راهنمای کامل مراقبتهای پزشکی و روانی در شرایط بمباران و حملات هوایی


در تاریکی بعد از موج انفجار، ذهنم تنها یک سؤال داشت: حالا باید چه کار کنم؟ در شرایطی که زیر آوار هستیم، برق قطع شده، کسی خونریزی دارد، یا کودکمان وحشتزده است، چقدر آموزش و آمادگی میتواند فرق بین نجات و فاجعه باشد؟ راهنمای زیر، با بررسی پزشکی، روانی و اجتماعی این سناریوها، تلاش میکند پاسخی روشن، کاربردی و علمی به این موقعیتهای حیاتی بدهد.
۱- موج انفجار چگونه به بدن آسیب میزند و چه باید کرد؟
در جریان یک حملهٔ هوایی یا انفجار نزدیک، اولین خطر برای بدن، نه ترکش یا آتش، بلکه موج فشاری ناشی از انفجار (Blast Wave) است. این موج ظرف چند میلیثانیه با فشار شدید وارد بدن میشود و میتواند اندامهای حیاتی را بدون ایجاد زخم خارجی، تخریب کند. پردهٔ گوش (Tympanic Membrane) یکی از اولین بخشهایی است که پاره میشود و این پارگی با درد شدید، کاهش شنوایی یا صدای زنگ ممتد در گوش همراه است. در ادامه، فشار ناگهانی ممکن است به ریهها آسیب بزند و سندرمی بهنام آسیب انفجاری ریه (Blast Lung) ایجاد کند؛ این وضعیت با علائمی مثل تنگی نفس، سرفهٔ خونی و کبودی لبها همراه است و میتواند در عرض چند دقیقه خطرناک شود. افراد نزدیک به پنجرهها یا دیوارهای بتنی که موج در آنها تقویت میشود، در معرض آسیبهای شدیدتر قرار دارند.
برای محافظت، باید در لحظهٔ شنیدن آژیر یا صدای انفجار، در مرکز خانه، پشت دیوارهای داخلی و دور از پنجره پناه بگیریم. خم شدن روی زانوها، قرار دادن ساعدها روی سر و دهان، و تنفس از بینی، راهکارهایی ساده ولی مؤثر برای کاهش آسیب هستند. کودکان و سالمندان بهدلیل ساختار حساستر، آسیبپذیرترند و باید حتماً در مرکز توجه حفاظتی قرار بگیرند.
۲- ضربه به سر در حملهها بیصدا ولی کشنده است
در بسیاری از موارد، ضربه به سر در جریان انفجار یا ریزش آوار، بدون خونریزی یا زخم ظاهری رخ میدهد اما همچنان میتواند مرگبار باشد. این نوع آسیب، که به آن آسیب بستهٔ مغزی (Closed Head Trauma) گفته میشود، اغلب ناشی از پرتاب شدن به دیوار، افتادن اشیا سنگین روی سر، یا حرکت ناگهانی گردن است. مهمترین خطر، خونریزی مغزی مانند هماتوم اپیدورال (Epidural Hematoma) یا آسیب به ساقهٔ مغز است، که علائم آن ممکن است با تأخیر ظاهر شوند. فرد ممکن است ابتدا هوشیار باشد، اما پس از نیمساعت دچار تهوع، خوابآلودگی غیرعادی، گیجی یا بیهوشی شود. در این موارد، تکان دادن فرد آسیبدیده بسیار خطرناک است؛ مخصوصاً اگر گردن یا ستون فقرات درگیر باشد. اگر مطمئن نیستیم، باید فرض را بر آسیب نخاعی بگذاریم و گردن را با رول حوله، لباس پیچیده یا تخته نرم، ثابت نگه داریم. اگر نیاز فوری به جابجایی باشد (مثلاً در صورت آتشسوزی یا ریزش ثانویه)، حرکت باید آرام، در راستای محور بدن و بدون چرخش ناگهانی انجام شود. این اطلاعات ساده میتواند تفاوت بین نجات یا فلج دائمی باشد.
۳- برای جلوگیری از مرگ بر اثر خونریزی، فشار موضعی فوری ضروری است
یکی از مرگبارترین پیامدهای انفجار، خونریزیهای کنترلنشده است، بهویژه اگر از اندامهایی مانند ران یا شریان بازویی باشد. در شرایط عدم دسترسی به کمک فوری، باید با استفاده از تکهپارچه تمیز، تیشرت یا پارچهٔ پارهشده، فشار مستقیم روی محل خونریزی اعمال کرد. در صورت خونریزی شریانی، تورنیکه (Tourniquet) یا پارچهٔ گرهخورده در بالای محل خونریزی میتواند موقتاً جریان خون را متوقف کند، هرچند این روش باید حتماً با زمانسنجی همراه باشد و خیلی کوتاه استفاده شود و نه بیشتر. آموزش مهارتهای اولیه کنترل خونریزی مانند بستهبندی زخم (Wound Packing) و دانستن نشانههای شوک خونریزیدهنده یا هموراژیک (Hemorrhagic Shock) مانند رنگپریدگی، تعریق سرد و افت فشارخون میتواند شانس بقا را افزایش دهد. این دانش بهویژه برای اعضای خانوادهای که یکدیگر را حمایت میکنند حیاتی است.
۴- ایست قلبی در شرایط پرتنش، احتمالاً ناشی از شوک یا ترومای قفسه سینه است
در جریان انفجار یا فشار روانی حاد، ایست قلبی ممکن است نه به دلیل بیماری مزمن، بلکه در نتیجهٔ شوک عصبی (Neurogenic Shock) یا آسیب به قلب از طریق ترومای قفسهٔ سینه (Chest Trauma) باشد. در این حالت، قلب ممکن است بهدلیل فشار روی پریکارد (Pericardial Tamponade) یا بینظمی ریتمی (Arrhythmia) از کار بیفتد. اگر شخصی دچار ایست قلبی شد، احیای قلبیریوی (CPR) فوری تا زمان رسیدن نیروهای امداد ضرورت دارد. فشردن قفسهٔ سینه با سرعت ۱۰۰ تا ۱۲۰ بار در دقیقه، حتی بدون تنفس مصنوعی، میتواند در دقایق طلایی مؤثر باشد. آموزش CPR خانوادگی و داشتن اپلیکیشنهای راهنمای فوری میتواند تفاوت حیاتی ایجاد کند. مسلما شوک الکتریکی با دفیبریلاتور خودکار (AED) در مکانهایی که در دسترس است، بهترین گزینه است، اما علیرغم تلاشهایی که قبلا برای تهیه و آموزش این روش در کشورمان شده بود، الان برای اموزش و در دسترس قرار نهادن چنین وسیلهای دیر شده.
۵- اگر زیر آوار ماندیم …
یکی از کابوسهای واقعی در بمباران، گرفتار شدن زیر آوار است. در چنین شرایطی، تنفس، یافتن فضا برای حرکت اندامها، و اطلاعرسانی به بیرون، سه عنصر نجاتبخشاند. اکسیژن در محیط بسته بهسرعت کاهش مییابد، بنابراین تلاش برای تنفس آرام و حفظ انرژی ضروری است. اگر تلفن همراه در دسترس است، حتی ارسال پیام کوتاه با مختصات یا نشانههایی از مکان میتواند کارساز باشد. کوبیدن منظم به لولهها یا دیوارها (Tapping Signal) نیز یکی از تکنیکهای کلاسیک اطلاعرسانی به تیم نجات است. قرار دادن لباس یا دستمال جلوی دهان و بینی، از ورود ذرات معلق و گردوغبار جلوگیری میکند. مهمتر از همه، حفظ آرامش روانی است؛ چرا که ترس و تلاش بیجهت، مصرف اکسیژن را افزایش میدهد و احتمال خفگی را بالا میبرد.
6- در شرایط گیر کردن در آسانسور هنگام حمله، حفظ انرژی و آرامش اولویت دارد
در زمان بمباران یا زلزله، قطع برق و نوسان ولتاژ میتواند منجر به توقف آسانسور شود. افرادی که در کابین آسانسور محبوس میشوند، اگر بهدرستی آموزش ندیده باشند، ممکن است بهدلیل وحشت یا کمبود هوا دچار حملات پانیک (Panic Attack) یا حتی غش شوند. برخلاف تصور عمومی، هوای درون آسانسور برای ساعتها قابل تنفس است، به شرطی که درِ آن بسته بماند و فرد با نفسکشیدن عمیق و آرام، اکسیژن را هدر ندهد. کوبیدن منظم به در فلزی، یا استفاده از چراغقوه موبایل، روشهای مؤثر اعلام حضور هستند. نباید سعی کنیم در آسانسور را با زور باز کنیم یا از دریچه بالایی خارج شویم، چون با کوچکترین جابهجایی ساختمان یا برگشت برق، این کار میتواند مرگبار شود. اگر موبایل آنتن دارد، حتی پیام کوتاه به دوستان یا اورژانس میتواند کارساز باشد. آرام نگهداشتن کودکان و تمرکز بر تنفس، از اقدامات حیاتی برای حفظ بقاء در این موقعیت خاص است.
۷- محافظت از ستون فقرات هنگام جابهجایی مصدومان، از قطع نخاع جلوگیری میکند
در شرایطی که پس از بمباران یا ریزش ساختمان نیاز به بیرون کشیدن فرد مصدوم از زیر آوار یا فضای محدود داریم، بزرگترین خطر، آسیب به نخاع گردنی (Cervical Spine Injury) است. حتی یک چرخش ناگهانی یا کشش ساده در گردن، ممکن است باعث قطع نخاع به صورت فلح پاها یا حتی پاها و دستها با هم شود ( پاراپلژی (Paraplegia) یا تتراپلژی (Tetraplegia) غیرقابلبرگشت )شود. اگر احتمال آسیب گردنی میدهیم (بیهوشی، افتادن جسم روی گردن، یا درد شدید در هنگام حرکت)، باید تا حد امکان سر، گردن و تنه را در یک راستا نگه داریم. ابزار حرفهای مانند «نِک کالر» (Neck Collar) در دسترس نیست، اما میتوان از لباس ضخیم، بالش، حوله یا پارچهٔ گرهخورده برای ثابتسازی استفاده کرد. هنگام جابهجایی، حداقل دو نفر لازم است: یکی برای نگهداشتن سر، و دیگری برای تنه و پاها. آموزش این اصول، حتی به صورت خانوادگی یا در مدارس، نقش کلیدی در کاهش آسیبهای دائمی دارد.
۸- کودکان در حملات هوایی، به مراقبت روانی فوری نیاز دارند
در شرایط بمباران، کودکان از نظر روانی و فیزیولوژیک در برابر اضطراب، ترس و شوک بسیار آسیبپذیرتر از بزرگسالان هستند. مغز در حال رشد کودک، هنوز توانایی کامل برای پردازش ترس یا تعدیل هورمونهای استرس مثل کورتیزول را ندارد. نشانههایی مثل سکوت غیرعادی، چسبیدن به بزرگترها، گریهٔ بیوقفه یا حتی بیاختیاری ادرار، میتوانند نشانههای اولیهٔ تروما (Trauma) باشند. در لحظهٔ بحران، گرفتن تماس چشمی، استفاده از لحن آرام، و تکرار عباراتی مانند «در امان هستیم» میتواند احساس امنیت نسبی را بازگرداند. بعد از بحران نیز، بازی درمانی (Play Therapy) یا نقاشی آزاد، روشی مؤثر برای پردازش هیجانات سرکوبشده است. از منظر نوروساینس، تأخیر در حمایت روانی میتواند منجر به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) بلندمدت شود. همراهی با کودک در موقعیت فیزیکی پناه، همانقدر اهمیت دارد که همراهی با او در موقعیت روانیِ ترس.
۹- در صورت مسدود شدن طبقات میانی، یافتن مسیر فرار ثانویه حیاتی است
یکی از خطرهای واقعی در انفجار یا حمله موشکی به ساختمانهای چندطبقه، انسداد طبقهٔ میانی بر اثر ریزش آوار یا آتشسوزی است. در این شرایط، افراد در طبقات بالا گیر میافتند و راه فرار عملاً از پایین مسدود میشود. دانستن محل دقیق پلههای فرار، پشتبام باز، و نردبان اضطراری از قبل، میتواند کلید بقاء باشد. باید همیشه یک کیف اضطراری سبک در نزدیکی ورودی یا کنار تخت نگهداری شود که شامل چراغقوه، ماسک، آب، باتری، اسپری تنفسی، باند، داروهای حیاتی و سوت باشد. در شرایطی که دود به طبقات بالا نفوذ میکند، باید حوله مرطوب روی دهان قرار داده و در کمارتفاعترین حالت ممکن حرکت کرد. اگر فرار ممکن نیست، علامتگذاری با پارچه روشن یا استفاده از لیزر موبایل از پنجره، روش مؤثر هشداردهی به تیم نجات است. اطلاع قبلی از طراحی معماری ساختمان، نقشهٔ راههای خروج و راهپلههای فرعی، میتواند در چنین لحظاتی جان افراد را نجات دهد.
۱۰- پیش از بحران، بستهٔ نجاتِ درست، نیمی از بقاء را تضمین میکند
آمادگی پیشگیرانه در بسیاری از کشورها قانون است، ولی در بسیاری جوامع، هنوز جدی گرفته نمیشود. داشتن یک بستهٔ نجات (Survival Kit) که شامل تجهیزات اولیهٔ پزشکی، داروهای فردی، ماسک، ضدعفونیکننده، آب آشامیدنی، غذاهای خشکشده یا فشرده، باتری، چراغقوه، مدارک شناسایی و پول نقد باشد، میتواند در ۷۲ ساعت اول بحران، تفاوت میان زندهماندن یا فاجعه را رقم بزند. بسته باید در محلی آسان و ثابت قرار گیرد، مثلاً پشت در، زیر تخت یا درون کیف مخصوصی که همیشه در دسترس است. وجود نسخهٔ کاغذی از شمارههای تماس ضروری، نقشهٔ مسیرهای تخلیه و کپی مدارک هویتی، ضروری است. این بسته باید بهصورت فصلی بازبینی و بروزرسانی شود. آموزش خانواده، بهویژه کودکان، برای استفاده صحیح از این وسایل، کمک میکند در صورت نبود والدین، نیز بتوانند از خود محافظت کنند.
۱۱- چسبزدن اصولی شیشهها از پاشیدهشدن خطرناکتر از خود انفجار جلوگیری میکند
در بسیاری از انفجارها، آسیب ناشی از شیشههای شکسته، بیش از موج انفجار موجب جراحت میشود. تکههای شیشهٔ پرتابشده با سرعت بالا، میتوانند بریدگیهای عمیق یا آسیب چشمی غیرقابلبرگشت ایجاد کنند. برای کاهش خطر، باید از نوار چسبهای پارچهای یا چسب نواری پهن، بهصورت ضربدری (X) یا شطرنجی، روی سطح شیشه استفاده شود. این تکنیک، انسجام قطعات شیشه را هنگام انفجار حفظ کرده و از پراکندگی جلوگیری میکند. بهتر است شیشههای بزرگ، بهویژه پنجرههای روبهروی خیابان یا مناطق پرخطر، با یک لایه پلاستیک شفاف نیز پوشانده شوند. حتی در صورت نبود چسب صنعتی، استفاده از پارچه و آب برای کاهش فشار بر شیشه در حالت اضطراری مؤثر است. این کار ساده، از زخمهای عمیق و خونریزی ثانویه پیشگیری میکند.
۱۲- بازگشت به محل قبلی انفجار، ریسک مرگ دوم را بالا میبرد
بسیاری از قربانیان ثانویه انفجار، کسانی هستند که پس از انفجار اولیه، با تصور پایان خطر، به محل قبلی بازمیگردند. این بازگشت ممکن است بهخاطر برداشتن وسایل، جستوجوی عزیزان یا کمک به دیگران باشد، اما احتمال وقوع انفجار دوم، آتشسوزی تأخیری یا ریزش ساختاری وجود دارد. نیروهای نظامی و امدادی در بسیاری از کشورها از اصطلاح «Secondary Kill Zone» برای چنین مناطقی استفاده میکنند. بهتر است حتی در صورت سکوت نسبی فضا، تا زمان اعلام پاکسازی کامل توسط نیروهای تخصصی، به محدوده بازنگردیم. در حملات هوایی هدفمند، گاهی انفجار دوم بهصورت عمدی طراحی میشود تا امدادگران را هدف بگیرد. آموزش همگانی این اصل ساده، میتواند از آسیبهای فراوان و تلفات جبرانناپذیر جلوگیری کند.
۱۳- بهداشت فردی و ضدعفونی دستها پس از انفجار حیاتی است
در محیطهای پس از انفجار، خاک، آوار، خون و ترشحات بدنها در هوا و سطوح پخش میشود. در نبود آب سالم یا امکانات کامل، شستوشوی دستها با محلولهای الکلی یا ژل ضدعفونیکننده (Hand Sanitizer) میتواند از شیوع عفونت جلوگیری کند. لمس زخم باز، چشمها یا دهان با دستهای آلوده میتواند باعث عفونتهای باکتریایی یا ویروسی مانند هپاتیت A و عفونتهای پوستی شود. همچنین، مواد ناشی از سوختگی اجسام، رنگ، سیمان، و دود در زخمها، ریسک نکروز بافتی (Tissue Necrosis) را بالا میبرد. توصیه میشود هر فرد حداقل یک بطری ضدعفونیکننده در کیف اضطراری خود داشته باشد. ماسکهای ساده جراحی نیز نقش مؤثر در فیلتر ذرات معلق و تنفس سالمتر در ساعات اولیه پس از انفجار دارند.
۱۴- حیوانات خانگی در زمان حمله، نیاز به مراقبت اختصاصی دارند
در شرایط اضطراری مانند بمباران، حیوانات خانگی ممکن است دچار وحشت، گمشدگی یا آسیب فیزیکی شوند. صدای بلند انفجار و تغییرات ناگهانی در محیط، میتواند منجر به حملهٔ اضطرابی یا فرار آنها شود. باید برای حیوانات نیز بخشی در کیف اضطراری در نظر گرفت که شامل غذا، ظرف آب، پتو یا پارچهٔ آرامشبخش و اطلاعات دامپزشکی باشد. استفاده از قلاده با برچسب نام و شماره تماس، در صورت جدایی از صاحب، میتواند احتمال بازگشت را بالا ببرد. برخی حیوانات مانند گربهها در زمان بحران به مخفی شدن تمایل دارند، در حالیکه سگها ممکن است رفتارهای دفاعی یا خشونتآمیز از خود نشان دهند. آموزش اولیه به کودکان دربارهٔ طرز صحیح نگهداری حیوانات در بحران، از آسیب متقابل پیشگیری میکند.
۱۵- مدیریت پسماند و زباله در بحران، مانع اپیدمی میشود
در بسیاری از مناطق جنگزده، یکی از دلایل اصلی شیوع بیماریهای عفونی، انباشت زباله و پسماندهای انسانی و حیوانی در محیط است. قطع آب، نبود سرویسهای بهداشتی و اختلال در جمعآوری پسماند، محیط را برای رشد عوامل بیماریزا مثل اشرشیا کلی (E. coli) یا سالمونلا (Salmonella) فراهم میکند. جمعآوری زبالهها در کیسههای بسته، استفاده از آهک یا خاک خشک برای دفن موقت مدفوع، و ایجاد فاصله بهداشتی بین منابع آب و پسماند، از گامهای حیاتی در کنترل آلودگی هستند. در صورت امکان، تفکیک زبالههای پزشکی، شیشه شکسته و پسماند خونی باید انجام شود. استفاده از دستکشهای یکبار مصرف و ضدعفونی دستها بعد از هر تماس، از انتقال عفونت جلوگیری میکند. آموزش همگانی در این باره، حتی در زمان صلح، از آمادگی عمومی جامعه حکایت دارد.
۱۶- نشت گاز پس از انفجار، تهدید خاموش و مرگبار است
در بسیاری از حملات شهری، لولههای گاز آسیب میبینند و نشت گاز طبیعی یا مونوکسیدکربن (Carbon Monoxide) آغاز میشود. این گازها بیبو و بیرنگاند و تنها با تجهیزات حساس یا علائمی مانند سرگیجه، سردرد، تهوع یا خوابآلودگی غیرطبیعی قابلتشخیص هستند. روشن کردن کبریت، استفاده از چراغقوههای شعلهدار یا روشن کردن وسایل برقی در چنین شرایطی میتواند جرقهای مرگبار ایجاد کند. در صورت شک به نشت گاز، باید سریعاً پنجرهها را باز و برق را از جعبه اصلی قطع کرد و از تماس با هر وسیلهٔ برقی اجتناب نمود. خروج از محل و اطلاعرسانی به نیروهای امدادی تخصصی، گام بعدی حیاتی است. نصب حسگرهای گاز و دتکتورهای مونوکسیدکربن در زمان صلح، میتواند از فاجعههای آینده پیشگیری کند.
۱۷- وسایل سادهٔ خانگی میتوانند نقش ابزار نجات را بازی کنند
در زمان انفجار یا زیر آوار ماندن، بسیاری از وسایل روزمره قابلیت استفادهٔ اضطراری دارند. مثلاً قابلمهٔ فلزی بزرگ میتواند بهعنوان سپر در برابر ترکش یا پناهگاه اضطراری برای سر کودک استفاده شود. آینهٔ کوچک دستی یا حتی صفحهٔ موبایل خاموش میتواند برای بازتاب نور و ارسال علامت به امدادگران بهکار رود. شال گردن یا روسری بهعنوان بند فشاری یا ثابتکنندهٔ شکستگی، و فویل آلومینیومی آشپزخانه برای نگهداری گرمای بدن قابل استفاده است. بطریهای خالی آب یا ظروف پلاستیکی نیز در صورت پر شدن با خاک، میتوانند نقش کیسهٔ شن برای جلوگیری از موج انفجار داشته باشند. آموزش خلاقیت عملی در شرایط بحران، بخشی از آمادگی روانی و شناختی محسوب میشود.
۱۸- مواجهه با اجساد در بحران، چالشی انسانی و بهداشتی است
در جریان حملهها، احتمال مواجههٔ مستقیم با اجساد افزایش مییابد که علاوهبر بار روانی، خطر بهداشتی نیز دارد. برخلاف باور رایج، اجساد در روزهای ابتدایی منشأ مستقیم بیماری نیستند، مگر آنکه زخمی و آلوده به خون یا مایعات بدنی باشند. بااینحال، تماس مستقیم با بدن بدون دستکش، لمس صورت، و جابهجایی نادرست ممکن است فرد زنده را در معرض باکتریهای خطرناک قرار دهد. برای جابهجایی یا علامتگذاری پیکرها باید از پارچه، ماسک و دستکش استفاده شود و در صورت نبود کیسه، از پلاستیک بزرگ یا برزنت استفاده گردد. حفظ حرمت متوفی، در کنار ایمنی فرد زنده، اصلی حیاتی در مدیریت فاجعه است. در صورتیکه محل تجمع اجساد در نزدیکی منبع آب باشد، باید فوراً به نیروهای تخصصی گزارش شود.
۱۹- ارتباط مؤثر با نیروهای امداد، کلید تسریع نجات است
در شرایط بحرانی، زمان نجات در گرو دقت و وضوح پیامهایی است که به تیمهای امدادی میرسد. تماسهای تلفنی یا پیامکها باید حاوی اطلاعات مشخص، فشرده و غیرمبهم باشند: موقعیت جغرافیایی دقیق (ترجیحاً با لوکیشن GPS)، تعداد افراد گرفتار، نوع آسیبها و وضعیت عمومی محیط (ریزش، آتش، دود، مواد شیمیایی). استفاده از اپلیکیشنهایی مانند «Sarzamin 112» یا «Google Maps Location Sharing» میتواند در شرایط بیثبات مؤثر باشد. پیامهای صوتی ضبطشده، در شرایطی که ارتباط لحظهای ممکن نیست، راهکار جایگزیناند. افراد باید از دادن اطلاعات مبهم یا تکراری پرهیز کرده و تا جای ممکن به پرسشهای اپراتورها با آرامش و دقیق پاسخ دهند. آموزش خانواده بهخصوص کودکان برای مکالمهٔ اضطراری، سرمایهای حیاتی برای کاهش زمان واکنش است.
۲۰- واکنش روانی حاد، ممکن است پس از انفجار بهشکل ناگهانی بروز کند
در برخی افراد، علائم روانی پس از وقوع حادثه، نه بلافاصله، بلکه با تأخیر چند ساعت یا حتی یک روز ظاهر میشود. این حالت که در روانپزشکی با عنوان «اختلال استرس حاد» (Acute Stress Reaction) شناخته میشود، میتواند شامل گیجی، فراموشی کوتاهمدت، بیاحساسی، اضطراب انفجاری، یا رفتارهای غیرمنطقی باشد. فرد ممکن است دچار سکوت ناگهانی، خندهٔ بیموقع، یا تلاش برای خروج پرخطر از محل شود. اطرافیان باید این واکنشها را بهعنوان علامت آسیب روانی بشناسند، نه ضعف یا بیعقلی. همراهی کلامی، تماس لمسی ملایم، قرار دادن فرد در فضای نسبتاً امن، و پرهیز از تنبیه یا تحقیر، مؤثرتر از مداخلهٔ مستقیم فیزیکی است. اگر امکانش هست، دادن نوشیدنی گرم و نگهداشتن در کنار افراد آشنا، نخستین گام برای بازگرداندن ثبات روانی است.
۲۱- حمایت روانی گروهی، سازوکار طبیعی مغز برای بقاء جمعی است
در شرایط حمله یا فاجعه، انسانها بهطور غریزی بهسمت تشکیل گروه، تماس بدنی، یا همدلی کلامی متمایل میشوند. این رفتار ریشه در عملکرد سیستم عصبی اجتماعی (Social Nervous System) دارد که توسط عصب واگ (Vagus Nerve) تنظیم میشود. ترشح اکسیتوسین (Oxytocin) در تماس انسانی، باعث کاهش سطح کورتیزول (Cortisol) و تثبیت فشار خون میشود. حتی یک جملهٔ ساده مثل «کنار هم هستیم» میتواند باعث کاهش واکنشهای اضطرابی و تسهیل عملکرد شناختی شود. فضاهای جمعی منظم، مثل پناهگاهها یا محلهای امن خانوادگی، اگر با قواعد حمایت هیجانی مدیریت شوند، میتوانند جلوی بروز آشوب روانی را بگیرند. این پدیده در روانشناسی بحران بهعنوان «اثر پناه جمعی» (Collective Shelter Effect) شناخته میشود. آموزش رفتار همدلانه در شرایط خطر، بخشی از تابآوری جمعی است.
۲۲- تغذیه اضطراری صحیح، از افت قند و نارسایی ایمنی جلوگیری میکند
در ساعات و روزهای پس از یک انفجار یا حمله، بدن به انرژی سریع، آب کافی، و الکترولیتها نیاز دارد. کاهش قند خون (Hypoglycemia) میتواند باعث ضعف، لرزش، تحریکپذیری و بیهوشی شود. بهترین منابع انرژی فوری، غذاهای فشرده مانند بیسکویت انرژیزا، خرما، کشمش، یا شکلات تلخ هستند که هم سبکاند و هم ماندگاری بالایی دارند. نباید از نوشابههای صنعتی یا غذاهای شور برای رفع گرسنگی استفاده کرد، چون باعث تشنگی مفرط میشوند. مصرف نمک در حد متعادل، بهویژه برای حفظ حجم خون در زمان تعریق زیاد یا استرس حاد، توصیه میشود. برای کودکان و سالمندان، شیر خشک آماده و مکملهای تغذیهای مایع بهتر از غذاهای جامد عمل میکند. تهیهٔ بستهٔ تغذیهٔ خانوادگی از پیش، همراه با دستور مصرف، میتواند در روزهای اولیه پس از بحران حیاتی باشد.
۲۳- فضاهای امن برای مادران و نوزادان باید اولویت اول پناهگاهها باشد
مادران باردار و نوزادان در معرض بالاترین خطرات فیزیولوژیک و روانی در بحرانها هستند. کاهش اکسیژن، دمای پایین، یا استرس مزمن میتواند باعث زایمان زودرس، کاهش شیر یا اختلال در رشد نوزاد شود. نوزادان تازهمتولدشده هنوز توانایی تنظیم دمای بدن، دفاع ایمنی و دفع مواد زائد را ندارند و باید در فضایی گرم، تمیز و کمتنش نگهداری شوند. در پناهگاهها یا خانهها، باید بخشی بهطور اختصاصی برای مادر و نوزاد در نظر گرفته شود، با عایق حرارتی، پارچههای تمیز، آب گرم، و دسترسی به وسایل بهداشتی. آموزش همگانی دربارهٔ کمک به شیردهی و تسکین مادر در بحران، از مرگومیرهای ثانویه جلوگیری میکند. این نیازها نباید با عنوان «لوکس» یا «ثانویه» نادیده گرفته شوند، چون نجات نسل بعد در گرو مراقبت از همین لحظات است.
۲۴- مدیریت درد بدون دارو، بخشی از علم کمکهای اولیه مدرن است
در بسیاری شرایط، داروهای مسکن در دسترس نیستند یا تمام میشوند. در چنین شرایطی، مدیریت درد باید بهکمک روشهای غیردارویی مانند تکنیکهای تنفس کنترلشده، فشار نقطهای (Acupressure)، سرد و گرم کردن موضعی با وسایل ساده، و روشهای پرتسازی ذهن انجام شود. ماساژ آرام اطراف ناحیه درد، بهویژه در سردرد یا درد عضلانی، میتواند با تحریک مسیرهای عصبی موازی، از شدت درد بکاهد. قرار دادن یک بطری آب نیمهگرم یا یک تکه پارچه مرطوب روی پیشانی یا پشت گردن، آرامبخش طبیعی برای کودکان و سالمندان است. صحبتکردن با فردی که درد دارد، کاهش نور محیط، و ایجاد حس کنترل ذهنی بر شرایط، از نظر نوروساینس تأثیر مستقیم بر مهار مدارهای درد دارد. آموزش خانوادگی دربارهٔ این تکنیکها، مکمل کمکهای اولیه کلاسیک است.
۲۵- رفتار با رسانهها و فضای مجازی در بحران، باید مدیریتشده باشد
پس از هر حمله یا حادثهٔ بزرگ، موج عظیمی از اخبار، عکسها و شایعات در فضای مجازی پخش میشود که میتواند اضطراب عمومی را تشدید کند. افراد در معرض مداوم این اطلاعات، دچار «اضطراب اطلاعاتی» (Information Anxiety) میشوند که باعث اختلال در خواب، تضعیف تصمیمگیری و حتی اختلال در رفتارهای گروهی میشود. بهویژه در کودکان و نوجوانان، دیدن مکرر تصاویر خشونتآمیز، میتواند منجر به اختلالات اضطرابی بلندمدت شود. مدیریت محتوای دریافتی، تعیین ساعات مشخص برای پیگیری اخبار، و اطمینان از صحت منابع، بخشی از «بهداشت رسانهای» (Media Hygiene) در بحران است. باید در محیطهای جمعی، ارسال تصاویر دلخراش بدون رضایت دیگران ممنوع شود. فضای رسانهای در بحران، اگر هوشمندانه مدیریت شود، میتواند ابزار همبستگی و اطلاعرسانی مفید باشد، نه منبع وحشت.
خلاصه
در جمعبندی میتوان گفت که حفظ جان در شرایط بمباران، تنها به شانس و واکنش لحظهای وابسته نیست، بلکه نتیجهٔ آموزش، آمادگی و آگاهی جمعی است. خطرات اصلی این وضعیت نهتنها شامل موج انفجار و آسیبهای فیزیکی مستقیم، بلکه شامل پیامدهای ثانویه مانند نشت گاز، اختلالات روانی و مدیریت اشتباه بحران میشود. مهارتهای سادهای مانند بستن شیشهها، ثابتکردن گردن، حمایت روانی از کودکان، و حتی استفاده از وسایل خانگی، میتواند فاصله میان نجات و فاجعه را تعیین کند. نقش روانشناسی جمعی و رفتار همدلانه، به اندازهٔ کمکهای اولیه فیزیکی اهمیت دارد. توجه به گروههای خاص مانند مادران، سالمندان و حیوانات خانگی نیز بخش مهمی از استراتژی بقاء انسانی است. این راهنما تنها آغاز مسیری است که باید با تمرین و آموزش همگانی تکمیل شود.
سؤالات رایج (FAQ):
۱. در صورت گیر افتادن در آسانسور هنگام بمباران، چه باید کرد؟
باید آرام ماند، از نور و صدای تلفن برای علامت دادن استفاده کرد و از هرگونه تلاش برای باز کردن در یا خروج پرهیز نمود.
۲. آیا کودکان نیاز به حمایت روانی خاصی در بمباران دارند؟
بله، کودکان بهدلیل ناپایداری هیجانی، نیاز به تماس انسانی، لحن آرام و محیطی امن برای تخلیه ترس دارند.
۳. بهترین مواد غذایی در شرایط اضطراری کداماند؟
غذاهای فشرده با کالری بالا مانند بیسکویت انرژیزا، خرما و شکلات تلخ بهترین منابع انرژی فوری هستند.
۴. آیا اجساد در روزهای اول منبع بیماری محسوب میشوند؟
خیر، اجساد در روزهای اول بیماریزا نیستند مگر آلوده به خون یا مایعات بدن باشند، ولی باید با رعایت بهداشت منتقل شوند.
۵. چطور از نشت گاز پس از انفجار جلوگیری کنیم؟
باید برق را قطع، پنجرهها را باز و از روشن کردن وسایل برقی خودداری کرد و محل را ترک نمود.
۶. آیا وسایل خانگی ساده میتوانند در نجات مؤثر باشند؟
بله، وسایلی مانند قابلمه، آینه، پارچه و بطری پلاستیکی میتوانند برای محافظت، علامتدهی یا کنترل خونریزی بهکار روند.