همشهری آنلاین؛ حوادث: مدتی قبل زنی به سفارت ایران در کشور آلمان رفت و گفت شوهرش که تاجر بوده به طرز مشکوکی در ایران ناپدید شده است. او ادامه داد: شوهرم قبل از عید برای فروش املاکش به ایران سفر کرد و ما با هم در ارتباط بودیم اما از روز هشتم عید به طرز مشکوکی ناپدید شد. هرچه به موبایلش زنگ زدم پاسخی نشنیدم و خانواده اش نیز اطلاعی از سرنوشت او ندارد. اما با توجه به اختلافاتی که شوهرم با خانواده اش داشت، احتمال می دهم که بلایی برسرش آمده باشد.
شروع تحقیقات
با شکایت این زن، پرونده به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. بررسی ها نشان می داد که مرد بازرگان، قبل از عید از کشور آلمان به ایران سفر کرده و آخرین بار روز هشتم فرودین ماه به خانه مادرش رفته است. او از آن پس موبایلش خاموش و به طرز عجیبی، ناپدید شده بود. یافته های کارآگاهان نشان می داد که این مرد به خاطر فروش املاکش، با مادرش دچار اختلاف شده بود. از سوی دیگر مادر این تاجر، روز هشتم فروردین ماه فرش خود را برای شست و شو به قالیشویی داده بود. نکته عجیب ماجرا این بود که این زن، قبل عید برای خانه تکانی نیز فرش هایش را به قالیشویی داده بود و وقتی ماموران برای بازرسی به خانه او رفتند با لکه های خون روی زمین مواجه شدند.
بازداشت
تکه های پازل که کنار هم قرار گرفت، انگشت اتهام به سمت مادر مرد تاجر نشانه رفت. همین موجب شد تا با توجه به مدارک وشواهد موجود، دستور بازداشت مادر مرد گمشده و دو نفر از اعضای دیگر خانواده صادر شود. افراد بازداشت شده اما اصرار بر بیگناهی داشتند و مدعی بودند که نقشی در ناپدید شدن مرد تاجر ندارند. با این حال تحقیقات از آنها ادامه داشت تا اینکه در تازه ترین تحقیقات اسرار ناپدید شدن مرد تاجر را فاش کردند.
ادعای عجیب
در این پرونده مادر، برادر و دایی تاجر گمشده بازداشت بودند تا اینکه مادر چند روز قبل، کلید معمای گم شدن پسرش را در اختیار تیم تحقیق قرار داد. او گفت: پسرم قبل از عید برای فروش اموالش به ایران سفر کرد. او قبلا در ایران ازدواج کرده و فرزندی داشت اما از همسرش جدا شد و پس از مهاجرت به آلمان، مجددا ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد. اختلاف من با پسرم این بود که می گفتم به فرزندش که در ایران است، سهمی از ارثش بدهد. بر سر این موضوع با هم اختلاف داشتیم اما مرگ او یک حادثه بود.
او ادامه داد: روز حادثه پسرم مشروبات الکلی مصرف کرده و اصلا حالش خوب نبود. در عالم مستی، تلو تلو می خورد که ناگهان تعادلش را از دست داد و سرش با میز برخورد کرد. ناگهان همه جا پر از خون شد و چون ضربه شدید بود، جانش را از دست داد. من و پسر دیگرم شوکه شده بودیم. از سوی دیگر ترسیدیم به پلیس حرفی بزنیم چون نمی توانستیم ثابت کنیم که مرگ پسرم، حادثه بوده است. به این ترتیب با برادرم تماس گرفتم و از او کمک خواستم. برادرم خودش را رساند و با کمک او و برادرم، جسد را به اطراف تهران بردیم و در آنجا آتشش زدیم.
با اعتراف این زن، دو متهم دیگر تحت بازجویی قرار گرفتند و آنها نیز گفته های زن جوان را تایید کردند اما شواهد نشان می دهد که این ۳ نفر برای تصاحب اموال مرد تاجر، وی را به قتل رسانده اند. تحقیقات در این باره ادامه دارد.