همشهری آنلاین - حوادث: در تازه ترین طرح پلیس آگاهی تهران، دو سارق دستگیر شده اند که از افراد سالخورده سرقت می کردند. یکی از آنها دونده بود و دلش می خواست در مسابقات دو و میدانی، مقام قهرمانی کسب کند اما تبدیل به سارق شد. گفت و گو با او را می خوانید.
با چه شگردی سرقت می کنید؟
اگر بگویم ایده سرقت را خود شکایت به ذهنمان انداختند، باور می کنید؟
توضیح بده؟ چطور؟
یک روز با مهرداد دوستم رفته بودیم پای دستگاه خودپرداز که پول کارت به کارت کنیم و در آنجا پیرزنی به سمت ما آمد و کمک خواست. او بی سواد بود و از ما خواست تا برایش پول انتقال بدهیم. او کارتش به همراه رمزش را به ما داد تا برایش کار انتقال را انجام دهیم. با خودمان گفتیم که او چطور به ما اعتماد کرد؟ همان روز بود که ایده چنین سرقتی به ذهنمان خطور کرد و استارت سرقت هایمان را زدیم.
می رفتید پای دستگاه و حساب افراد سالخورده را خالی می کردید؟
من و همدستم سوار بر موتور عصرها به مقابل دستگاه های خودپرداز می رفتیم. به جز پیرزن و پیرمردها، بچه ها و افغانی ها را طعمه خود قرار می دادیم. درواقع افرادی که سواد نداشتند یا به خاطر کهولت سن، چشمشان نمی دید یا اینکه بلد نبودند با دستگاه کار کنند. دوستم روی موتور منتظرم می ماند و من به بهانه کمک، کارت و رمز عابر بانک طعمه هایم را می گرفتم. سپس با چند گام بلند، خودم را به همدستم می رساندم و هردو فرار می کردیم. راستش من ورزش دو و میدانی کار می کردم و دونده خوبی هستم.
چرا پس در مسیر سرقت گام برداشتی؟
چون معتاد به شیشه شدم و نتوانستم دوندگی را ادامه بدهم. دلم می خواست در مسابقات دو و میدانی شرکت کنم و قهرمان شوم اما اعتیاد و شرایط نامناسب خانواده ام اجازه نداد به آرزویم برم.
پرونده ات نشان می دهد که چند نفر از طعمه هایتان را با چاقو زخمی کرده اید؟
فقط دو مورد بود؛ یکی از آنها افغانی بود. می خواستم فرار کنم اما مرا گرفت. ترسیدم و با چاقویی که همراهم بود به کتف و قفسه سینه اش ضربه زدم. نفر دوم پسر بچه ۸ ساله ای بود که مقاومت کرد و من ناچار شدم او را هل بدهم.
اگر آنها جانشان را از دست می دادند، تبدیل به قاتل می شدی؟
بخت با من یار بود که هردو زنده ماندند.
