به گزارش همشهری آنلاین، محسن مهدیان؛ مدیرمسئول روزنامه همشهری نوشت، چند شب پیش به برنامهای در شبکه سوم دعوت شدم برای یک گفتوگوی صمیمانه با تعدادی از دانشجوها. موضوع برنامه به اینجا کشیده شد که آیا برای توسعه یافتن حتما باید پای آمریکا وسط باشد یا خیر؟ و در پایان برنامه به نقطهای رسیدیم که پیشنهاد میکنم بیشتر دربارهاش تأمل کنیم.
یکی از دانشجوها گفت تجربه ثابت کرده که هر کشوری توسعه یافته در اتحاد با آمریکا بوده است.
گفتم مصر ۵۰سال آمریکایی بود، چرا به هیچ جا نرسید؟ قذافی که یک دوره ضدآمریکایی بود و در نهایت آمریکایی شد و کرکره هستهای را پایین کشید و رفت؛ ولی چرا لیبی به هیچ جا نرسید؟ چرا رهایش کردند؟ کشورهای آمریکایجنوبی چطور؟
گفتم همین ایران خودمان... ایران قبل از انقلاب را بررسی کنید. ۴برابر امروز صادرات نفت داشت. جمعیت هم ۵۰درصد امروز. مصرف مواد غذایی هم یکچهارم بود. با آمریکا هم که فراتر از اتحاد رفته بودند و عملا غلام حلقهبهگوش بودند. شاه برای تعیین قیمت نفت و میزان فروش آن به آمریکا سفر میکرد تا اجازه بگیرد؛ پس چرا در شهرها ۴۰درصد و در روستاها ۶۰درصد زیر خط فقر بودند؟ چرا تولید کشاورزی یکسوم نیاز کشور را پوشش میداد؟ چرا ۳۵درصد سوءتغذیه داشتیم؟ و البته دهها چرای دیگر.
دیگری گفت به این کشورهای اطراف نگاه کنید؛ همین امارات و عربستان با آمریکا بستند و امروز توسعه یافتند.
گفتم کدام توسعه؟ این زیباییها که در تصاویر میبینید به ۳دلیل همه ماجرا نیست؛ یکی اینکه اساسا ابرپروژه این کشورها برندسازی و تصویرسازی است، برای اینکه یک سرزمین رؤیایی بسازند برای ورود سرمایهها؛ برای همین هم امثال برج الخلیفه و برج العرب نمادین است. دوم اینکه در این کشورها نهایت سانسور اعمال میشود. آیا میتوانید آخرین نقد ولو ساده و سازنده را در رسانههای این کشورها پیدا کنید؟ اساسا شما نقدی در این کشورها نمیبینید. سوم نیز توسعه و امنیت عاریتی است. یک نمونهاش تراز مبادله این کشورهاست. ۱۵۰میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی میبندند که از این کشورها حمایت کنند و طبیعی است که مجبورند در مقابل جنایات غزه سکوت کنند.
دوباره گفت همه اینها به کنار؛ شما درآمد سرانه ۲کشور را مقایسه کنید...
گفتم درآمد سرانه شاخص کاملی نیست. من از شما یک سؤال دارم؛ درآمد شما را ۱۰برابر میکنم ولی پدرت را بفروش! آیا حاضری؟ یا هویتت را حاضری برای درآمد بیشتر بفروشی؟ حالا شما توضیح دهید که آخرین انتخابات این کشور کی بوده و نتیجه چه شده است؟ مردمی که حق انتخاب سرنوشت خود را ندارند حالا درآمدشان هم زیاد باشد... چه ارزشی دارد؟ حکومت ما هم کوتاه بیاید، مردم نمیگذارند. مهمترین شاخص توسعه، مردم هستند.
گفت ما با آمریکا نبندیم. حداقل اصلا آمریکا را نبینیم. این همه پافشاری برای هستهای چیست؟
گفتم با غنیسازی ۵درصد برق تولید میکنیم و با ۲۰درصد رادیودارو و با ۶۰درصد سوخت سفردریایی و تحقیقات... اما قبول. بیایید فکر کنیم غنیسازی را تعطیل کردیم. همین را طی سالهای ۸۲ تا ۸۴ انجام دادیم. پس چرا آمریکا همراهی نکرد؟
گفت چون اختلاف ما ریشهدار است. اصرار داریم با آمریکا دربیفتیم. شروع اختلافها از بالارفتن از سفارت بود.
گفتم فارغ از درست یا غلط بودن این گزاره، یک پیشنهاد دارم؛ ۲دوره را بررسی کنید؛ یکی فاصله بهمن۵۷ تا آبان۵۸ و یکی هم قبل از انقلاب. در دوره اول که سفارتخانه اشغال نشده بود. دسیسهها و خرابکاری آمریکاییها را در این ایام حتما بررسی کنید. دوره دوم هم برای پهلوی است. این دوره را هم بررسی کنید و دشمنی آمریکا با ملت ایران را ببینید.
اما یک نمونه را مثال زدم که بیش از یک برنامه جای کار دارد و نیاز به تأمل بیشتری دارد؛ آن هم ماجرای هستهای شدن ایران است. توصیه کردم خاطرات اکبر اعتماد بهعنوان بنیانگذار سازمان انرژی اتمی را بخوانند که بسیار جذاب است. بهعنوان نفر اول هستهای در زمان شاه کارشکنیهای آمریکاییها برای جلوگیری از هستهای شدن ایران را توضیح میدهد.
در اسناد آرشیو امنیت ملی آمریکا هست که آنها با کشورهای اروپایی ازجمله آلمان و فرانسه مذاکره کردهاند که به ایران در حوزه هستهایشدن کمک نکنند. آمریکا اصرار داشت چرخه کامل سوخت ایران نباید در ایران باشد. چرا؟ شاه که نوکر آمریکا بود. پس برای چی؟
اینجاست که مصاحبه تاکر کارلسون، مشاور و از نزدیکان ترامپ خواندنی میشود که میگوید «آمریکا با ایران مشکل دارد، نه فقط جمهوری اسلامی».