همشهری آنلاین - حوادث: صبح دیروز ۶ شرور که در خیابان ۲ نفر را با شمشیر، قمه و قداره به شدت زخمی کرده و وحشت به دل مردم انداخته بودند، به محل حادثه منتقل شدند و توضیح دادند که چطور قهرمان بوکس و دوستش را تا پرتگاه مرگ پیش بردند.
عقربهها ساعت ۱۱ پیش از ظهر شنبه، سیام فروردین را نشان میدهد که خودروهای پلیس امنیت در ابتدای خیابان شهید بهشتی، ابتدای خیابان اندیشه، درست کنار یک دکه روزنامه فروشی توقف میکنند؛ جایی که شامگاه چهارشنبه گذشته، تعدادی از اشرار اقدام به قمه و قداره کشی کرده بودند. ماموران پلیس راهور نیز در محل حضور دارتند تا ترافیک خیابان بهشتی را مدیریت کنند. لحظاتی بعد خودروی ون مخصوص حمل مجرمان از میان جمعیت عبور کرده و در نزدیکی دکه روزنامهفروشی توقف می کند. ۶ شرور که سه نفرشان به دلیل اینکه از ناحیه پا گلوله خورده و زخمی هستند و روی ویلچر نشستهاند، از خودروی ون پیاده می شوند. این ۶ نفر شامگاه چهارشنبه، ۲ نفر را تا پرتگاه مرگ پیش بردهاند.
روز حادثه
شامگاه چهارشنبه، ۲۷ فروردین ماه چند نفر از اراذل و اوباش در خیابان شهید بهشتی با قمه و قداره به سمت ۳ نفر دیگر هجوم بردند. این اشرار از محله نظام آباد به خیابان شهید بهشتی رفته و این درگیری خونین را رقم زدند. به دنبال این حادثه ماموران پلیس اطلاعات تهران برای دستگیری اشرار فراری وارد عمل شدند و در کمترین زمان ممکن مخفیگاه متهمان را شناسایی و آنها را دستگیر کردند.
حادثه از زبان مقام ارشد پلیس
سرهنگ سعید راستی، معاون عملیات پلیس اطلاعات فرماندهی انتظامی تهران که در بازسازی صحنه درگیری حضور دارد، درباره جزییات این حادثه می گوید: متهمان با موتورسیکلت از محله نظامآباد حرکت کرده و حوالی ساعت ۲۳ با حمله به یک دکه روزنامهفروشی، ضمن ضرب و شتم دو نفر از شهروندان، اقدام به تخریب دکه و خودرویی که آنجا پارک بود کردند.
وی ادامه می دهد: دو نفری که هدف حمله اشرار قرار گرفتند از ناحیه دست به شدت مجروح شده و به دلیل شدت جراحات، دچار ناتوانی حرکتی شدهاند. متهمان پس از ارتکاب جرم از محل متواری شدند که پس از شناسایی هویتشان، در شش نقطه از تهران و خارج از پایتخت، عملیات همزمان برای بازداشت آنها طراحی و اجرا شد که در نهایت منجر به دستگیری هر شش متهمان شد. در جریان عملیات، سه نفر از آنها به دلیل مقاومت در برابر مأموران از ناحیه پا و زانو هدف گلوله پلیس قرار گرفتند.
معاون عملیات پلیس اطلاعات تهران بزرگ ادامه می دهد: این گروه از اراذل و اوباش ۸ نفر بودند که دستگیری ۲ نفر دیگر در دستور کار پلیس قرار دارد.
سرهنگ راستی ادامه می دهد: در این پرونده اغلب متهمان دستگیر شده دارای سوابق متعدد شرارت، سرقت و توزیع مواد مخدر هستند و حمله اخیر آنان تنها به قصد قدرتنمایی و ایجاد رعب و وحشت در محل صورت گرفته است.
غلط کردیم
۳ نفر از اشرار که روی ویلچر نشستهاند از میان جمعیت عبور داده میشوند و کنار دکه روزنامه فروشی قرار می گیرند. به جز این ۳ نفر، ۳ متهم دیگر نیز در محل حادثه حضور دارند که همگی ابراز ندامت می کنند و یک صدا فریاد می زنند: «ما غلط کردیم...» همزمان مادر یکی از شاکیان به سمت متهمان می رود و فریاد میزند: «شما پسرم را ناقص کردید. چرا این کار را با و کردید؟»
قدرت نمایی
در این میان یکی از این متهمان درباره انگیزهشان از این حمله میگوید: من و دوستانم که دستگیر شدهایم، همگی بچههای یک محله هستیم. همیشه در اینستاگرام برای بقیه خط و نشان می کشیدیم. می خواستیم اسم ما بر سر زبان ها بیفتد. شاکی و دوستانش را هم میشناختیم. تصورمان این بود که آنها برای ما خط و نشان میکشند. آن شب میخواستیم خودمان را ثابت کنیم و قدرتمان را به مردم نشان بدهیم. وی می گوید: من و دوستانم با موتورسیکلتهایمان راه افتادیم به سمت خیابان شهید بهشتی. آنجا شاکیان را دیدیم. ۳نفر بودند. من شمشیر داشتم و دوستانم قمه، چوب و قداره. دو نفر از آنها را کتک زدیم اما اشتباه کردیم. فکر نمی کردیم عاقبت مان این شود و الان پشیمان هستیم.
اظهارات قهرمان بوکس
۳ شاکی پرونده نیز در محل بازسازی صحنه حضور دارند. ۲ نفر از آنها دستانشان را با آتل بستهاند. یکی از آنها اما علاوه بر دست، از ناحیه صورت نیز به شدت زخمی شده و آثار بخیه روی لب و صورتش به چشم می خورد. او میگوید: من قهرمان بوکس هستم و چندین مدال دارم. در سال ۹۵ مدال قهرمانی بوکس کشوری گرفتم و پس از آن هم در مسابقات دیگر تعدادی مدال کسب کردم. وی ادامه میدهد: همه آروزم این بود که دوباره بدرخشم اما اراذل و اوباش همه زندگی مرا گرفتند و الان دستم از کار افتاده است و عملا همه رویاهایم رنگ باخته است.
او ادامه می دهد: آن شب، صحنه وحشتناکی را تجربه کردم. تصور کنید، تعداد زیادی اشرار که همه شمشیر، قمه و قداره به دست دارند ناگهان به شما حملهرو شوند. آنها دروغ میگویند. ما اصلا آنها را نمی شناختیم و آن شب از بخت بدمان رفته بودیم از دکه روزنامه فروشی قهوه بخریم که ناگهان آنها برای قدرتنمایی آمدند و به صورت وحشیانه به سمت ما هجوم آوردند و من به دلیل ضرباتی که به دست و سرم وارد شده بود از هوش رفتم. چشمانم را که باز کردم در بیمارستان بودم.
قهرمان بوکس می گوید: تحت عمل جراحی قرار گرفتم اما پزشکان می گویند که دست من و دوستم از کار افتاده است. من مربی باشگاه هستم و حالا دیگر کاری از من ساخته نیست. با این حال خدا به ما رحم کرد که جانمان را از دست ندادیم. دوستم سرش بیش از ۸۰ بخیه خورده است. صورت من هم تعدادی زیادی بخیه خورده و زنده ماندمان یک معجزه است.
او ادامه میدهد: من هیچ دشمنی با مهاجمان نداشتم و خبر ندارم دوستانم با آنها مشکلی داشتند یا نه. اما در پایان می خواهم از پلیس تشکر کنم که خیلی زود آنها را دستگیر کرد.
بازسازی صحنه حمله شروران، دقایقی مانده به ساعت ۱۲ ظهر تمام میشود و همزمان مردم با شعار دادن از عملکرد پلیس برای دستگیری متهمان در کوتاه ترین زمان ممکن، تشکر می کردند.