در برخی موارد نیز برخورد سخت با ایران، که منظورشان هدف قرار دادن امکانات هستهای بود، مطرح میشد. بنابراین، نگرانیهایی ایجاد شده بود که مذاکرات مسقط مذاکراتی حساس و سخت باشد، که حتی ممکن است آخرین دور گفتگوها بین ایران و آمریکا باشد. چرا که از طرفی مقامات ایرانی اعلام کرده بودند که برای انجام فعالیتهای علمی کشور به حداقل غنیسازی در ایران نیاز دارند، بنابراین اگر مذاکرات منصفانه نباشد، آن را نخواهند پذیرفت.
لذا با توجه به موارد فوق، احتمال نوعی بنبست در مذاکرات مطرح میشد. اما در یکشنبه گذشته، پس از سه ساعت گفتگو با میانجیگری عمان، ثابت شد که هیچکدام از طرفین حاضر نیستند مذاکرات را متوقف کنند و حتی اگر در اصولی توافق نداشته باشند، اجازه میدهند با مشورت در پایتختها، راههای جایگزینی پیدا شود.
همچنین این دور از مذاکرات نشان داد که تهدیدات و سختگیریهای قبل از مذاکرات نمیتواند بیارتباط با مسائل داخلی آمریکا باشد. در واقع، این نوعی خوراک داخلی است که دولت آمریکا، تحت فشار گروهها و افراد تندرو و نزدیک به اسرائیل، از آن برای کنترل آنان استفاده میکند. همچنانکه ترامپ در سفر خود به حوزه خلیج فارس به این فشارهای داخلی اشاره کرد.
علاوه بر آن، این دور از مذاکرات نشان داد که هیچکدام از طرفین خواهان تنش و درگیری نیستند؛ درگیری که میتواند هم برای ایران، هم آمریکا و هم کشورهای عربی منطقه خسارتبار باشد. رئیسجمهوری که در ظرف سه روز سفر خود به حوزه خلیج فارس با سه کشور حدود دو هزار میلیارد دلار قرارداد و توافقنامه تجارت و سرمایهگذاری برای کشورش به ارمغان میآورد و اصل سیاست خارجی را بر اساس تجارت، سرمایهگذاری در داخل آمریکا و صلح در خارج اعلام کرده، چگونه میخواهد با ایجاد درگیری از خیر همه اینها بگذرد و شعار صلحدوستی خود را یکباره رها کند؟
بنابراین، نمایندگان ایران و آمریکا هماکنون مشورتهای خود را در پایتختهای خود انجام دادهاند و شاید مصاحبه آقای شمخانی با یک خبرگزاری آمریکایی که منجر به بازنشر آن توسط ترامپ شد، نتیجه این مشورتها باشد.
بعد از دور چهارم مذاکرات اعلام شد که در دور بعدی، گفتگوها بیشتر بر روی عناصر فنی متمرکز خواهند شد. احتمالاً منظور از این عناصر فنی شامل میزان غنیسازی حداقلی در ایران، وضعیت آب سنگین، انتقال احتمالی اورانیوم غنیشده و انباشتهشده به میزان ۲۷۰ کیلوگرم و همچنین تعیین تکلیف وضعیت سانتریفیوژهاست که یا در حال چرخش هستند یا نصب شدهاند، اما فعالیتی ندارند.
بر اساس گزارش برخی رسانهها، از جمله مشرق نیوز، حدوداً کمی کمتر از ۱۳ هزار سانتریفیوژ در سه سایت ایرانی نصب شده که شامل مدلهای پیشرفته و قدیمی میشوند. قطعا این مسائل جزء موضوعات مهم در مذاکرات فنی خواهند بود.
اما همینکه اعلام شده در مورد عناصر فنی گفتگو خواهد شد، خود نوعی پیشرفت در مذاکرات تلقی میشود.
گفتگو با اروپا
در کنار گفتگوهای جمهوری اسلامی با آمریکا، گفتگو با اروپا نیز بهخاطر مسأله مکانیزم ماشه و همچنین عضویت آنها در گروه ۵+۱ از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، ایران تلاش کرد که همزمان با گفتگو با آمریکا، روابط خود را با اروپا نیز پیش ببرد. در طول سه ماه گذشته، سه بار معاونین وزیر خارجه جمهوری اسلامی در نیویورک و بروکسل با طرفهای اروپایی خود گفتگو داشتهاند که به نظر میرسد این گفتگوها چندان رضایتبخش نبوده و بیشتر یک ارزیابی از رویکرد طرفین بوده است.
شاید اروپاییها منتظر بودند که ببینند وضعیت مذاکرات ایران و آمریکا به کجا میرسد تا خود را بر اساس آن تنظیم کنند، نکتهای که خانم کالاس، رئیس کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا، یکبار به آن اشاره نمود. با اینکه اروپا از دیپلماسی صحبت میکرد، اما در انجام مذاکرات جدی تعلل داشت تا اینکه قرار شد در کنار مذاکرات ایران و آمریکا در رم، مذاکرات ایرانی-اروپایی نیز برگزار شود، که با کنسل شدن مذاکرات در رم، گفتگوهای ایرانی و اروپایی نیز برگزار نشد.
وزیر امور خارجه ایران اخیراً به طرف اروپایی هشدار داد و پیگیری مکانیزم اسنپ بک و چنین تفکری را اشتباه دانست. به نظر میرسد که با پیگیریهای انجامشده، این مذاکرات روز جمعه در استانبول برگزار خواهد شد.
آیا مذاکرات ایران و اروپا آسان خواهد بود؟ در پاسخ باید گفت که اروپاییها علاوه بر مسأله هستهای، در مصاحبههای خود مسائلی دیگر همچون موضوعات موشکی، روابط نظامی ایران و روسیه و مسائل حقوق بشری را نیز مطرح کردهاند. اما به نظر نگارنده، اگر مسأله هستهای ایران و آمریکا حل و فصل شود، مسائل دیگر مانع جدی برای عدم توافق یا اجرای مکانیزم اسنپ بک نخواهند بود.
*دیپلمات بازنشسته و سفیر پیشین ایران در مجارستان و نروژ