همشهری آنلاین: ایوان کلیما، نویسنده، نمایشنامهنویس و مقالهنویس برجسته جمهوری چک، در ۱۴ سپتامبر ۱۹۳۱ در شهر پراگ، پایتخت آن زمان چکسلواکی، دیده به جهان گشود. او یکی از مهمترین چهرههای ادبیات اروپای مرکزی در قرن بیستم محسوب میشود که آثارش اغلب بازتابی از تجربههای شخصی، کشمکشهای درونی انسان مدرن، و تقابل فرد با ساختارهای قدرت است.
کودکی کلیما با یکی از تاریکترین دورههای تاریخ معاصر همراه شد. در سال ۱۹۴۱، او به همراه خانوادهاش به اردوگاه کار اجباری ترزین اشتاد (Theresienstadt) تبعید شد که سه سال از عمر خود را، از هفت تا دهسالگی، در آن سپری کرد. این تجربهی عمیق و هولناک، نهتنها نگاه او را به انسان و هستی شکل داد، بلکه بعدها در بسیاری از آثارش بازتاب یافت؛ از جمله در درونمایههایی چون تبعید، گناه، بقا، و امید در دل تاریکی.
پس از پایان جنگ جهانی دوم و بازگشت به پراگ، کلیما وارد دانشگاه چارلز شد و در رشته ادبیات و زبان چکی تحصیل کرد. در دهه ۱۹۵۰، مانند بسیاری از همنسلان خود، برای مدتی جذب آرمانهای سوسیالیستی شد و به حزب کمونیست پیوست. اما گذشت زمان و بهویژه وقایع سرنوشتساز بهار پراگ در سال ۱۹۶۸، موجب گسست او از آن ایدئولوژی و در نهایت، قرار گرفتنش در صف منتقدان رژیم شد. پس از اشغال چکسلواکی توسط نیروهای شوروی، کلیما از کار رسمی برکنار شد و آثارش از انتشار رسمی در کشور بازماند.
با وجود این، او هرگز دست از نوشتن نکشید. بسیاری از آثار او در قالب سامیزدات ــ نسخههای دستنویس و غیررسمی ــ در میان مردم دست به دست میشدند، یا در خارج از مرزها فرصت چاپ پیدا میکردند. نثر کلیما ساده، اما سرشار از لایههای معنایی است؛ انعکاسی از تجربیات شخصی، تأملات فلسفی، و دغدغههای اخلاقی در بستر وقایع اجتماعی. او نه با شعار، که با روایت زندگیهای واقعی، تناقضات دوران خود را به تصویر کشیده است.
از میان آثار برجسته او میتوان به رمان «عشق و آشغال» اشاره کرد که راوی آن نویسندهای است که هم به کار رفتگری مشغول است، هم درگیر اندیشههایی درباره مرگ، ایمان، اخلاق و عشق. در این رمان، کلیما با نگاهی انسانی و شاعرانه، دوگانگیهای جامعهای سرکوبشده را روایت میکند. ترجمه جدید فروغ پوریاوری که سالهاست به ترجمه آثار کلیما اشتغال دارد، به تازگی وارد باز کتاب شد هاست. دیگر آثار شناختهشده کلیما عبارتاند از «روح پراگ»، «در انتظار تاریکی، در انتظار روشنایی»، «قاضی در دادگاه» و «نه فرشته، نه قدیس».
کلیمای ۹۳ ساله، در طول حیات حرفهایاش، جوایز متعددی دریافت کرده؛ از جمله جایزهی ادبی فرانتس کافکا در سال ۲۰۰۲، که به پاس تأثیرگذاریاش بر ادبیات جهانی به او اهدا شد. او نهتنها نویسندهای مهم، که صدایی مستقل و اخلاقمدار در دوران سانسور و سکوت بود.
امروز، ایوان کلیما به عنوان یکی از نمایندگان برجسته ادبیات مقاومت در اروپای شرقی شناخته میشود. آثارش، همچنان در سطح بینالمللی خوانده میشوند و به دهها زبان ترجمه شدهاند. نثر او، با ترکیب بینش روانشناختی، نگاه تاریخی و انسانی، و طنز گزنده، مخاطب را دعوت میکند تا با نگاهی تازه به مفاهیمی چون آزادی، حقیقت و کرامت انسانی بنگرد.