قاتل قهرمان مچ‌اندازی بانوان: دست‌هایش را بریدم که زنده نماند | از دوران نامزدی به او شک داشتم + تصویر قاتل

قاتل قهرمان مچ‌اندازی بانوان: دست‌هایش را بریدم که زنده نماند | از دوران نامزدی به او شک داشتم + تصویر قاتل
 جوان ۳۳ ساله‌ای که همسرش را به طرز هولناکی به قتل رسانده و دست‌هایش را از مچ قطع کرده بود، ریشه این جنایت را در سوءظن او به همسرش به خاطر خیانت عنوان کرد؛ زنی که قهرمان مچ‌اندازی بانوان بود.

به گزارش همشهری آنلاین، جوان ۳۳ ساله‌ای که متهم یک پرونده جنایی است و با دستورهای ویژه مقامات قضایی شهرستان فریمان و تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی تنها ساعاتی بعد از ارتکاب جنایت دستگیر شده بود، به رازگشایی این ماجرای تکان‌دهنده پرداخت و به سوالات پاسخ داد. او همسر ۲۳ ساله‌اش را که قهرمان مچ‌اندازی بانوان بود، به قتل رسانده است.

جزئیات این قتل را در لینک زیر ببینید:

قاتل قهرمان مچ‌اندازی بانوان: دست‌هایش را بریدم که زنده نماند | از دوران نامزدی به او شک داشتم + تصویر قاتل

جلال-الف هستم.

متولد ۱۳۷۱ هستم.

بله، یک دختر ۳ ساله دارم.

ازدواج فامیلی داشتم. حانیه دخترخاله‌ام بود.

ریشه این اختلافات به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی برمی‌گردد. در واقع سوءظن‌های من از دوران نامزدی شکل گرفت.

سال ۱۳۹۸، زمانی که به‌تازگی مراسم عقدکنان برگزار شده بود و دوران نامزدی را می‌گذراندیم یک روز چندتا فیلم و عکس در گوشی تلفن او دیدم که برای فرد دیگری ارسال کرده بود. آن روز خیلی عصبانی شدم و شک و تردید در وجودم ریشه دواند، به همین خاطر ماجرا را برای خاله و مادرم بازگو کردم، اما با صحبت‌ها و نصیحت‌های بزرگ‌ترها و همچنین میانجیگری مادر و خاله‌ام این موضوع را نادیده گرفتم و گذشت کردم.

یک سال بعد از این ماجرا، یعنی در سال ۱۳۹۹ زندگی مشترک ما در حالی شروع شد که این سوءظن‌ها در ذهنم باقی مانده بود، ولی باز هم اهمیتی به آن ندادم.

زندگی ما بعد از تولد دخترم به همین ترتیب سپری می‌شد و همسرم نیز در امور ورزشی فعالیت داشت تا اینکه حدود ۲۰ روز قبل از این حادثه پیامکی را دریافت کردم که به اشتباه از گوشی همسرم به تلفن من ارسال شد. با دیدن آن پیامک خیلی به هم ریختم و به خاطر سوءظنی که از قبل هم داشتم به سراغش رفتم و به او اعتراض کردم که «این پیامک از گوشی خودت برای من فرستاده شده است»، ولی پاسخی دریافت نکردم. تا اینکه بعدازظهر روز حادثه تصویری (اسکرین‌شات) از پیج اینستاگرامی همسرم برای من ارسال شد. از او پرسیدم این استوری‌ها چیست؟ گفت اینها استوری نیست. وقتی بررسی کردم، فهمیدم که آنها را یک پسر غریبه فرستاده است. این بود که اعصابم به هم ریخت و این حادثه (قتل) رخ داد.

هنگامی که دیدم این تصاویر و پیام‌های ارسالی در فضای مجازی را قبول نمی‌کند، در یک لحظه با دست گلویش را گرفتم و آنقدر فشار دادم تا جان داد. البته در همین هنگام سرش را به زمین هم کوبیدم.

بعد از آنکه بیهوش کف اتاق افتاد به طرف آشپزخانه رفتم و کارد قصابی را از روی یخچال برداشتم و هر دو دستش را از مچ بریدم تا از مرگ او مطمئن شوم که زنده نماند.

او را در همان وضعیت رها کردم و به یکی ازروستاهای اطراف فریمان نزد پدرم رفتم، ولی چون می‌دانستم پلیس به سراغم می‌آید ـ با نصیحت پدرم ـ تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم. به همین دلیل صبح روز بعد به طرف مرکز انتظامی حرکت کردم که بازداشت شدم.

بله، اما آن را بیرون انداختم (آلت قتاله با دستور مقام قضایی و جستجوهای پلیس کشف شد).

نه، فکر نکنم. مرده بود، چون آنقدر گلویش را فشار دادم که بی‌جان شد.

(متهم با خونسردی پاسخ داد) پشیمانم!

برای اخبار جامعه و اجتماعی خوشه خبر کلیک کنید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها