محیط‌بانی با دستان بسته | او رفت و خائیز شد قتلگاهش

محیط‌بانی با دستان بسته | او رفت و خائیز شد قتلگاهش
 هر طور حساب کنید، شهادت ناجوانمردانه دو محیط‌بان در مناطق حفاظت شده کشور آن هم در یک‌ماه باورپذیر نیست؛ امسال سال ناگواری برای محیط‌بانان شروع شده است.

چهلمین روز شهادت یاسر (کاظم) مصدق در پارک ملی گلستان مصادف شد با شهادت هدایت‌الله دیده‌بان سر محیط‌بان منطقه حفاظت شده خائیز در خوزستان؛ غم‌انگیزتر اینکه مراسم خاکسپاری هدایت‌الله دیده‌بان همزمان با شروع هفته محیط زیست برگزار شد. محیط‌بانان مشکلات زیادی در شغل پر مخاطره خود دارند از مشکلات معیشتی و حقوق ۱۵ میلیون تومانی‌شان گرفته تا مواجهه با شکارچی بی‌رحم تا بن‌دندان مسلح.

نفرات و تجهیزات محیط‌بانان آنقدر کم است که هر شکارچی غیرمجازی را برای هر تخلف و جنایتی بی‌شرم‌تر کرده است. قانونی هم که سال ۱۳۹۹ قرار بود اصلاحش به محیط‌بان اعتماد به نفس مقابله با شکارچی متخلف را بدهد، به دلیل ابهاماتش همچنان ناکارآمد باقی مانده است. کارشناسان معتقدند که محیط‌بان باید از تجهیزات روز برای رضد مناطق استفاده کند و میزان مواجهه با شکارچی متخلف مسلح را به حداقل ممکن برساند. و و ز به صورت حضوری و به صورت تلفنی در نشست تلویزیون اینترنتی همشهری با عنوان «محیط‌بانی با دستان بسته» شرکت کردند و به ابهامات قانونی و مشکلات محیط‌بانان گفت‌وگو کردند. امروز خبر رسید که مسعود پزشکیان، ریاست جمهوری دستور داد سازمان حفاظت محیط زیست به پهپاد و دوربین‌های جدید تجهیز شود.

منطقه حفاظت شده خائیز با مساحت ۳۲ هزار ۳۳۲ هکتار در غرب استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد این منطقه از لحاظ جغرافیایی در حوزه شهرستان بهبهان استان خوزستان واقع شده است و از لحاظ مدیریت یکپارچه تحت مدیریت محیط زیست شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه و بویراحمد است.

تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

در ابتدای نشست با تسلیت به جامعه محیط‌بانی کشور می‌گوید: حدود ۱۵۰ نفر از همکاران خود را در حوزه حفاظت محیط زیست از دست داده‌ایم. تقریبا ۵۰ نفر از محیط‌بانان کشور شهادتشان به‌طور رسمی احراز شده است و بقیه نیز در حین تعقیب شکارچیان غیرمجاز، بر اثر سوانح رانندگی، پرت‌شدن از ارتفاع و مانند آن جانشان را از دست داده‌اند. حرفه محیط‌بانی و حفاظت از محیط زیست ذاتا پرخطر است و آسیب‌هایی که این عزیزان متحمل می‌شوند متأسفانه فراوان است؛ تاسف‌آورتر اینکه نیروهای شاخصی همچون شهید هدایت‌الله دیده‌بان را از دست می‌دهیم. او یکی از بهترین، شجاع‌ترین و باتدبیرترین محیط‌بانان ما بود که ریاست منطقه حفاظت‌شده «خائیز» را نیز بر عهده داشت. عملکرد مثبت و مؤثر، خروجی‌های حرفه‌ای و نیز ارتباطات اجتماعی گسترده ایشان سبب شد تا وی به چهره‌ای ملی در حوزه محیط‌زیست بدل شود. آنچه که امروز رقم خورد بی‌تردید ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر برای خانواده بزرگ محیط‌زیست کشور است. اینجانب این مصیبت را با تمام وجود به خانواده ایشان، جامعه محیط‌بانان و ملت ایران که یکی از فرزندان شریف خود را از دست داد، تسلیت عرض می‌کنم. افرادی در قامت شهید دیده‌بان عملا غیرقابل جایگزین‌اند. ما در سراسر کشور انگشت‌شمار نیرو و مأمور با مهارت‌ها و قابلیت‌های مشابه در اختیار داریم.

حمید ظهرابی شروعکرده و با تمام جزئیات و مشکلات این حوزه آشناست درباره اینکه چرا نمی‌توانیم کسی مثل شهید دیده‌بان را جایگزین کنیم می‌گوید: یکی از آسیب‌ها و مشکلات جدی که امروز عرصه حفاظت از طبیعت و تنوع زیستی را تهدید می‌کند، کمبود نیروی انسانی کیفی است؛ پدیده‌ای که علل متعددی دارد، از جمله تحولات اجتماعی و شیوه‌های فعلی جذب نیرو. در گذشته، افراد علاقه‌مند و مأنوس با طبیعت که از توان جسمانی مناسب برخوردار بودند، پس از گزینش، به‌عنوان محیط‌بان گلچین می‌شدند. امروزه اما با این قوانین و مقررات جدید استخدام، ناچاریم در ابتدا آزمون‌های علمی برگزار کنیم. تأسف‌بار است که به‌دلیل شرایط اقتصادی کشور، داوطلبان دارای مدرک دکترا و کارشناسی ارشد که تازه‌فارغ‌التحصیل شده‌اند، خود را دیپلمه معرفی کرده و در رقابت علمی با دارندگان مدرک دیپلم و کاردانی قرار می‌گیرند. این افراد پس از ورود به کار درمی‌یابند که برای این حرفه ساخته نشده‌اند و در نتیجه قادر به ارائه خروجی مطلوب نیستند؛ در پی آن، تقاضای جابجایی، انتقال یا خروج از سیستم افزایش می‌یابد و در نتیجه معدودی از ایشان واقعا در سازمان حفاظت محیط‌زیست ماندگار می‌شوند. اصلاح قوانین و مقررات موجود و بازگشت به چارچوب‌های پیشین که به‌درستی تنظیم شده بود، ضرورتی انکارناپذیر است تا بتوانیم نیروهای شایسته و کیفی را بار دیگر جذب و حفظ کنیم. در گذشته، «آموزشکده محیط‌زیست و محیط‌بانی» داشتیم که وظیفه اصلی آن تربیت نیروی محیط‌بان بود. این مرکز اقدام به آموزش نیروهای دارای مدرک فوق‌دیپلم می‌کرد و طی دوره تحصیل، آموزش‌های عملی، کار با اسلحه، مهارت‌های حقوقی و دفاع شخصی به فراگیران ارائه می‌شد. نیروهایی که از این آموزشکده فارغ‌التحصیل می‌شدند، آمادگی لازم برای ورود به عرصه محیط‌بانی را داشتند. اما امروز شرایط تغییر کرده است. نیروهایی که جذب می‌شوند، مستقیما از پشت‌میز دانشگاه آمده و به‌طور طبیعی کارایی و توانمندی لازم برای ایفای وظایف سخت و میدانی محیط‌بانی را ندارند. این مسئله موجب کاهش اثربخشی حفاظت از محیط‌زیست شده و چالش‌هایی را در پی داشته است.

محیط‌بانی با دستان بسته | او رفت و خائیز شد قتلگاهش
حمید ظهرابی، معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست

قانونی که چیزی را تغییر نداد

در تیرماه ۱۳۹۹، قانون حمایت قضایی و بیمه‌ای از محیط‌بانان و جنگلبانان برای رفع مشکلات حقوقی آنان تصویب شد. در ادامه، خبرنگار گروه محیط‌زیست روزنامه همشهری در مورد می‌گوید: در این قانون قرار بود حمایت قضایی مشابه نیروی انتظامی، پوشش بیمه‌ای و تشخیص فنی شرایط دفاع مشروع برای محیط‌بانان پیش‌بینی شود ولی در عمل هیچ کدام از این موارد برای محیط‌بانان اجرایی نشده است. بطوری‌که بسیاری از محیط‌بانان عملا از استفاده از سلاح خودداری کنند، حتی اگر به قیمت از دست دادن جانشان تمام شود. در مورد استفاده از سلاح دو دیدگاه وجود دارد. گروهی معتقدند در اختیار داشتن سلاح توسط محیط‌بانان می‌تواند احتمال درگیری را افزایش می دهد و در مقابل عده‌ای باور دارند وقتی محیط‌بان را به عرصه‌ای وسیع می‌فرستیم تا با شکارچی غیرمجاز و مسلح مواجه شود، انتظار گفت‌وگو برای مقابله با جرم نتیجه بخش نیست.

او برای مثال به پرونده شهید محمد باشقره که در پارک ملی گلستان شهید شده بود اشاره کرد و می‌گوید: با وجود گذشت چند سال، هنوز برای قاضی پرونده روشن نشده که قاتل دقیقا چه کسی بوده است. نتیجه آن شده که از خانواده محیط‌بان خواسته شده ۵۰ نفر را برای اجرای مراسم «قسامه» به دادگاه بیاورند تا اثبات کنند فرد خاصی مرتکب قتل بوده است؛ امری که در عمل امکان‌پذیر نیست. این وضعیت گواه آن است که قانون‌گذاری و دستگاه قضا نتوانسته‌اند شرایط خاص مأموریت‌های محیط‌بانان را به‌درستی درک کرده و سازوکار حمایتی متناسبی تدوین کنند. به‌همین دلیل، ما محیط‌بانانی داریم که برای رهایی از قصاص و پرداخت دیه، ناچار شده‌اند خانه خود را بفروشند؛ آن‌هم در شرایطی که به وظیفه قانونی خود عمل کرده‌اند.

معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست با تایید ابهامات موجود در زمینه استفاده از اسلحه می‌گوید: یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های کار محیط‌بانان نسبت به سایر نیروهای مسلح ماهیت خاص مأموریت‌ آنهاست. محیط‌بانان در عرصه‌های طبیعی و دور از دید عموم فعالیت می‌کنند. برخلاف نیروهای پلیس که معمولا در محیط‌های شهری و در حضور شاهدان اقدام می‌کنند، محیط‌بانان اغلب به‌صورت انفرادی، در مناطق بکر و خالی از سکنه، با متخلفانی روبه‌رو می‌شوند که عمدتا مسلح بوده و برای ارتکاب جرم نظیر شکار غیرمجاز وارد زیستگاه شده‌اند. در چنین شرایطی، محیط‌بان با فردی مواجه می‌شود که اولین ویژگی‌اش ارتکاب جرم است؛ شخصی که به‌قصد شکار غیرقانونی وارد منطقه شده و اغلب به سلاح و تجهیزات شکار نیز مجهز است. انتظار رعایت تمام ضوابط و تشریفات به‌کارگیری سلاح در چنین موقعیت‌هایی، مشابه آنچه برای پلیس در محیط‌های شهری تعریف شده، غیرواقع‌بینانه و خطرآفرین است. برای نمونه، دستورالعملی که از پلیس می‌خواهد در مواجهه با یک دزد در خیابان مراتب هشدار و اخطار را طی کند، عملا در مواجهه محیط‌بان با شکارچی مسلح، در دل طبیعت و بدون حضور ناظر، قابلیت اجرا ندارد. محیط‌بانان حتی چند بند مهم و حیاتی برای به‌کارگیری سلاح را که نیروهای مسلح از آن بهره‌مندند را ندارند و این موضوع نه‌تنها شرایط کاری محیط‌بانان را سخت‌تر کرده، بلکه آنان را در معرض تهدیدات جانی و پیامدهای حقوقی جدی قرار داده است. با توجه به شرایط خاص محیط‌بانان در عرصه‌های طبیعی، یکسان دانستن قوانین مربوط به استفاده از سلاح برای آنان و نیروهای پلیس شهری، اقدامی نادرست و ناکارآمد است. به همین دلیل، ضرورت دارد قانون به‌کارگیری سلاح، متناسب با ماهیت مأموریت‌های محیط‌بانان، بخصوص در شرایط درگیری با متخلف بازنویسی و اصلاح شود. علیرغم طرح‌ها و پیشنهادهایی که پیش‌تر در کمیسیون‌های مختلف مجلس مطرح شده‌اند اما به سرانجام نرسیده‌اند، تصمیم بر این شده که لایحه‌ای مستقل و اختصاصی برای محیط‌بانان و دیگر ضابطان خاص دادگستری تدوین شود. این لایحه قرار است با در نظر گرفتن شرایط ویژه مأموریت‌های این نیروها، اصلاحاتی در قانون به‌کارگیری سلاح ایجاد کرده و چارچوبی شفاف، عادلانه و قابل اجرا برای حفاظت از جان و امنیت محیط‌بانان فراهم آورد.

محیط‌بانی با دستان بسته | او رفت و خائیز شد قتلگاهش

همه راه‌ها به سلاح ختم نمی‌شود، که در ادامه این نشست به صورت تلفنی همراه شد، مقدمه‌ای ارائه می‌کند تا بگوید چرا باید شیوه‌های حفاظت تغییر کند. او می‌گوید: حدود ۱۵۲ شهید و تعداد زیادی جانباز در یگان محیط‌بانی داریم که نزدیک به دوسوم آن‌ها نه در درگیری با شکارچی، بلکه در اثر سقوط، یخبندان، سختی مسیر و شرایط جوی جان خود را از دست داده‌اند. این آمار نشان می‌دهد که کار محیط‌بانی اصلا ساده نیست.

او شغل محیط‌بانی را یکی از سخت‌ترین مشاغل می‌داند و می‌گوید: چیزی که پیش از هر موضوع باید به آن توجه کنیم، تعمق در وضعیت فعلی طبیعت کشورمان و فضای کاری حافظان آن است. حدود ۵۰ سال پیش، و یارانش، پس از عبور از مرحله شکاربانی، به فکر تشکیل سازمانی برای حفاظت از محیط‌زیست افتادند. در دهه ۱۳۵۰ سازمان حفاظت محیط‌زیست شکل گرفت. آن زمان نه سلاح به این گستردگی در دست مردم بود، نه راه‌های مواصلاتی به این میزان توسعه یافته بود که کسی بتواند در کمترین زمان از یک نقطه کشور به نقطه‌ای دیگر برسد. تراکم جمعیت هم پایین‌تر بود. در چنین فضایی موضوع حفاظت به‌طور جدی در دستور کار قرار گرفت و با آرامش نسبی آن دوره، مسیر توسعه آن هموارتر شد. اسکندر فیروز و همکارانش در آن دوره افرادی علاقه‌مند به شکار و طبیعت را در محلات مختلف کشور شناسایی و جذب می‌کردند. برای آنان برنامه‌هایی طراحی می‌شد که هم مشوق باشد و هم بستری فراهم کند تا با انگیزه و تعهد در ایستگاه‌های حفاظتی فعالیت کنند. خوشبختانه در این روش، موفقیت زیادی حاصل شد، چراکه این افراد اغلب زندگی‌شان همجوار با طبیعت بود. معاش آن‌ها به طبیعت وابسته بود، کوه و کمر و زیستگاه‌ها را می‌شناختند و با شیوه زندگی در طبیعت خو گرفته بودند. در واقع، یکی از تخصصی‌ترین سازمان‌هایی که ما در حوزه طبیعت داریم، با این مدل اولیه نیروهایش را جذب می‌کرد. امروزه اما با گذر از کوران قوانین و مقررات اداری، وقتی تصمیم گرفته می‌شود که ۵۰۰ محیط‌بان جذب شوند، معیارهایی مانند مدرک دیپلم یا فوق‌دیپلم مد نظر قرار می‌گیرد، آن هم بدون توجه دقیق به ویژگی‌های بومی یا تخصص‌های میدانی.

: نگاه اولیه به این شغل ممکن است ساده باشد و تصور شود که این عزیزان صرفا در حال حفاظت از برخی گونه‌های جانوری‌اند، اما در واقع آن‌ها از منابع پایه کشور مانند خاک، جنگل و کوهستان نیز حفاظت می‌کنند. حتی حضور فیزیکی محیط‌بانان در مناطق مرتفع موجب حفظ برف‌چال‌ها و یخچال‌های طبیعی می‌شود. در مناطقی مانند اشترانکوه، دنا، زردکوه، النگدره و دیگر نواحی مرتفع، حضور محیط‌بان و جلوگیری آنها از ورود دام باعث کاهش آسیب به این یخچال‌ها و در نتیجه افزایش ماندگاری آن‌ها در فصول گرم سال می‌شود. همین مسئله، نقش مستقیمی در تغذیه آبخوان‌ها دارد و به تأمین منابع آبی کشور کمک می‌کند.

محیط‌بانی با دستان بسته | او رفت و خائیز شد قتلگاهش
بهمن ایزدی، فعال محیط زیست

او در مورد سختی‌های کار محیط‌بانی افزود: یکی از مهم‌ترین مشکلات، دوری محل خدمت از محل زندگی است؛ آن‌ها باید کیلومترها مسیر صعب‌العبور را طی کنند، گاه ساعت‌ها پیاده‌روی در گل و لای یا برف و یخبندان داشته باشند تا به زیستگاه مورد نظر برسند و باز هم همین مسیر را برگردند. این در حالی است که در بسیاری از مناطق، امکان دسترسی فوری به کمک وجود ندارد و اگر حادثه‌ای مانند سقوط با موتور یا لغزش در کوهستان برایشان رخ دهد، ممکن است تا چند روز کسی از وضعیتشان مطلع نشود. این سختی‌ها به‌چشم نمی‌آید، اما جزو واقعیات شغل محیط‌بانی است. مثلا در فصل سرما، به‌ویژه در مناطق مرتفع مانند چهارمحال و بختیاری، محیط‌بانان باید در برف و کولاک به مسیرهای دوردست بروند. گاهی رسیدن به یک منطقه برای نظارت، ممکن است یک روز کامل زمان ببرد. من خودم دیده‌ام که محیط‌بانانی که در مراکز کشور فعالیت می‌کنند، اگر دچار حادثه‌ای شوند، ممکن است فقط با خوش‌شانسی و در صورت عبور تصادفی فردی دیگر نجات یابند، چرا که تردد در این مناطق بسیار اندک است. اگر به آمار نگاه کنیم، اکنون حدود ۱۵۲ شهید و جانباز در یگان محیط‌بانی داریم که نزدیک به دوسوم آن‌ها نه در درگیری با شکارچی، بلکه در اثر سقوط، یخبندان، سختی مسیر و شرایط جوی جان خود را از دست داده‌اند. این آمار نشان می‌دهد که کار محیط‌بانی اصلا ساده نیست و به مهارت، تخصص و آمادگی جسمی بالا نیاز دارد.

بهمن ایزدی توضیح می‌دهد: محیط‌بان باید خودش را با شرایط اقلیمی سازگار کند، رفتار گونه‌های جانوری را بشناسد، بداند کدام گونه‌ها در چه شرایطی خطرناک‌اند و کدام‌ها آرام‌اند. همه این‌ها بخشی از دانش محیط‌بانی است. با این حال، در سیاست‌گذاری‌های کلان کشور، نگاه به شغل محیط‌بانی، نگاهی سطحی و خُرد است. این شغل در کنار مشاغل اداری و پشت‌میزنشین قرار داده شده و همین مسئله موجب نادیده گرفتن ارزش و سختی این حرفه شده است.

زهرا رفیعی در مورد سایر مشکلات محیط‌بانان می‌گوید: یکی از مواردی که آنها از ما خواسته‌اند حتما موضوع را در این جلسه مطرح کنیم مسئله شیفت‌های کاری محیط‌بانان است. ظاهرا قرار بوده که از ابتدای اردیبهشت این شیفت‌ها ۲۴ ساعته و استراحت ۴۸ ساعته تبدیل شود در حالی که بسیاری از محیط‌بانان برای رسیدن به زیستگاه بعضا ساعت‌ها باید زمان بگذارند و به رفتن و ۲۴ ساعت بعد برگشتن نه از نظر توان جسمی و نه استهلاک وسیله نقلیه موتوری محیط‌بان نمی‌ارزد. البته برخی هم از اجرا نشدن آن گلایه داشتند چرا که محل خدمت تا محل سکونتشان بسیار از هم فاصله دارد. مثلا محیط‌بانی در استان گلستان می‌گفت اگر بخواهم فقط یک دور در پارک ملی گلستان بزنم و برگردم به نقطه اولم، ۲۴ ساعت طول می‌کشد. یا مثلا محیط‌بانی که باید به جزیره اشک برود، باید ۷ ساعت در گل و لای راه برود، ۲۴ ساعت آنجا بماند و همان مسیر را برگردد. یا در خوزستان، شیفت به‌صورت ۵ روز کار و ۵ روز استراحت است که انعطاف بیشتری دارد و محیط‌بان می‌تواند برای زندگی‌اش برنامه‌ریزی بهتری داشته باشد. یکی از خواسته‌های محیط‌بان‌ها همین انعطاف در شیفت‌بندی است.

محیط‌بانی با دستان بسته | او رفت و خائیز شد قتلگاهش
شهید محیط‌بان هدایت‌الله دیده‌بان

او ادامه می‌دهد: مسئله دیگر مربوط به پرداختی‌ها است. یک محیط‌بان شرکتی حدود ۱۰ میلیون تومان حقوق می‌گیرد. کسانی که رسمی هستند، با ۱۵ یا ۱۶ سال سابقه، نهایتا شاید ۱۹ میلیون تومان بگیرند. این رقم‌ها خیلی پایین است. با این شرایط، کسی که شغل سختی دارد و خانواده‌اش هم از او انتظار دارد، چطور می‌تواند زندگی کند؟ تأمین اجتماعی هم مواردی را مطرح کرده که باید درباره‌اش صحبت و برای اصلاح آن تلاش شود. مثلا «حق کشف» که سال‌هاست پرداخت نشده یا برخی اجحاف‌هایی که به برخی از محیط‌بان‌ها شده است.

محیط‌بانی با دستان بسته | او رفت و خائیز شد قتلگاهش
شهید محیط‌بان، یاسر (کاظم) مصدق

حمید ظهرابی، معاون محیط‌طبیعی سازمان حفاظت محیط‌زیست در باره این مشکلات می‌گوید: حقوق محیط‌بانان، بستگی به نوع قراردادشان با سازمان دارد. بعضی‌ها که اصلا حقوق نمی‌گیرند، این‌ها همیاران محیط زیست هستند که عاشق طبیعت‌اند و داوطلبانه کمک می‌کنند. نیروهای شرکتی و قراردادی حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان می‌گیرند. نیروهای پیمانی و رسمی وضعیت بهتری دارند اما باز هم با هزینه‌های امروز زندگی، حقوق آن‌ها کفاف زندگی‌شان را نمی‌دهد. ما با نیرویی مواجهیم که از یک طرف مسلح است، ولی حقوقش بر اساس قانون خدمات کشوری تعیین می‌شود. نه «حق درجه» می‌گیرد، نه «حق شیفت». مسئولیت حمل سلاح را دارد ولی امتیاز آن را ندارد.

این مقام مسئول مشکل را در کمبود نیروی محیط‌بانی می‌داند و می‌گوید: اگر طبق توصیه جهانی برای هر ۲۵۰۰ هکتار یک محیط‌بان در نظر بگیریم، باید حدود ۱۲ هزار محیط‌بان داشته باشیم. در حالی‌که کل ساختار سازمان حفاظت محیط زیست ۷۲۰۰ نفر است و از این تعداد فقط حدود ۲۶۰۰ تا ۲۷۰۰ نفر محیط‌بان هستند. یعنی فاصله خیلی زیادی با استاندارد جهانی داریم. با این تعداد محیط‌بان، در هنگام وقوع تخلف، معمولا فقط یک یا دو نفر می‌توانند وارد عمل شوند. همین مسئله باعث جری شدن متخلفان می‌شود، مقاومت می‌کنند و درگیری پیش می‌آید. یکی از دلایل اصلی بالای آمار شهدا و جانبازان محیط زیست همین کمبود نیرو و شرایط سخت کاری آن‌هاست. از طرفی، چه کسی حاضر است با این حقوق پایین، با این حجم خطر، با این شرایط سخت، وارد شغل محیط‌بانی شود؟ بعضی‌ها هستند که عاشق طبیعت‌اند و با همه این شرایط کنار می‌آیند، اما این نباید باعث شود که ما برای بهبود وضعیت معیشت و رفاه محیط‌بانان تلاشی نکنیم. این وضعیت فقط مربوط به محیط‌بان‌ها نیست؛ کارشناسان سازمان هم وضعیت خیلی متفاوتی ندارند. تعداد فعلی محیط‌بان‌ها حتی برای شیفت‌بندی هم کافی نیست. اگر قرار باشد ۵ روز کار و ۵ روز استراحت باشد، نصف نیروها در هر لحظه سر کارند. اگر ۲۴ ساعت کار و ۴۸ ساعت استراحت باشد، یک‌سوم نیروها فعال‌اند. این یعنی در لحظات حساس، افراد کمی در محل حضور دارند. همین کم‌بودن نیرو باعث می‌شود در درگیری با متخلفان تعداد محیط‌بان‌ها کم باشد و احتمال آسیب دیدن آن‌ها افزایش یابد.

. یکی اینکه تعداد آن‌ها را به استاندارد جهانی نزدیک کنیم و دوم اینکه امکانات و تجهیزات روز را در اختیار محیط‌بان قرار دهیم. او می‌گوید: محیط‌بان اگر بتواند پیش از ورود به عملیات یک پهپاد داشته باشد و آن را به پرواز دربیاورد، خودش می‌تواند به‌عنوان یک عامل بازدارنده کمکش کند. یا دوربین مناسب داشته باشد؛ دوربین‌های دید در شب، دوربین‌های حرارتی برای شناسایی متخلف‌ها بسیار می‌توانند مؤثر باشند. منابع هر استان باید یکی از این تجهیزات را داشته باشد.

زهرا رفیعی خبرنگار محیط‌زیست توضیح می‌دهد: ما یک ماه پیش آقای مصدق را از دست دادیم، از محیط‌بانان آنجا پرسیدم آیا شما پهپاد دارید؟ چون پارک ملی گلستان یکی از بیشترین گزارشان تعارض با شکارچی را دارد. انتظار می‌رود که حداقل هر منطقه حفاظت شده یک پهپاد داشته باشد.

حمید ظهرابی توضیح می‌دهد: من امسال که به سازمان آمدم، همه منابعی که برای خرید تجهیزات داشتم، کنار گذاشتم. می‌خواهم ۷۰ دستگاه خودرو بخرم. مجوزی برای خرید خودرو داشتیم و وقتی رفتیم ۷۰ دستگاه خودرو را خریداری کنیم، دیگر چیزی نماند که برای کارهای دیگر استفاده کنیم. با همه اینها، تمام توان‌مان را به کار گرفتیم تا بتوانیم با همین منابع ناچیز، به سمت هوشمندسازی حرکت کنیم. با چند شرکت دانش‌بنیان و مجموعه‌هایی از وزارت دفاع جلسات متعددی داشته‌ایم و داریم برنامه‌ریزی می‌کنیم برای استفاده از تجهیزات نوین در حفاظت. کارهای بسیار جالبی می‌شود انجام داد. یک فن‌بازار هم همکاران من طراحی کرده‌اند که به‌زودی با شرکت‌های دانش‌بنیان نمایشگاهی برگزار کنیم تا آن‌ها با نیازهای ما آشنا شوند و ما هم بتوانیم از توانمندی‌ها و قابلیت‌های آن‌ها آگاه شویم و استفاده کنیم. همه این‌ها واقعا نیازمند توجه بیشتر مسئولین به محیط زیست، به شرایط محیط‌بانان و به تهدیدهای فزاینده‌ای است که در حوزه طبیعت وجود دارد. ما به‌خاطر بهره‌برداری‌های ناپایدار، فشار زیادی بر اکوسیستم‌های طبیعی وارد کرده‌ایم و حفاظت از این شرایط بسیار دشوار است.

زهرا رفیعی روزنامه‌نگار گروه محیط زیست روزنامه همشهری می‌گوید: آقای بهمن ایزدی سالهاست در کنار رسیدگی به مسائل محیط‌بانان، در درگیری محیط‌بان و شکارچی برای جلب رضایت برای هر دو طرف تلاش می‌کند. محیط‌بانی ذاتا کار دشواری است ولی با شرایط موجود کار دشوارتر می‌شود؛ محیطبانان می‌گویند که اگر چماق داشته باشیم راحت‌تر می‌توانیم حفاظت کنیم تا این تفنگی که باید منتظر بمانیم فرد متخلف اول شلیک کند، بعد ما امکان استفاده از آن را در دفاع از خود داشته باشیم. به نظر می‌رسد با این شرایط چه محیط‌بان سلاح را استفاده بکند، چه نکند، جانش در خطر است.

او می‌گوید: تا مردم در فرآیند پاسداری از سرمایه‌های طبیعی، به‌ویژه مناطق چهارگانه، شریک و مسئول نشوند کار از پیش نمی‌رود او در ادامه می‌گوید: اگر الگوی را اجرا نکنیم، حتی سخت‌ترین قوانین هم نتیجه‌ای ندارد و دوباره «همین آش و همین کاسه» ‌خواهد بود. ۵۰سال پیش با تکیه بر همین مشارکت مردم محلی سازمان را ساخت؛ امروز وضعیت زیستگاه‌ها بدتر از زمان اسکندر فیروز شده است: بی‌آبی فراگیر، رودخانه‌های خشک، تالاب‌های رو به مرگ، بالا رفتن تراز یخچال‌های طبیعی و زیستگاه‌هایی که در آتش می‌سوزند یا زیر فشار تعارض فرومی‌ریزند. همین دو روز پیش منطقه حفاظت شده خائیز، درست همانجا که هدایت‌الله دیده‌بان ۲۲سال برایش خون دل خورد در آتش سوخت. بچه‌ها مستقیم از دل شعله‌ها آمدند در مراسم خاکسپاری‌اش آمدند. هیچ برنامه عملی برای حفاظت از مناطق چهارگانه بدون مردم تحقق پیدا نمی‌کند.

او به اتفاق تلخی که برای هدایت‌الله دیده‌بان افتاده اشاره می‌کند و بر افروخته و ناراحت می‌گوید: چرا باید سرمایه اجتماعی نادری مثل تنها و بدون ‌تجهیزات به زیستگاهی برود که شکارچی برایش دام پهن کرده بودند؟ باید چند نفر با او می‌رفتند، شاید موثر می‌شد. نیرو و تجهیزات نداشته است. . او آنقدر صادق و عاشق بوده که فکر نمی‌کرده است که شکارچی متخلفی که به او زنگ زده و گفته شکارچی در منطقه دیده، دروغ می‌گوید و دست تنها راهی منطقه شده بود. .

حمید ظهرابی و بهمن ایزدی در پایان‌بندی نشست «محیط‌بانی با دستان بسته» به چند موضوع تأکید کردند که اگر به جان محیط‌بان اهمیت می‌دهیم، باید آنها را جدی بگیریم. آنها تاکید کردند: در شرایطی که حدود ۱۱ درصد خاک ایران، بیش از ۱۹میلیون هکتار، به‌عنوان مناطق چهارگانه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط‌زیست قرار دارد، وضعیت نیروی انسانی در این عرصه با استانداردهای جهانی فاصله‌ای چشمگیر دارد. سخنرانان نشست بر این نکته تأکید کردند که بدون بازنگری در سازوکار جذب، آموزش، تجهیز و حمایت از محیط‌بانان، نمی‌توان به بهبود وضعیت حفاظتی امید داشت.

نخستین موضوع مطرح‌شده، مسئله بود. به‌گفته ظهرابی، مدارس محیط‌بانی که در سال‌های اخیر شکل گرفته‌اند و دیپلم محیط‌بانی ارائه می‌دهند، باید تقویت و گسترش یابند. همچنین پیشنهاد شد آموزشکده محیط‌زیست بار دیگر فعال شود و با همکاری سازمان امور استخدامی، وزارت علوم و سایر دستگاه‌ها، نظامی طراحی شود که نیروهای محیط‌بان از درون همین چرخه آموزشی تربیت و جذب شوند. یعنی نیروی محیط‌بان را سازمان حفاظت محیط زیست خودش محیط‌بان تربیت کند. حمید ظهرابی می‌گوید: براین شیوه کنونی جذب، که متکی بر سهمیه‌های محدود ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفری در سال و بدون توجه به نیاز واقعی استان‌ها و خروج نیروهای بازنشسته در هر سال است، نمی‌تواند پاسخگوی حجم بالای مسئولیت حفاظتی باشد. امیدوارم سهمیه‌ ویژه استخدام برای ما در نظر بگیرند که اگر نمی‌توانیم به استانداردها برسیم، لااقل به همین ساختار مصوب نیم‌بند خودمان برسیم.

دوم اینکه امکانات و تجهیزات روز را در اختیار محیط‌بان قرار دهیم. محیط‌بان اگر بتواند پیش از ورود به عملیات پهپادش را به پرواز دربیاورد، خودش به‌عنوان یک عامل بازدارنده عمل خواهد کرد. داشتن دوربین مناسب، دوربین‌های دید در شب، دوربین‌های حرارتی برای شناسایی متخلف‌ها بسیار می‌تواند مؤثر باشد.

موضوع مهم بعدی، تغییر در رویکرد حفاظتی بود. حمید ظهرابی تأکید کرد که زمان آن رسیده از نگاه «گاردی» در حفاظت عبور کنیم و مانند تجربه‌های موفق جهانی، به‌سمت برویم. حفاظتی که بهره‌برداری پایدار را هم در خود تعریف می‌کند و منافع حاصل از حفاظت را برای مردم منطقه ملموس می‌سازد. وقتی تعارضات با تغییر شیوه مدیریت مناطق کم شود، جان محیط‌بان هم حفظ می‌شود.

برای اخبار جامعه و اجتماعی خوشه خبر کلیک کنید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها