به گزارش همشهریآنلاین، تیم ملی ایران در حالی در هفته نهم و ماقبل پایانی مسابقات انتخابی جامجهانی۲۰۲۶ برابر قطر شکست خورد که این مسابقه روی کاغذ برای ایران تشریفاتی به شمار میآمد. شاگردان امیر قلعهنویی پیش از این صعودشان به مرحله نهایی جامجهانی را قطعی کرده بودند، اما در نقطه مقابل قطر برای حضور در پلیآف نیاز به کسب پیروزی در این مسابقه داشت و درنهایت هم بازی را با یک گل برد. توجه به این مسئله باعث میشود شکست دوحه یک فاجعه یا تراژدی بزرگ بهنظر نرسد، اما شکل و شمایل بازی تیم ملی، نشانههای نگرانکنندهای در دل داشت که نمیتوان بیتفاوت از کنار آنها گذشت.
همان داستان همیشگی را در این بازی هم داشتیم. کادرفنی تیم ملی اعتقاد چندانی به بازیکنان جوان ندارد و گویا قرار نیست حتی در مسابقات تشریفاتی هم فرصت چندانی در اختیار آنها قرار بگیرد. جوانترین بازیکنانی که در ترکیب اصلی تیم ملی برای این دیدار قرار گرفتند، امیرحسین حسینزاده و محمد مهدی محبی بودند که هر دو ۲۵ساله هستند و چنین سنی در جهان فوتبال هرگز پایین بهحساب نمیآید. از همه بدتر اما اظهارات سرمربی تیم در نشست خبری پس از مسابقه است؛ جایی که امیر قلعهنویی به خبرنگاران میگوید: «بابت بازیدادن به جوانان هزینه دادیم.» تیمی که بازی را با میانگین سنی ۲۹سال شروع کرده، کی و کجا جوانگرایی داشته؟ شاید در مورد ادعاهای کیفی بتوان نقطهنظرات متفاوتی مطرح کرد، اما کاش امیرخان بداند سن و سال، یک سنجه کمی کاملا قابل ارزیابی است!
بحران خط دفاعی هم جدی است. سرمربی تیم ملی از شنیدن این جمله بدش میآید، اما گروه ایران در انتخابی جامجهانی واقعا ساده بود و این مسابقات، هیچ تحلیل دقیقی از سطح قدرت تیم بهدست نمیدهد. با این حال روند کلی بازیکنانی مثل علیرضا بیرانوند و شجاع خلیلزاده که بهشدت هم مورد علاقه امیر قلعهنویی هستند، اصلا امیدوارکننده نیست. در همین بازی با قطر، در یک صحنه شجاع در کورس با اکرم عفیف به شکل رقتباری جا ماند و علیرضا بیرانوند هم در امتداد سطح کیفی یکی، دو سال اخیرش یک گل بد دیگر از زاویه بسته خورد. در جامجهانی، رقبا حتما از ازبکستان و کرهشمالی و قرقیزستان بیرحمتر خواهند بود.
سطح فردی بعضی بازیکنان هم بهصورت جدی جای بحث دارد. میلاد محمدی که اخراجش در این دیدار به نقطهعطف بازی تبدیل شد، از همین دست است. میلاد که بهنظر میرسد تنها گزینه تیم ملی برای ترکیب اصلی است، فصل گذشته در پرسپولیس توقعات را برآورده نکرد. او در همین بازی هم در فاصله چند دقیقه ۲کارت زرد ابتدایی گرفت و تیم ملی را ۱۰نفره کرد. کارت زرد دوم محمدی، بهخاطر یک خطای بسیار ساده و غیرضروری در میانه میدان بود. میشود فیلم این صحنه را برای بچههای حاضر در مدارس فوتبال گذاشت و به آنها یاد داد که بدترین شکل و نقطه خطاکردن چیست و کجاست!
یک حقیقت دیگر که باز هم احتمالا بازگویی آن موجب تکدر خاطر کادرفنی تیم ملی خواهد شد. واقعیت آن است که سطح کیفی تیم ملی در سایر مسابقات این مرحله هم خیلی تفاوتی با آنچه در دوحه دیدیم نداشت و این فقط درخشش فردی یکی دو ستاره خلاق تیم بود که کار را درمیآورد. در همین مسابقه رفت با قطر، اگرچه تیم ملی ۴بر یک پیروز شد و این نتیجه بیش از حد قاطع بهنظر میرسد، اما اگر جزئیات مسابقه را به یاد بیاورید، تصدیق خواهید کرد که نمایش خیرهکننده سردار آزمون که یکی از بهترین بازیهای ملی عمرش را ارائه داد، معادلات بازی را عوض کرد. تیم ملی در این بازی بدون سردار و قائدی، خلاقیت زیادی در خط حمله نداشت و بود و نبود مهدی طارمی هم همینقدر تفاوت ایجاد میکند. میفهمیم که همه جای دنیا تیمها تا حدودی به ستارگان کلیدیشان وابسته هستند، اما انتظار میرود تلاش کادرفنی، خروجی بیشتری هم داشته باشد و به تشکیل تیمی یکدست، با استراتژی مشخص منجر شود. شما چنین چیزی را در تیم ملی ایران میبینید؟