همشهری آنلاین - حوادث: ساعت ۱۹:۳۸ دوشنبه، گزارش وقوع حریق در یک درمانگاه در مشیریه تهران به آتشنشانی تهران اعلام شد. در کمتر از ۳ دقیقه، نیروهای عملیاتی از ایستگاههای ۷۸، ۳۷، ۱۱۳، ۷۹، ۱۵ و گروههای نجات به همراه تجهیزات لازم، به محل حادثه که درمانگاه مشیریه بود، اعزام شدند. به گفته جلال ملکی سخنگوی آتشنشانی، محل حادثه ساختمانی ۵طبقه بود که دود و آتش تمام طبقات این درمانگاه را در برگرفته بود. در این شرایط آتشنشانان در دو گروه، عملیات نجات و اطفای حریق را آغاز کردند و معلوم شد که کانون اصلی آتش طبقه همکف یا همان لابی است که در آنجا داروخانه درمانگاه واقع شده بود. وسعت داروخانه حدود ۵۰ متر بود و شواهد نشان میداد که نقص در سیستم برق در این طبقه، منشا حریق بوده است.
آتشنشانان افراد گرفتار در ساختمان را به سرعت از محل حادثه خارج کردند اما متاسفانه دو زن که یکی از آنها کاملا سوخته بود جانشان را از دست داده بودند. همچنین یکی از مصدومان که کودکی ۸ ساله بود پس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفت اما چند ساعت بعد در جدال با مرگ تسلیم شد و جانش را از دست داد.
سید جلال ملکی به همشهری گفت: ما این کودک را در طبقه دوم ساختمان در میان دود و آتش پیدا کردیم و تحویل اورژانس دادیم اما متاسفانه ، جانش را از دست داد.
او ادامه داد: با توجه به اینکه در این ساختمان ها، کودکان و سالمندان مراجعات بیشتری دارند ضروری است که نسبت به ایمن سازی اقدام کنند. دراین حادثه چنانچه حضور به موقع و تلاش نفسگیر آتش نشانان نبود به طور حتم این حادثه تلفات جانی بیشتری داشت البته کارشناسان سازمان آتش نشانی به همراه وزارت بهداشت بصورت میدانی در محل حضور دارند و مشغول بررسی وضعیت ایمنی و چگونگی وقوع چنین حادثهای هستند.
سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران تاکید کرد: وضعیت ایمنی در اماکن تجمعی همچون درمانگاه ها و مراکز تجاری بسیار مهم و ضروی است و باید تمامی دستگاه ها در این زمینه به تکالیف خود عمل کنند سازمان آتش نشانی تنها می تواند نسبت به شناسایی چنین مکان های نا ایمن اقدام کند و رفع نواقص در زمینه ایمنی بر عهده دستگاه و یا مالکان است.
وی افزود: حتما در اماکن تجمعی باید به سیستم اتوماتیک اعلام و اطفای حریق مجهز شود شاید برخی از مالکان اعلام کنند که هزینه دارد و برای ما صرفه اقتصادی ندارد اما باید اعلام کرد که باید از چنین حوادثی درس عبرت گرفت.
به گفته ملکی، کشته شدن سه نفر و مصدومیت ۱۸ نفر هزینه به مراتب سنگین تر است و هزینه در زمینه ایمنی در راستای حفظ جان و مال خود و مردم است و نباید در چنین مواردی غفلت کرد.
سازمان آتش نشانی همواره چنین اماکن پرخطر و نا ایمن را شناسایی کرده اما تجربه ثابت کرده که مالکان و متولیان چنین ساختمان هایی جدیت کامل در راستای ارتقای ایمنی ندارند و هر چند وقت یکبار شاهد چنین حوادث ناگواری هستیم
تشکیل تیم کارشناسی
در حالی که مداوای مصدومان حادثه در بیمارستان ادامه دارد، پرونده این حریق مرگبار برای رسیدگی روی میز قاضی محمد تقی شعبانی، بازپرس شعبه یکم دادسرای محلاتی قرار گرفت.
با شروع بررسیهای تخصصی معلوم شد دو زنی که در این حادثه در دم جان باختهاند، فریبا و آیدا نام داشتند. آنها برای درمان به درمانگاه مراجعه کرده که متاسفانه در میان دود و آتش گرفتار شدند و جانشان را از دست دادند.
در جریان این حادثه مسئول درمانگاه که مدیر مجموعه بود به همراه دو نفر دیگر از پرسنل درمانگاه نیز مصدوم شدند.
همچنین معلوم شد دختر بچه ۸ سالهای که در این حادثه مصدوم شده بود، برای درمان به بیمارستان بعثت انتقال یافت اما ساعتی بعد به رغم تلاش پزشکان جانش را از دست داد.
بازپرس محمد تقی شعبانی در این پرونده، ۱۷ دستور قضایی صادر کرد. از آنجا که علت اولیه حادثه جرقه و اتصالی سیم برق در سقف کاذب بوده، مهم ترین دستور او تشکیل تیم ۳ نفره کارشناسی است. این تیم باید با بررسی دقیق و تخصصی علت اصلی این حادثه را مشخص کند. این تیم شامل کارشناس برق، آتش نشانی و بازرس اداره کار است که راهی محل حادثه شدند و قرار است به زودی نتیجه بررسی های خود را اعلام کنند و مشخص شود که آیا تخلفی در سیم کشیهای برق صورت گرفته یا نه.
در ادامه بررسیها همچنین مشخص شد که سه طبقه این درمانگاه به طور صد درصد سوخته و طبقه چهارم و پنجم، ۵۰ درصد دچار سوختگی شده است.
از طرفی به دستور بازپرس، اجساد قربانیان به پزشکی قانونی انتقال یافته و دستور بررسی دوربینهای مداربسته صادر شده تا معلوم شود در لحظات وقوع حادثه چه گذشته است. بازپرس پرونده همچنین دستور داده که مجروحان به پزشکی قانونی معرفی شوند و شکایت خود را صورت جلسه کنند و درمانگاه نیز تا روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا، پلمب شود.
غروب تلخ
دختربچه ۸سالهای که در این حادثه جانش را از دست داد ریحانه نام داشت. پدرش هنوز در شوک حادثه است و با بغضی در گلو به همشهری می گوید: ریحانه دختر یکی یکدانه من بود. دختر شیرین زبان و مهربانم که نمیتوانم رفتنش را باور کنم. یعنی دیگر صدای خندههایش را نمیشنوم؟
مهدی تیمور بخش ادامه میدهد: دخترم ساعت ۷ غروب دوشنبه وقت دندانپزشکی داشت. ما در شهرک کاروان زندگی می کنیم و درمانگاه به خانه ما نزدیک است. آن روز ریحانه نمازش را خواند و مسواکش را زد. سپس چادرش را سر کرد تا به همراه همسرم راهی درمانگاه شود. خودم آنها را سوار ماشینم کردم و مقابل درمانگاه پیاده شدند. دخترم مرا بغل کرد و گفت «بابا، دوستت دارم.» این آخرین جمله ای بود که به من گفت و سپس از ماشین پیاده شد. حتی برای من دست هم تکان داد. دخترم و همسرم وارد درمانگاه شدند و من به مغازهام که یک آکواریوم فروشی در همان محدوده است، رفتم. چند دقیقه بعد همسرم درحالیکه هراسان بود به من زنگ زد و گفت درمانگاه آتش گرفته است. فورا خودم را به ساختمان رساندم و با دود و آتش مواجه شدم.
او ادامه می دهد: دو دستی بر سرم کوبیدم و وارد ساختمان شدم تا همسر و دخترم را نجات بدهم. آتش نشانان، مصدومان را با برانکارد به بیرون از ساختمان انتقال می دادند و من وحشت زده دخترم را در طبقه دوم دیدم که بیهوش افتاده بود. همسرم اما آسیبی ندیده بود. ظاهرا وقتی آتش شروع شده، دخترم ریحانه به همراه همسرم به طبقه پنجم رفتند تا از طریق پشت بام خودشان را به ساختمان کناری برسانند. بین دو ساختمان و در قسمت نورگیر، ایرانیت وجود داشته که مردم از روی آن رد می شدند و به ساختمان مجاور می رفتند. چند نفر هم عبور کردند و بعد نوبت به دخترم رسیده است. همسرم ایستاده تا دخترم به همراه زنی از روی ایرانیت عبور کنند و سپس خودش برود اما ایرانیت ناگهان شکسته و دخترم به همراه زنی که کنارش بوده به پایین سقوط کرده بود. ظاهرا سر دخترم به آهن برخورد کرده و دچار خونریزی مغزی شده بود. وقتی او را در آمبولانس گذاشتند به من گفتند که نبض ندارد و ریه اش به دلیل دود گرفتگی، آمبولی کرده است. در نهایت هم دخترم پر کشید و دنیای ما سیاه شد.
پدر ریحانه می گوید: دخترم ریحانه یک برادر دوقلو دارد. اما او دختر بزرگ و یکی یکدانه خانواده بود. من یک یک پسر دو ساله دیگر هم دارم که هر دو پسرم خیلی به خواهرشان وابسته بودند. دخترم آرزویش این بود که در آینده نوحهخوان شود. او چند ساعت قبل از رفتن سوره حفظ کرده بود و دوست داشت حافظ کل قرآن شود. ریحانه نقاش خوبی هم بود و دلش می خواست نقاش حرفه ای و مشهوری شود اما رفت و به هیچ کدام از آرزوهایش نرسید.
آتش نشانان سنگ تمام گذاشتند
عرشیا قاسمی نصاب کرکره، یکی از شاهدان این آتشسوزی مرگبار است. او نخستین کسی بود که با پلیس تماس گرفت و درخواست کمک کرد. وی به همشهری می گوید: فکر می کنم ساعت ۱۹:۴۵ بود که در حال بازگشت به خانه ام بودم. درمانگاه مشیریه که ۲۴ ساعته است در نزدیکی خانه ما قرار داد. وقتی به آنجا نزدیک شدم، دود و آتش را دیدم. وحشت کرده بودم اما بدون اغراق با چشم خود دیدم که آتش نشانان سنگ تمام گذاشتند. آنها به دل دود و آتش می رفتند و با دلسوزی و جدیت، افرادی که داخل ساختمان بودند را درحالیکه روی دوش خود قرار می دادند، به بیرون انتقال می دادند. اما نکته ای که باعث تاسف بود، هجوم مردم به محل حادثه بود که مانع فعالیت امدادگران می شد. تصور کنید خانواده قربانیان یا مصدومان فریاد می کشیدند و نمی دانستند چه بلایی بر سر عزیزانشان آمده است و در این بین مردم هم تجمع کرده بودند. من فورا با موبایلم به پلیس زنگ زدم و درخواست کردم تا با حضورشان، مردم را متفرق کنند که خوشبختانه پلیس رسید و جمعیت را متفرق کرد.