به گزارش خبرنگار ایرنا، بازسازی و احیای صنایع یک فرآیند ضروری است که نیازمند راهبردی کلان در سیاستهای اقتصادی کشور است؛ برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند داشتن برنامه مشخص، استفاده بهینه از منابع و امکانات موجود، نهادسازی و پیوند دانش و صنعت میتواند جریان انتقال فناوری و بازسازی و نوسازی صنایع را تسریع کند.
ضرورت پرداختن به مقوله بازسازی صنایع
یکی از اعضای انجمن اقتصاددانان ایران در این باره گفت: در سالهای اخیر، بازسازی و احیای صنایع به یکی از شعارهای پررنگ سیاستگذاران اقتصادی در سطح ملی و استانی تبدیل شده؛ این مساله، بهویژه در استانهایی نظیر فارس که از ظرفیتهای متنوع صنعتی، نیروی انسانی مستعد و زیرساختهای بالقوه برخوردارند، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است.
صنایع در اقتصاد مدرن به صورت یکپارچه با بازار، دانش و فناوری معنا مییابند و بازسازی آنها بدون در نظر گرفتن سازوکار بازار، مزیتهای رقابتی و رفتار کنشگران اقتصادی نهتنها به احیای واقعی نمیانجامد بلکه منجر به اتلاف منابع مالی، فرصتهای سرمایهگذاری و حتی ناامیدی اجتماعی میشود.
امین عربی در گفتوگو با خبرنگار ایرنا افزود: با این حال، تجربههای گذشته حاکی از آن است که بسیاری از برنامههای بازسازی، نه بر اساس یک تحلیل نهادی و اقتصادی عمیق، بلکه با رویکردی تبلیغاتی، تودهپسند و فاقد نظام ارزیابی دقیق اجرا شدهاند.
او ادامه داد: از سوی دیگر، صنایع در اقتصاد مدرن به صورت یکپارچه با بازار، دانش و فناوری معنا مییابند و بازسازی آنها بدون در نظر گرفتن سازوکار بازار، مزیتهای رقابتی و رفتار کنشگران اقتصادی نهتنها به احیای واقعی نمیانجامد بلکه منجر به اتلاف منابع مالی، فرصتهای سرمایهگذاری و حتی ناامیدی اجتماعی میشود.
چه باید کرد؟
عربی اضافه کرد: ضروری است با تمرکز بر استان فارس، ضمن بررسی تجربههای اخیر بازسازی صنعتی، نقاط قوت و ضعف رویکردهای جاری را تحلیل کرده و الگویی علمی و تحولآفرین برای ارزیابی و هدایت بازسازی صنایع به سمت کارآمدی و رفاه عمومی ارائه شود.
عضو انجمن اقتصاددانان ایران معتقد است در این مسیر باید تجربههای موفق و ناموفق جهانی مورد بررسی تطبیقی قرار گیرند و شاخصهایی برای راستیآزمایی سیاستها و پروژههای صنعتی پیشنهاد شود.
او هدف نهایی را تقویت نهادسازی، شفافیت و بهرهوری سرمایهگذاریها در بخش صنعت استان فارس و الگوسازی برای سایر استانهای کشور دانست و تحلیلی از وضعیت موجود بازسازی صنایع در ایران و استان فارس ارائه داد و درباره تجربه بازسازی صنایع در ایران پس از جنگ تحمیلی گفت: پس از پایان جنگ هشتساله ایران و عراق، بازسازی زیرساختهای اقتصادی و صنعتی به عنوان یک اولویت ملی مطرح شد؛ در این دوره، با تمرکز بر احیای صنایع مادر، پالایشگاهها، کارخانجات ماشینسازی و صنایع نظامی، بخش قابل توجهی از بودجه دولت صرف بازسازی زیرساختهای آسیبدیده شد؛ هرچند این دوره در بازگرداندن ظرفیت تولیدی کشور به سطوح پیش از جنگ موفق بود، اما ضعفهایی نیز داشت.
عربی تمرکز بر بازسازی فیزیکی بدون نوسازی فناورانه و نهادی را مهمترین ضعف در آن مقطع زمانی قلمداد کرد و گفت: عدم رقابتپذیری صنایع بازسازیشده با کالاهای وارداتی در دهههای بعد، عدم توجه به رفتار بازار و تقاضای واقعی مصرفکنندگان و شکلگیری تدریجی وابستگی برخی صنایع به حمایتهای دولتی و رانتی از دیگر ضعفهای این دوره به شمار میرود.
رویکرد فعلی بازسازی صنایع در استان فارس
عضو انجمن اقتصاددانان ایران در خصوص رویکرد فعلی بازسازی صنایع در استان فارس هم گفت: در سالهای اخیر، استان فارس با طرح شعارهایی نظیر «پیشروی در بازسازی صنایع» تلاش کرده جایگاه خود را به عنوان یک قطب احیای صنعتی در کشور تثبیت کند.
او به بیان سیاستهای استان فارس برای احیا و بازسازی صنایع پرداخت و افزود: تشکیل کمیتههای تسهیلگری و رفع موانع تولید، اجرای پروژههای بازسازی با کمک تسهیلات بانکی، برگزاری نشستهای شورای گفت و گوی دولت و بخش خصوصی و حمایت از احیای واحدهای راکد یا نیمهفعال صنعتی، از جمله اقدامات این دوره بوده است.
عربی در خصوص ملاحظاتی که باید برای تحقق این سیاستها دنبال شود، گفت: عدم ارائه گزارشهای شفاف و قابل راستیآزمایی از میزان سرمایهگذاری، بازدهی، اشتغالزایی، تولید و صادرات واحدهای بازسازیشده از مهمترین ملاحظاتی است که در نظر گرفته نشده است.
فقدان ارزیابی نظاممند
او فقدان ارزیابی نظاممند از اینکه کدام بنگاهها واقعاً قابلیت احیا داشتهاند و کدام صرفاً منابع را مصرف کردهاند را مهمترین ضعف این نوع سیاستها دانست و گفت: غلبه نگاه تودهپسند و نمایشی بر اقدامات کارشناسی و بیتوجهی به واقعیت بازار هم مهمترین ضعفها در اجرای این سیاستها به شمار میرود؛ بسیاری از صنایعی که احیا شدهاند، بازار مؤثر یا رقابتپذیر نداشتهاند.
عضو انجمن اقتصاددانان ایران بر ضرورت شفافسازی و راستیآزمایی سیاستها تأکید کرد و ادامه داد: تمام صورتجلسههای شوراهای تصمیمگیر مانند شورای گفتوگو، کمیتههای تسهیل، و ستادهای رفع موانع تولید، قابل ردیابی و تحلیل است؛ همچنین مسیر تخصیص تسهیلات بانکی، سهم هر بنگاه از منابع و خروجی آن در اشتغال و صادرات باید به صورت نهادی و دادهمحور ارزیابی شود.
او پیشنهاد داد: این کار میتواند با مشارکت مراکز علمی، دانشگاهها و نهادهای آماری مستقل صورت گیرد تا مشخص شود کدام رویکردها ثمربخش و کدام فرصتسوز بودهاند.
بازیگران اصلی احیای صنایع: چه کسانی و با چه نیتی؟
عربی به ارائه تحلیل نهادی فرآیند احیای صنایع پرداخت و گفت: فرآیند احیای صنایع در ایران، بهویژه در سطح استانی، معمولاً با ورود نهادهای مختلفی همراه است که هر یک اهداف، قدرت، و انگیزههای متفاوتی دارند؛ به عنوان مثال دولت و استانداریها با انگیزههای توسعهای، اشتغالزایی، و گاه با رویکردهای تبلیغاتی به ماجرا ورود میکنند و شعارهایی چون «پیشروی در بازسازی»، اغلب بار سیاسی-اجتماعی دارند تا اقتصادی-تحلیلی.
او بانکها و مؤسسات مالی را به عنوان تأمینکننده اعتبار پروژهها عنوان کرد و گفت: متأسفانه تصمیمگیری آنها بیش از آنکه بر پایه تحلیل فنی باشد، بر اساس توان بازپرداخت و وثایق بنگاهها شکل میگیرد.
عربی معتقد است برخی از بنگاهها واقعاً بهدنبال احیای فعالیت خود هستند اما برخی دیگر با انگیزه دسترسی به منابع ارزان، تسهیلات یا فرصتهای رانتی وارد این چرخه میشوند.
نقش مراکز علمی و تحلیلگر مستقل برای بازسازی صنایع
به گفته او در خصوص نقش مراکز علمی و تحلیلگر مستقل برای بازسازی صنایع گفت: معمولاً نقش این مراکز در فرآیند تصمیمسازی کمرنگ است و در اغلب موارد پس از اجرا برای توجیه پروژهها فراخوانده میشوند نه برای طراحی.
عضو انجمن اقتصاددانان ایران درباره صلاحیت و توان تخصصی نهادهای مجری هم این پرسش کلیدی را مطرح کرد که چه کسانی صلاحیت فنی، نهادی و اخلاقی برای هدایت بازسازی صنایع دارند؟
به گفته او در بسیاری از موارد، کمیتههای اجرایی فاقد ترکیب علمی و بینرشتهای کافیاند و تصمیمات در جلساتی گرفته میشود که بیشتر از جنس "همدلی و همزبانی" است تا "تحلیل اقتصادی و ارزیابی عملکرد".
عربی بر این باور است که نهادهای مجری، عموماً با سنجشهای نظاممند اقتصادی، مالی، فناورانه و بازاری آشنا نیستند، یا امکان اعمال آنها را ندارند؛ این مسئله باعث میشود منابع به سمت بنگاههایی برود که توان توجیه دارند نه الزماً توان احیا.
منابع مالی چگونه تأمین شود؟
عضو انجمن اقتصاددانان ایران درباره منابع تأمین مالی و آثار آن بر اقتصاد برای بازسازی صنایع در استان فارس گفت: منابع عموما با اتکا به تسهیلات بانکی با نرخ ترجیحی یا معافیتهای مالیاتی یا از طریق صندوق توسعه ملی، بودجههای عمرانی استانی و اختصاص زمین، انرژی و امتیازهای خاص به بنگاهها تأمین میشود اما این رویکردها با مشکلاتی همراه است.
او در خصوص این مشکلات گفت: بسیاری از این منابع بازدهی پایینی داشتهاند و به شکل مؤثری بر اشتغال یا صادرات نیافزودهاند، همچنین منابع محدود دولتی و بانکی بهجای حمایت از بخشهای آیندهدار، صرف صنایع کمبازده یا حتی مرده شدهاند و ایجاد اختلال در نظام رقابت و شکلگیری دوباره انحصار یا شبهانحصار در صنایعی که نمیتوانند بدون حمایت زنده بمانند هم از مهمترین چالشهایی است که در این مسیر وجود دارد.
طبقهبندی راهبردی صنایع از منظر احیا
عربی به طبقهبندی راهبردی صنایع از منظر احیا پرداخت و افزود: در فرآیند احیای صنایع، یک نگاه یکسان به همه صنایع نهتنها کارآمد نیست بلکه منجر به اتلاف منابع میشود. بنابراین، نیاز به طبقهبندی راهبردی صنایع وجود دارد که در طبقه اول صنایع سابقاً انحصاری قرار میگیرد که رقابتی شدهاند.
او به بیان ویژگیهای صنایع طبقه اول پرداخت و گفت: این صنایع در گذشته از انحصار داخلی یا تعرفههای حمایتی بهرهمند بودهاند، اما اکنون با رقابت داخلی یا واردات روبهرو هستند؛ به عنوان مثال برخی صنایع نساجی، قطعهسازی و لوازم خانگی از مهمترین صنایع طبقه اول به شمار میروند که با چالشهای ناتوانی در قیمتگذاری رقابتی، افت کیفیت در برابر واردات، عدم سرمایهگذاری در فناوری جدید رو به رو هستند.
عضو انجمن اقتصاددانان ایران به ارائه راهبرد پیشنهادی برای احیای این صنایع پرداخت و بازطراحی مدل کسبوکار، ادغام یا مشارکت با بنگاههای فناور و حمایت مشروط، فقط در صورت ارائه طرح تحولآفرین را از مهمترین راهبردها برای احیای صنایع طبقه اول دانست.
عربی طبقه دوم صنایع را شامل صنایع رقابتی داخلی با بهرهوری پایین قلمداد کرد و در خصوص ویژگیهای صنایع در این بخش گفت: این نوع صنایع که شامل صنایع غذایی سنتی، صنایع پلاستیک و بستهبندی میشوند در بازار رقابتی حضور دارند ولی قیمت تمامشده بالا و فناوری قدیمی دارند.
او درباره چالشهای احیای این صنایع نیز گفت: بهرهوری پایین انرژی و مواد، تکنولوژی فرسوده و مدیریت ناکارآمد منابع انسانی از مهمترین چالشهای احیای این صنایع هستند که برای حل این مشکلات باید مشوقهای نوسازی فناورانه، آموزش نیروی انسانی و ارزیابی مستمر عملکرد و مشروطسازی حمایت در دستورکار قرار گیرد.
عضو انجمن اقتصاددانان ایران صنایع با بازار اشباعشده یا بدون مزیت نسبی را از صنایع طبقه چهار دانست و عنوان کرد: از ویژگیهای این صنایع این است که کالاهای تولیدی آنها یا در بازار اشباعشدهاند یا مزیت نسبی ملی/استانی برای تولید آن وجود ندارد.
او برخی صنایع سنگین فلزی و مونتاژ خودروهای فرسوده را به عنوان صنایع طبقه سوم عنوان کرد و نبود تقاضای پایدار، مصرف بالای انرژی و فاصله زیاد از فناوری جهانی را مهمترین چالشهای این صنایع دانست.
راهبردهای پیشنهادی عربی برای حل این چالشها پرهیز از حمایت مستقیم، امکان خروج محترمانه از بازار با مشوقهای تبدیل شغل و تسهیل تغییر کاربری یا ادغام در صنایع نو بود.
عضو انجمن اقتصاددانان ایران صنایع نوظهور و آیندهدار را صنایع طبقه چهارم دانست و گفت: این نوع صنایع، صنایعی با مزیتهای رقابتی در حال ظهور هستند که یا در حوزههای دانشبنیاناند یا در بازارهای خاص و در حال رشد.
او صنایع سبز، بازیافت هوشمند، فناوریهای زیستی و دارویی را از نمونه صنایع در طبقه چهارم معرفی کرد و به بیان راهبردهای پیشنهادی برای احیای این صنایع پرداخت و گفت: سرمایهگذاری هدفمند، سیاستهای شفاف و قابل پیشبینی و اتصال به زنجیرههای جهانی ارزش از مهمترین راهبردها جهت احیای این صنایع به شمار میرود.
تجربههای بینالمللی در بازسازی و احیای صنایع
عربی به تجربههای بینالمللی در بازسازی و احیای صنایع هم اشاره کرد و افزود: کشور آلمان بازسازی را بر مبنای توانمندسازی و رقابت قرار داده؛ پس از جنگ جهانی دوم، آلمان با اقتصاد ویران، صنایع تخریبشده و بحران اجتماعی روبرو بود.گ اما با اجرای برنامه مارشال و اصلاحات ساختاری، مسیری متفاوت طی کرد.
او در خصوص عوامل کلیدی موفقیت آلمان در بازسازی صنایع گفت: تمرکز بر صنایع دارای مزیت نسبی منطقهای از مهمترین عوامل موفقیت آلمان در این مسیر بود؛ جنوب آلمان بر صنایع ماشینسازی، شمال بر کشتیسازی و شیمی، شرق بر فناوریهای نو تمرکز کرد؛ همچنین این کشور از حمایت عمومی به شرط اثربخشی و خروج از وابستگی بهره گرفت.
عربی سرمایهگذاری در آموزش فنی-حرفهای را از دیگر عوامل موفقیت آلمان دانست و گفت: پیوند صنعت و آموزش؛ مهارتآموزی عملی در کارخانهها و افزایش بهرهوری و کاهش شکاف دانشی هم از دیگر عوامل موفقیت آلمان در مسیر احیای صنایع است.
او بر ضرورت نهادسازی برای رقابتپذیری تأکید کرد و گفت: راهاندازی مؤسسات پژوهشی صنعتی با تمرکز بر کاربردیسازی فناوری و برقراری ارتباط میان بنگاههای کوچک و متوسط با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کمک شایانی به موفقیت آلمان در احیای صنایع کرد.
عضو انجمن اقتصاددانان ایران تأمین مالی هدفمند و شفاف و همسویی سیاست صنعتی با سیاست صادراتی را از دیگر تجارب خوب آلمان دانست و درباره تجربه ایران پس از جنگ تحمیلی به بیان دستاوردهای اولیه در دهه ۷۰ پرداخت و گفت: با وجود تخریب شدید در بخشهای نفت، گاز، پتروشیمی، و صنایع فلزی، بازسازی با اولویتهای مشخص آغاز شد و تشکیل «ستاد بازسازی»، تخصیص ارز ترجیحی و ماشینآلات دسته دوم، نقش مهمی در احیای برخی صنایع داشت؛ همچنین موفقیتهایی مانند راهاندازی مجدد فولاد مبارکه، پتروشیمی بندر امام، و رشد صنایع نظامی ثبت شد.
او درباره چالشها و ضعفها در این دوران گفت: نبود سیاست صنعتی بلندمدت و نهادهای ارزیاب عملکرد، گرایش به سیاستهای حمایتی غیرمشروط که برخی صنایع را به حمایت دائمی عادت داد، ضعف در نوسازی فناوری و بهرهوری پایین و فاصله گرفتن از رقابت جهانی بهدلیل بسته بودن اقتصاد از مهمترین چالشهای آن دوران در بازسازی صنایع به شمار میرود.
راستیآزمایی تجربه استان فارس در بازسازی صنایع
عربی درباره راستیآزمایی تجربه استان فارس در بازسازی صنایع هم اعلام کرد: با توجه به ادعاهای مطرحشده در سالهای اخیر مبنی بر "پیشرو بودن استان فارس در بازسازی صنایع"، نیازمند یک راستیآزمایی علمی، دقیق و بیطرفانه هستیم تا شاخصهای ارزیابی موفقیت بازسازی صنایع در فارس با در نظر گرفتن تعداد بنگاههای بازسازیشده، تغییرات در اشتغال پایدار، افزایش ارزشافزوده یا تولید واقعی، سهم در صادرات یا بازار رقابتی، نقش فناوری و نوآوری و اثربخشی حمایتهای مالی و تسهیلاتی مشخص شود.
او به بیان منابع اطلاعاتی قابل بررسی برای تحقق این مهم پرداخت و افزود: صورتجلسههای رسمی کمیتههای رفع موانع تولید، شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی، گزارشهای بانکها و صندوقهای توسعهای درباره پرداخت وام به صنایع استان، آمارهای مرکز آمار، سازمان صنعت و معدن استان، و سازمان تأمین اجتماعی برای رصد تغییرات اشتغال، مصاحبههای مسئولین استانی و تطبیق وعدهها با خروجیهای عملیاتی و مطالعه میدانی از عملکرد واقعی چند واحد صنعتی بازسازیشده مهمترین منابع اطلاعاتی برای بازسازی صنایع هستند.
عربی بر ضرورت ورود یک نهاد داوری علمی برای پیشبرد امور تأکید کرد و یادآور شد: برای پرهیز از داوریهای سیاسی و نمایشی، باید یک مرجع دانشگاهی یا پژوهشی معتبر مانند مرکز پژوهشهای مجلس، دانشگاه شیراز یا سازمان مدیریت صنعتی مسئول تحلیل شود تا دادهها به صورت شفاف و در دسترس عموم قرار گیرد و در صورت اثبات ناکارآمدی، پیشنهاد تغییر رویکردها ارائه شود.
پیشنهادهای راهبردی برای بازسازی مؤثر صنایع فارس
عضو انجمن اقتصاددانان ایران به ارائه پیشنهادهای راهبردی برای بازسازی مؤثر صنایع در استان فارس پرداخت و اضافه کرد: اگر استان فارس واقعاً میخواهد پیشرو باشد نه در ادعا بلکه در اثرگذاری اقتصادی، اجتماعی و فناورانه، باید رویکردی نو و علمی را در پیش بگیرد و به تفکیک دقیق صنایع نیازمند بازسازی بپردازد.
به گفته او صنایع را باید بر اساس وضعیت بازار و فناوریشان دستهبندی کرد و از طراحی نظام حمایت هوشمندانه و مشروط بهره گرفت.
عربی معتقد است حمایت دولتی باید مشروط به بهرهوری، فناوری و صادرات باشد و تسهیلات فقط به طرحهای دارای مطالعه امکانسنجی معتبر داده شود.
او پیشنهاد داد که نهادهایی برای ارزیابی دورهای عملکرد صنایع بازسازیشده ایجاد شود.
عضو انجمن اقتصاددانان ایران بر نهادسازی و پیوند دانش و صنعت تأکید کرد و گفت: ایجاد مرکز بازسازی و نوسازی صنایع فارس با حضور دانشگاهها، صنعتگران و بانکها، حمایت از پروژههای مشترک بین دانشگاه شیراز، پارک علم و فناوری و بخش خصوصی برای انتقال فناوری و تعریف جایزه یا رتبهبندی شفاف صنایع بازسازیشده با معیارهای واقعی نقش مهمی در این مسیر ایفا میکند.
عربی شفافسازی و پاسخگویی عمومی را ضروری دانست و عنوان کرد: انتشار عمومی تمام آمارهای بازسازی، اعتبارات و خروجیها در سایت رسمی استانداری و سازمان صمت و الزام به گزارشدهی سالانه از عملکرد کمیتههای بازسازی و حمایت تولید برای تحقق اهداف تعریف شده جهت بازسازی صنایع ضروری است.
تبدیل استان فارس به پلتفرم تصمیمسازی علمی
او معتقد است ایفای نقش استان فارس بهعنوان رهبر فکری و نهادی بسیار حائر اهمیت است.
عضو انجمن اقتصاددانان ایران تبدیل استان فارس به پلتفرم تصمیمسازی علمی برای بازسازی صنایع را یک موفقیت قلمداد کرد و ادامه داد: در این مسیر باید از تجربه بازسازی جنگ دهه ۷۰ بهره گرفت و از تکرار خطاها پرهیز کرد.
استان فارس اگر واقعاً میخواهد پیشرو باشد نه در ادعا بلکه در اثرگذاری اقتصادی، اجتماعی و فناورانه، باید رویکردی نو و علمی را در پیش بگیرد و به تفکیک دقیق صنایع نیازمند بازسازی بپردازد.
عربی که معتقد است بازسازی صنایع ضرورتی است که اگر با فهم دقیق از واقعیات بازار، تکنولوژی و رفتار بنگاهها همراه نباشد، میتواند به اتلاف منابع، ناامیدی فعالان اقتصادی، و تقویت رانتجویی بینجامد گفت: تجربه استان فارس، اگرچه با ادعاهای قابلتوجهی همراه بوده، هنوز نیازمند راستیآزمایی مستقل و علمی است.
به گفته او تفکیک دقیق صنایع، طراحی نظام حمایت مشروط، و اتصال واقعی بین دانش، فناوری و صنعت، کلیدهای موفقیت در این مسیرند.
عضو انجمن اقتصاددانان ایران میگوید اگر استان فارس واقعاً میخواهد پیشرو باشد، باید با شفافسازی عملکرد، پذیرش نقد علمی و تکیه بر اندیشههای تحلیلی و نهادی، مدل جدیدی از حکمرانی صنعتی استانی را پایهگذاری کند.