شاید شما هم تصاویری از بخشهای مختلف کشور دیدهاید که تَرکهای عمیق یا گودالای بزرگ در زمین را نشان میدهند. شاید هم در مناطقی مانند اصفهان یا دشت ورامین در تهران ساکن هستید و خالیشدن زمین زیر پای افراد را از نزدیک دیده باشید.
این پدیده، فرونشست نام دارد و یکی از نشانهها و همچنین عوامل تخریب سرزمین است. در مقالهای با عنوان «ارزیابی عددی تخریب سرزمین با در نظرگیری معیار نرخ فرونشست زمین در ۱۱ حوضه آبریز داخلی ایران» که در نشریه آمایش سرزمین دانشگاه تهران منتشر شده، پژوهشگران به بررسی پدیده تخریب سرزمین پرداختهاند. این مطالعه، دلایل و پیامدهای این پدیده را بررسی کرده و همچنین پیشنهادهایی برای مقابله با آن ارائه داده است. تمرکز اصلی تحقیق بر ۱۱ حوضه آبریز در فلات مرکزی ایران بوده، منطقهای با بیش از ۱۱۰ هزار کیلومتر مربع مساحت که بهواسطه شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک، بهشدت در معرض تخریب سرزمین و فرونشست قرار دارد.
برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، به افت سطح آب در سفرههای زیرزمینی و فشردهشدن لایههای خاک و رسوبات منجر میشود که در نهایت پدیده فرونشست زمین را به دنبال داردبرای اندازهگیری فرونشست و تحلیل وضعیت تخریب سرزمین در این حوضهها، پژوهشگران از روش پیشرفته «تداخلسنجی راداری» بهره گرفتهاند. این روش، نوعی سنجش از راه دور است که با استفاده از تصاویر ماهوارهای ثبتشده در بازههای زمانی مختلف، امکان شناسایی و محاسبه دقیق تغییرات ارتفاع سطح زمین از جمله فرونشست را فراهم میکند. اما درک بهتر این مساله نیازمند پاسخ به این پرسش است که تخریب سرزمین دقیقاً به چه معناست و فرونشست چه نقشی در آن دارد؟
تخریب سرزمین چیست و چرا اهمیت دارد؟
زمانی که یک ناحیه جغرافیایی، حاصلخیزی، پوشش گیاهی یا ساختار طبیعی خود را از دست میدهد و دیگر توان تأمین نیازهای انسانی و زیستمحیطی را ندارد، گفته میشود دچار تخریب شده؛ این پدیده ممکن است به شکل فرسایش خاک، شور شدن، کاهش پوشش گیاهی یا افت تنوع زیستی ظاهر شود.
تخریب سرزمین، پیامدهایی فراتر از حوزه محیط زیست دارد و میتواند زمینهساز مشکلات اقتصادی و اجتماعی گستردهای از جمله ناامنی غذایی، کاهش رفاه عمومی و تشدید مهاجرتهای اقلیمی شود. یکی از عوامل کلیدی تخریب سرزمین در ایران، برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی است. این برداشت، به افت سطح آب در سفرههای زیرزمینی و فشردهشدن لایههای خاک و رسوبات منجر میشود که در نهایت پدیده فرونشست زمین را به دنبال دارد.
فرونشست، نشانه و عامل تخریب بیشتر
فرونشست زمین، که به معنی پایین رفتن تدریجی سطح زمین در طول زمان است، از مهمترین علائم تخریب سرزمین محسوب میشود. این پدیده نهتنها نشانهای از تخریب است، بلکه خودش نیز روند تخریب را تشدید میکند. فرونشست با افزایش تراکم خاک، کاهش نفوذپذیری آن، کاهش رطوبت و آسیب به سفرههای آب زیرزمینی، زمین را مستعد فرسایش بیشتر، شوری و کاهش پوشش گیاهی میکند. همین ویژگی، آن را به یکی از عوامل اصلی در گسترش بیابانزایی تبدیل کرده است. این روند در سالهای اخیر، بسیاری از دشتهای کشور را درگیر کرده است.
فرونشست با افزایش تراکم خاک، کاهش نفوذپذیری آن، کاهش رطوبت و آسیب به سفرههای آب زیرزمینی، زمین را مستعد فرسایش بیشتر، شوری و کاهش پوشش گیاهی میکندزمین زیر پایمان چقدر پایینرفته است؟
در مطالعه یادشده، نرخ فرونشست در ۱۱ حوضه آبریز بررسی و این نرخ برحسب سانتیمتر در سال گزارش شده است. طبق نتایج، حوضه دریاچه نمک بیشترین نرخ فرونشست را با ۱۵.۵ سانتیمتر در سال داشته است. پس از آن، گرمسار با ۱۴.۵ سانتیمتر قرار دارد. در گاوخونی، لورلو و انار نرخ فرونشست حداکثر ۱۲.۵ سانتیمتر گزارش شده است. در حوضههای کویر مرکزی و ابرقو_سیرجان این عدد به ۹ سانتیمتر میرسد؛ حداکثر نرخ در سفیدرود و کوه طشک_بختگان_مهارلو برابر با ۸ سانتیمتر و در کویر لوت و سیاهکوه_درانجیر_ساغند کمتر از ۶ سانتیمتر در سال است.
از نظر سطحی، بیشترین گستره فرونشست، در محدودهای قرار دارد که میزان فرونشست آن کمتر از ۱.۵ سانتیمتر در سال بوده و این طبقه حدود ۷۸ درصد از کل مساحت فرونشستی را تشکیل میدهد. پس از آن، محدودههایی با فرونشست ۱.۵ تا ۳ سانتیمتر (۱۸ درصد)، ۳ تا ۶ سانتیمتر (۹ درصد) و بیش از ۶ سانتیمتر در سال (۹ درصد) قرار دارند.
بحران آب زیرزمینی
برای سنجش وضعیت منابع آب زیرزمینی، پژوهشگران از شاخص افت سطح آب زیرزمینی استفاده کردهاند. این شاخص بیانگر کاهش تراز آب در سفرههای زیرزمینی است که معمولاً در نتیجه برداشت بیش از حد آب به وجود میآید. بر اساس یافتهها ۴۳ درصد از مساحت کل منطقه مطالعه در طبقه افت بیش از ۵۰ سانتیمتر در سال قرار دارد که این مقدار نشاندهنده کاهش شدید منابع آب زیرزمینی است. ۱۹ درصد از مساحت در طبقه ۳۰ تا ۵۰ سانتیمتر افت و ۳۰ درصد در طبقه ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر قرار دارد. فقط ۸ درصد از مساحت مورد بررسی در طبقه افت کمتر از ۲۰ سانتیمتر در سال قرار دارد.
بیشترین مساحت با شدت بالای تخریب مربوط به حوضه کویر مرکزی (۲۱ درصد)، دریاچه نمک (۱۶ درصد) و هامون جازموریان (۱۴ درصد) استبر اساس این شاخص، بیشترین مساحت با شدت بالای تخریب مربوط به حوضه کویر مرکزی (۲۱ درصد)، دریاچه نمک (۱۶ درصد) و هامون جازموریان (۱۴ درصد) است.
کیفیت آب زیرزمینی، عامل پنهان تخریب
در کنار کمیت، کیفیت منابع آب زیرزمینی نیز نقشی تعیینکننده در تخریب سرزمین دارد که دو شاخص کلیدی در این زمینه بررسی شدهاند. نخست، شاخص هدایت الکتریکی آب است که مقدار نمکهای محلول در آب را نشان میدهد. شاخص هدایت الکتریکی آب یکی از معیارهای اصلی سنجش شوری به شمار میرود. شوری بالا میتواند موجب کاهش کیفیت آب و در نهایت شورشدن خاک و افت پوشش گیاهی شود.
نتایج نشان میدهد ۲۹ درصد از مساحت مطالعهشده در طبقه «خیلی شدید»، ۴۶ درصد در طبقه «شدید»، ۸ درصد در طبقه «متوسط» و فقط ۱۷ درصد در طبقه «کم» از نظر شاخص هدایت الکتریکی آب قرار دارند. بیشترین مساحت با شدت تخریب خیلی شدید بر اساس این شاخص به حوضههای هامون جازموریان (۳۱ درصد) و دریاچه نمک (۲۸ درصد) تعلق دارد. همچنین در طبقه شدید، بیشترین مساحت به گاوخونی اختصاص دارد (۲۹ درصد).
دومین شاخص، شاخص نسبت جذب سدیم است که میزان تأثیر سدیم نسبت به سایر یونها یعنی کلسیم و منیزیم را بر ساختار خاک نشان میدهد. بالا بودن این نسبت میتواند باعث تخریب خاک و کاهش نفوذپذیری آن شود. نتایج نشان میدهد ۸.۵ درصد مساحت در طبقه «متوسط» و ۰.۵۶ درصد در طبقه «شدید» قرار میگیرد.
در میان مناطق با شدت بالا، فقط حوضه کویر مرکزی و دو ناحیه دیگر در طبقه «خیلی شدید» قرار دارند که در مجموع فقط ۰.۵۶ درصد از کل مساحت را شامل میشوند. در طبقه شدید، کویر مرکزی ۱۰۰ درصد مساحت این طبقه را به خود اختصاص داده است.
تخریب سرزمین از آنچه تصور میشود شدیدتر است
یکی از نوآوریهای اساسی این پژوهش، وارد کردن نرخ فرونشست زمین بهعنوان یک معیار کمی و مستقل در ارزیابی شدت تخریب سرزمین است. پیش از این، در بسیاری از مدلهای ارزیابی، فرونشست یا نادیده گرفته میشد یا به شکل غیرمستقیم در نظر گرفته میشد. پژوهش حاضر، با توسعه مدل موجود و افزودن نرخ فرونشست به معیارهای منابع آب زیرزمینی، مدل جدیدی ارائه کرده است.
هدف این تغییر در مدلسازی، ارزیابی دقیقتر و عددیتر از تأثیر برداشت بیرویه آب زیرزمینی و فرونشست ناشی از آن، بر شدت تخریب سرزمین است. مقایسه نقشههای شدت تخریب سرزمین در دو مدل _ یکی بدون در نظر گرفتن فرونشست و دیگری با لحاظ کردن آن _ نشان میدهد اضافهشدن این شاخص، تصویر واقعیتری از وضعیت تخریب ارائه میدهد.
با در نظر گرفتن نرخ فرونشست، طبقهبندی شدت تخریب سرزمین در ۴۲ درصد از منطقه مطالعهشده تغییر کرده است. به این معنا که در این بخش از منطقه، مدل جدید شدت تخریب را بالاتر از مدل قبلی ارزیابی کرده است. از این مقدار، ۳۷ درصد به سطوح بالاتر شدت (از متوسط به شدید و از شدید به خیلی شدید) منتقل شدهاند.
بیشترین افزایش در شدت تخریب سرزمین مربوط به حوضههای دریاچه نمک، گاوخونی و کویر مرکزی است. این مناطق، در تحلیلهای مربوط به نرخ فرونشست و افت سطح آب زیرزمینی نیز وضعیت بحرانیتری داشتندکدام مناطق بیشترین تغییر را تجربه کردند؟
بررسی جزئیات این تغییرات نشان میدهد که بیشترین افزایش در شدت تخریب سرزمین مربوط به حوضههای دریاچه نمک، گاوخونی و کویر مرکزی است. این مناطق، همانهایی هستند که در تحلیلهای مربوط به نرخ فرونشست و افت سطح آب زیرزمینی نیز وضعیت بحرانیتری داشتند. بهعنوان نمونه، در ۳۴ درصد از مساحت حوضه دریاچه نمک، پس از لحاظ کردن شاخص فرونشست، شدت تخریب افزایش یافته است.
این یافتهها بهوضوح بیانگر نقش مستقیم و پررنگ فرونشست در تشدید تخریب سرزمین هستند و نشان میدهند نادیدهگرفتن این شاخص در مدلهای ارزیابی، میتواند به تصمیمگیریهای ناقص و غیردقیق منجر شود.
چگونه زیر پایمان را محکم کنیم؟
نویسندگان مقاله تأکید میکنند برای مقابله با روند تشدید تخریب سرزمین در ایران، باید به رابطه تنگاتنگ فرونشست و افت منابع آب زیرزمینی توجه جدی شود. این دو پدیده، در بیشتر موارد، همزمان رخ میدهند و همافزایی منفی میان آنها، فشار مضاعفی بر منابع طبیعی کشور وارد میکند.
از آنجایی که نرخ فرونشست هنوز فاقد یک مرجع استاندارد کشوری برای طبقهبندی شدت است، نویسندگان پیشنهاد میکنند سازمانهای مسئول، اقدام به تهیه پایگاه داده جامع و بهروز از وضعیت فرونشست در کشور کنند. این دادهها میتوانند مبنایی برای ارزیابیهای دقیقتر، سیاستگذاریهای منطقهای و اقدامات اصلاحی باشند.
از جمله اقدامات توصیهشده در این مقاله میتوان به اعمال کنترل سختگیرانه بر برداشت از منابع آب زیرزمینی در مناطق بحرانی، تدوین دستورالعملهای فنی و مدیریتی برای استفاده بهینه از آبهای زیرزمینی، اجرای برنامههای حفاظت از پوشش گیاهی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک، که نقش مهمی در حفظ رطوبت خاک و کاهش فرسایش دارند و نیز استفاده از نقشههای شدت تخریب سرزمین بهعنوان ابزارهای برنامهریزی و مدیریت کاربری زمین اشاره کرد.
اگر مدیریت درست و جامع در حوضههای حساس انجام نشود، در آیندهای نهچندان دور، مساحت قابل توجهی از اراضی این مناطق وارد طبقهبندیهای شدید و خیلی شدید تخریب خواهند شد، که احیای آنها ممکن است غیرممکن یا بسیار پرهزینه باشد.