تخریبگران تاریخ | وندالیسم در گردشگری ایران تا کجا ادامه می‌ یابد؟

تخریبگران تاریخ | وندالیسم در گردشگری ایران تا کجا ادامه می‌ یابد؟
 بیش از ۳۶ میلیون ایرانی در نوروز ۱۴۰۳ سفر کردند. بیش از ۶۱ میلیون نفر – شب اقامت در کشور ثبت شد و به اعلام ستاد مرکزی خدمات سفر، ۱۱۵ تریلیون تومان گردش مالی حاصل از سفر ایرانی‌ها در نوروز ۱۴۰۴ بود. اما این همه ماجرا نیست.

تاکنون هنوز خسارتی که حضور انبوه گردشگر بر نقاط حساس و شکننده نظیر عرصه‌های طبیعی، سواحل، جنگل‌ها و نقاط کوهستانی و حتی بازدیدهای انبوه از آثار تاریخی برجای می‌گذارد، محاسبه نشده است. درآمدزایی مشخص و هزینه‌زایی هنوز پنهان مانده است. تصاویر منتشرشده از سفرهای نوروزی در جزیره هرمز، تصاویری تأسف‌برانگیز از غارت خاک رنگی و نقره‌فام این جزیره است؛ تا جایی که مردم محلی، بومیان جزیره و فعالان محیط‌زیست را به حضور میدانی برای منصرف کردن مردم از برداشت خاک جزیره هرمز کشاند. تذکر میدانی اما چندان تأثیرگذار نبود و سرانجام کارزار و پویش مردمی بازگرداندن خاک هرمز از هر نقطه ایران به جزیره هرمز راه افتاد و شرکت پست جمهوری اسلامی نیز اعلام کرد خاک این جزیره را از هر نقطه کشور به رایگان به هرمز بازمی‌گرداند. وندالیسم حاکم بر رفتار برخی گردشگران داخلی در نوروز ۱۴۰۴ اما محدود به غارت خاک هرمز نبود. انتشار تصاویر بالا رفتن از دیواره‌های تخت‌جمشید، یادگاری‌نویسی بر ۳۳ پل و آثار تاریخی و... علاوه بر انبوه زباله برجای مانده از حضور گردشگران در جنگل‌ها و سواحل و عرصه‌های طبیعی نیز همان اندازه که خاک هرمز به غارت رفت در فضای مجازی وایرال شد. اما چه‌کسی مقصر وندالیسم در گردشگری ایران است؟ دولت در فرهنگسازی کوتاهی کرده است یا گردشگران ایرانی فرهنگ سفر ندارند؟ این موضوعی است که روزنامه همشهری در میزگرد تلویزیونی خود با حضور دکتر محمد جهانشاهی، دبیر کمیته طبیعت‌گردی و گردشگری سبز وزارت میراث فرهنگی و دکتر ندا زرندیان، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و دکترای مدیریت گردشگری به بحث گذاشته است.

قبل از هر چیزی این نکته را بگویم که محصولات گردشگری کشور از منابع گردشگری به‌دست می‌آیند. این نگرانی همیشه وجود داشته که این منابع ارزشمند تحت‌تأثیر مسائل مختلف از ابرچالش تغییر اقلیم گرفته تا عدم‌درک مناسب ما از دست برود. ما غنی‌ترین منابع گردشگری را در کشور داریم و یکی از مهم‌ترین دغدغه‌ها پایداری منابع گردشگری در کشور است. در واقع همان مقدار که باید نگران ضریب اشغال هتل‌ها باشیم باید نگران پایداری منابع گردشگری نیز باشیم. موضوع فرابخشی است؛ بخشی از مدیریت این منابع با وزارت میراث و گردشگری است و بخش دیگر در اختیار سایر نهادهاست. به‌نظر می‌رسد با تداوم شرایط کنونی و از دست دادن کیفیت و کمیت منابع گردشگری، ما در سال‌های آینده با چالش‌های جدی مواجه شویم؛ چراکه پایین آمدن کمیت و کیفیت از مزیت‌های رقابتی گردشگری کشور می‌کاهد.

می‌خواهم در بحث کمی به عقب‌تر برگردم. یافتن ریشه‌های وندالیسم با گردشگران شروع نمی‌شود. در ماجرای خاک هرمز فقط گردشگری مقصر نیست. از زمان فروش خاک هرمز در شیشه‌های کوچک از طریق مردم محلی در قالب صنایع‌دستی خیلی نمی‌گذرد. برداشتن خاک هرمز فقط مربوط به این تعطیلات نیست. اگر انگشت اشاره را فقط به سمت گردشگر بگیرید، اشتباه کرده‌اید. در یافتن ریشه‌های وندالیسم باید گردشگران، مردم محلی و دولت را به یک اندازه دارای اشتباه دانست. منظورم مقصر نیست. عدم‌آگاهی با اینکه جرمی رخ داده باشد، ۲ موضوع متفاوت است.

در تعطیلات گذشته بیش از ۳۰ میلیون نفر سفر رفته‌اند. این گردشگران همگی از داخل جامعه ایران بوده‌اند. جامعه در چه محیطی آموزش می‌بیند و مسائل فرهنگی و رفتارهای اجتماعی‌اش پرورش داده می‌شود. کیفیت آموزش، کیفیت اهمیت دادن به منابع پایه، مسائل فرهنگی در فضای آموزشی مثل آموزش و پرورش و صدا و سیما کجا قرار دارد؟ سهم توجه به این مسائل چقدر است؟ وزارت میراث فرهنگی و گردشگری براساس امکانات، وظایف و ظرفیت‌هایش در بهترین حالت زیر ۵ درصد مسئول است. ۳۵ هزار اثر تاریخی داریم که بودجه و امکانات این وزارتخانه صرف مدیریت این آثار می‌شود. همچنان که جمعیت کشور نسبت به ابتدای انقلاب به‌شدت افزایش یافته تعداد گردشگران نیز افزایش یافته است، اما به همان نسبت زیرساخت‌ها توسعه نیافته است و توازن بین امکانات و متقاضیان وجود ندارد. آیین‌نامه کمیته طبیعت‌گردی و گردشگری سبز وزارت میراث فرهنگی در سال ۸۳ تصویب و یک‌بار بازنویسی شده است. حدود ۱۰ سال از آن زمان این کمیته «جدیت» نداشته و تقریبا یکی‌دو سال است که دوباره فعالیت خود را شروع کرده است. ما با چالش‌های زیادی با گردشگری داخلی مواجهیم که بخش زیادی از آن مربوط به رفتار گردشگران بوده و سهم ما بسیار کم است.

گردشگر به اندازه خود مقصر است؛ مثل سهمی که هر عضو خانواده در مورد مسائل داخلی خانه برعهده دارد. گردشگر، مردم محلی و دولت هر کدام کاستی داشته‌اند. هر کدام از این اعضا در مورد منابع ملی و طبیعی مسئولند. برای هر کدام از این مسئولان باید الگو و راهکار ارائه دهیم. در کشور در بحث آموزش تجربه موفق داشته‌ایم. راهنمایی و رانندگی با ساخت انیمیشن‌های سیاساکتی توانست کودکان را از همان دوران مدرسه آموزش دهد و از کودکان به‌عنوان همیاران پلیس استفاده کند و فرهنگ عمومی را تغییر دهد. همین روش را در مورد میرات فرهنگی و گردشگری هم می‌توان ادامه داد و جریان‌سازی کرد. الان نماد ما برای گردشگری و سفر کیست؟ شاید وزارتخانه بودجه کافی برای این کار نداشته باشد، ولی می‌تواند با کمک سایر نهادها تغییر ایجاد کند.

تجربیات خوبی در کشور در این زمینه داریم. با نسلی مواجهیم که در زمینه گردشگری تحصیلات عالی و دسترسی خوبی به دانش روز دارند. به‌نظرم اصلی‌ترین مشکل نبود زنجیره کنشگری در صنعت گردشگری است. هرمز بیش از ۱۰ سال است که با گردشگر بی‌شمار در روز مواجه است. الان کمیته ملی طبیعت‌گردی در تلاش است در حوزه گردشگری پایدار با مراکز علمی و تشکل‌های غیردولتی و رسانه‌ها ارتباط بیشتری برقرار کند، ولی معتقدم این ارتباط همچنان کم است. برنامه اقدام فوری با رویکرد بهبود شاخص‌های پایداری در گردشگری در کشور در حال تدوین است. به‌دنبال این هستیم که برای بخش‌های آموزش، توسعه گردشگر داخلی و... برنامه اضطراری تهیه کنیم. با سازمان حفاظت محیط‌زیست هم در حال مذاکره هستیم. بسیاری از مقاصد گردشگری در مناطق ۴ گانه است که برنامه جامع مدیریت دارند، ولی پاشنه آشیل گردشگری پایدار همین ظرفیت برد مناطق است.

عملا برنامه‌ای برای گردشگری در کشور وجود ندارد. به‌عنوان متخصص حوزه گردشگری این هشدار را می‌دهم که فاجعه‌ای که در شهرهای شمالی ما رخ داده و حتی به تعارضات بین جامعه محلی و گردشگران شبیه به همین مورد آخر حضور موتورسوارها در منطقه خالدنبی منجر شده، اگر کنترل نشود به جنوب کشور هم سرایت خواهد کرد. مردم جانشان به لبشان رسیده است. خاک هرمز مثال کوچکی از این مسئله است. مسئله از صرف درآمد برای مناطق طبیعی بسیار فراگیرتر است. کافی است یک منطقه وایرال شود سریع همه به آنجا هجوم می‌برند. برنامه‌ریز کجای داستان گردشگری است؟ کشورهای توسعه یافته، اجازه نمی‌دهند جمعیت یکباره بدون هدف به سمت یک مقصد جدید گسیل شوند. مقصدها از پیش انتخاب می‌شوند و گردشگر با سوبسیدها و جریان‌سازی‌های غیرمستقیم به آنجا هدایت می‌شود. می‌گویید، زیرساخت پذیرش گردشگر در شهرهای جنوبی‌ نداریم. قرار هم نیست از درآمدها چیزی صرف هزینه‌های تحمیلی گردشگر کنیم و مردم هم که آموزش ندیده‌اند، پس چطور ترند شدن شهرهای جنوبی را می‌خواهید مدیریت کنید؟ بنابراین کاری نکنید که شهرهای جنوبی کشور هم تبدیل به شهرهای شمالی کشور شوند.

خیر وندالیسم نه فقط در ایران که در هیچ کجای جهان امکان حذف کامل ندارد. اولویت‌ باید کاهش سرعت وندالیسم باشد. رهبر پلتفرم‌های آنلاین سفر که مشغول رزرو سفر است، از بین ۵۰هزار شهر و روستای کشور فقط در ۳۰شهر فعالیت دارد. یعنی ۸۰درصد رزرو فقط در ۳۰شهر است و ببینید چه فشاری به این مناطق می‌آید. وندالیسم از آنچه در نوروز رخ داد تا نوع برخورد گردشگران با مسائل فرهنگی جامعه محلی گسترده است. بسیاری از زمینه‌های رفتار گردشگر متاثر از کلان‌روندهای اجتماعی و اقتصادی است. ۳ سال است که روستاهایمان که بهترین روستاهای جهان هستند را معرفی می‌کنیم برای ثبت جهانی چرا انتخاب نمی‌شوند؟ چون مهم‌ترین شاخصه‌های انتخاب آنها شاخصه‌های پایداری در حوزه اجتماعی و محیط‌زیست و مشارکت مردم است که متأسفانه این شاخصه‌ها در ایران پایین است. شاخصه‌هایی که ناشی از کلان روندهای حوزه اقتصادی و ناپایداری اقتصادی است. بالای ۸۰درصد مردم ایران با ماشین خود سفر می‌کنند. عید نوروز بیشتر از ۲۲میلیون تقاضای بلیت قطار فقط ۲.۲میلیون موفق به گرفتن بلیت شدند.

ندا زرندیان، دکتری گردشگری و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران: به‌نظر بنده حذف شدنی است. به این شرط که همه اعضای خانواده گردشگری پای کار بیایند. برنامه‌ریزی باید با کمک همه ذی‌نفعان و مسئولان انجام شود. ضمن اینکه باید زیرساخت‌ها فراهم باشد. اگر به مردم می‌گویید زباله نریزند، باید اول سطل زباله را برای آنها تعبیه کنید. اگر می‌گویید نباید در جنگل آتش روشن کنند خب چه جای مشخصی برای این‌کار برای آنها تعیین کرده اید؟ اول این کارها انجام شود بعد اگر رعایت نکردند، موضوع نظارت و جریمه معنا پیدا می‌کند. آن‌وقت می‌توان به آنها گفت گفته بودیم خاک هرمز را نبرید یا در جنگل‌ها و سواحل زباله نریزید اما گوش نکردید و حالا جریمه می‌شوید. اینطور می‌توان با وندالیسم مقابله کرد.

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها