوضاع را تحت کنترل خود بگیرند.
در واقع، خروج والتز باعث شد که بقیه مخالفین در دولت برای حفظ موقعیت خود جانب احتیاط را در پیش بگیرند. لذا دور چهارم مذاکرات مثبت اعلام گردید. اما به یکباره در آستانه دور پنجم مذاکرات، علیرغم اینکه ترامپ در سفر خود به حوزه خلیج فارس در رابطه با مذاکرات بر موفقیت آن تأکید داشت، ولی با بازگشت وی به واشنگتن، مجدداً وی و بعضی از اعضای دولت بر عدم غنیسازی در ایران تمرکز کردند. موضعی که هم باعث نگرانی و هم عصبانیت طرف ایرانی شد که مقامات جمهوری اسلامی از رهبری تا رئیسجمهور و وزیر خارجه بر انجام غنیسازی در ایران تأکید نمودند.
به ظن قوی، مشورتهای ترامپ با دول عربی حوزه خلیج فارس، بهویژه امارات و عربستان، و بررسی آن در کاخ سفید منجر به تغییر مواضع مجدد آمریکا شده است. حتی وزیر امور خارجه آمریکا در آخرین مصاحبه خود اعلام نمود که حتی بعضی کشورهای منطقه که ضروری نیست نام آنها را بر زبان آورد، بر عدم غنیسازی در ایران تأکید دارند.
درست است که بعضی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، برخلاف دوره اوباما که خواهان برخورد با ایران بودند، اینبار بهخاطر استراتژی توسعهمحور خود، بر عدم درگیری در منطقه تأکید دارند، ولی آنها بر عدم غنیسازی در ایران نیز اصرار دارند. در واقع، این برداشت را ممکن است داشته باشند که غنیسازی در ایران، حتی در سطح محدود، با توجه به بومی شدن این دانش در ایران، منجر به غنیسازی بیشتری در آینده میشود که روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، نیز بدان اشاره نمود.
حتی بهنظر میرسد بعضی از این کشورها بیمیل نیستند که درگیری بین آمریکا و ایران صورت نگیرد، ولی فشارهای تحریمی و تضعیف هرچه بیشتر توان ژئوپلیتیکی ایران ادامه یابد. طبیعی است که بهخاطر موقعیت استراتژیکی و ژئوپلیتیکی ایران، بر داشتن تحریمها بر وزن ژئوپلیتیکی این کشور بزرگ در شمال خلیج فارس میافزاید و از میزان وزن ژئوپلیتیکی رقبا بهتدریج کاسته میشود.
حالا با این پاسخ مقامات جمهوری اسلامی به مواضع دولت آمریکا، باید منتظر تصمیم مقامات آمریکا بود که آیا بر مواضع خود پافشاری میکنند و یا پس از مشورتهای لازم با تصمیم جدیدی پشت میز مذاکره در اروپا قرار خواهند گرفت.
ارزیابی جمهوری اسلامی ایران
مقامات ایرانی این نوع از برخورد آمریکا با ایران را نوعی عدم صداقت آن کشور تلقی میکنند. در واقع، میتوان گفت که بر میزان بیاعتمادی به سیاستهای آمریکا در ایران افزوده شده است. سیاست اخیر آمریکا در تضاد با آنچه قبلاً ترامپ اعلام کرده بود و آن این بود که ما فقط نمیخواهیم ایران به سلاح هستهای دسترسی پیدا کند.
طرف ایرانی بارها توضیح داده که در مسیر مذاکرات این اطمینان را به مذاکرهکننده آمریکایی خواهد داد که به هیچوجه تولید سلاح هستهای را دنبال نخواهد کرد. با این حال، آمریکا بدون توجه به این موضع ایران بر عدم غنیسازی پافشاری میکند. بویژه اینکه بهنظر میرسد اگر بر فرض محال چنین اتفاقی بیفتد، این احتمال وجود دارد که آمریکا خواستههای بیشتری را طلب کند. روبیو، وزیر خارجه، در یکی از مصاحبههای اخیر خود هم به مسأله موشکی و هم حضور منطقهای جمهوری اسلامی را مورد سؤال قرار داده و بر گفتگو در اینباره اشاره نموده است.
به همین جهت، مقامات جمهوری اسلامی بعد از دو بار تغییر موضع طرف آمریکایی، صلاح دیدند که قبل از دور پنجم مذاکرات، بهصورت استوار اعلام نمایند که مسأله غنیسازی در ایران جای بحث ندارد و توقف دائمی آن اتفاق نخواهد افتاد. در یکی دو روز آینده مشخص خواهد شد که طرف آمریکایی چگونه با این موضعگیری برخورد خواهند کرد و بهنظر میرسد که در حال مشورت هستند.
اما و اگرهای تداوم مذاکرات
با اتفاقی که افتاده، نقش میانجی، یعنی کشور عمان، برای برگزاری دور پنجم مذاکرات اهمیت پیدا میکند. وزیر خارجه ایران اعلام کرده که در حال بررسی شرکت در نشست بعدی هستند. البته این نظر تا زمانی که طرف آمریکایی نظر خود را نسبت به مواضع مقامات ایرانی اعلام نکرده، میتواند مطرح باشد، ولی اگر سیگنال مثبتی چه از طریق رسانه و چه از طریق میانجی دریافت شود، مذاکرات ادامه خواهد یافت. ادامه مذاکرات بدین معنی است که آمریکا آمادگی انعطاف در گفتگوها را دارا میباشد. البته مذاکراتی که بر اساس توافق در دور چهارم در مسقط، با حضور کارشناسان فنی، ادامه یابد.
خیلی بعید است که مذاکرات متوقف شود، زیرا هیچکدام از طرفها نمیخواهند که با عقبنشینی متهم به عدم علاقه به مذاکرات و ایجاد تنش گردند. البته برای تسهیل کار ممکن است از میانجیگران دیگری نیز بهرهگیری شود. در گفتگوی تلفنی دو ساعته دیشب دونالد ترامپ با پوتین که بهمنظور آتشبس در جنگ روسیه-اوکراین انجام گرفت، یکی از مسائل مورد گفتگو مسأله هستهای و گفتگوهای ایران و آمریکا بوده است. در خبرها آمده است که آقای پوتین سفری را به تهران تدارک دیده است. بنابراین، اگر این سفر انجام پذیرد، یکی از مسائل مورد گفتگوی رئیسجمهور روسیه در تهران، همین گفتگوهای ایران و آمریکا خواهد بود که احتمالاً مورد درخواست ترامپ هم بوده است. لذا تصور اینکه مذاکرات به یکباره قطع و هیچ راهحل دیگری برای ادامه گفتگوها وجود نداشته باشد، بسیار بعید و دور از انتظار است.
آیا راهحل جایگزینی وجود دارد؟
این احتمال وجود دارد که طرفین در صورت اصرار بر مواضع خود، با کمک میانجیگران بر راهحلهای دیگری تمرکز کنند. راهحلهای موقت و یا آنچه که در دور چهارم مذاکرات، بهعنوان یک مجمع همکاری هستهای منطقهای مطرح شد. البته طرف ایرانی ضمن تأیید این خبر، تأکید میکند که این پیشنهاد از سوی آنها نبوده است. هنوز معلوم نیست که کشورهای عربی دنبالکننده نیروگاههای هستهای برای کشورشان در خلیج فارس، چقدر تمایل به این همکاری دارند و یا آمریکا چگونه نسبت به این پیشنهاد واکنش نشان میدهد. ولی در صورت پیدا شدن علائمی از تنش، ممکن است که هر سه طرف آن را به افزایش تنش منطقهای ترجیح دهند.
نقش تخریبی اسرائیل چگونه خواهد بود؟
بعضی رسانههای آمریکایی در یکی دو روز گذشته از آمادگی اسرائیل برای حمله به تأسیسات هستهای ایران صحبت کردهاند. حتی بر انجام تمریناتی در اینباره صحبت شده است. نکته قابل توجه این است که حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی چند پیامد خواهد داشت. اول اینکه باعث قطع مذاکرات ایران و آمریکا خواهد شد.
به همین دلیل، آمریکا با این حمله در این مقطع موافق نخواهد بود. اسرائیل هم بدون اجازه آمریکا به این درگیری وارد نخواهد شد، زیرا که عکسالعمل ایران نسبت به حمله اسرائیل حتمی خواهد بود و بدون حمایت آمریکا ضربهپذیری اسرائیل افزایش مییابد. بسیار بعید است اسرائیل خودسرانه اقدامی صورت دهد.
دوم اینکه این اقدام احتمال خروج ایران از ان پی تی را افزایش میدهد و بالاخره اسرائیل به تنهایی امکان نابودی تأسیسات هستهای ایران را نخواهد داشت.
در مجموع، با توجه به ارادهای که از سوی طرفهای مذاکرهکننده برای استفاده از دیپلماسی جهت حل این مشکل وجود دارد، شانس ادامه مذاکرات را باید بالا در نظر گرفت.