قصه مسابقه مدرسه و نتیجه اخلاقی آن

قصه مسابقه مدرسه و نتیجه اخلاقی آن

 مینا با مطالعه و تلاش موفق به پرورش زیباترین گل در مسابقه مدرسه می شود.

داستان کوتاه مسابقه مدرسه برای کودکان

یه روزی از روزهای زیبای بهار خانم معلم مهربون که به کلاس آمد رو به بچه ها کرد و گفت: بچه ها یه مسابقه داریم. همه خوشحال شدن و پرسیدن چه مسابقه ای؟ خانم معلم گفت: من به هر نفر یه بذر گل می دهم و هر کسی زیباترین گل رو پروش بده برنده مسابقه است.

هر کدوم از بچه ها با خوشحالی می گفت حتما من برنده مسابقه هستم. مینا با شادی به خونه رفت و قضیه مسابقه رو به مامانش گفت و خواست یه کتاب درباره پرورش گل ها براش از کتابخانه بگیره. مادر مینا همراه او به کتابخانه محل رفتند و یه کتاب به امانت گرفتند. مینا هم با دقت کتاب رو خواند و هر چی کتاب نوشته بود انجام داد.

دو هفته گذشت و مینا هر روز به گلش رسیدگی می کرد و مراقبش بود ... نه زیاد بهش آب می داد و نه کم و هر روز به گلش نگاه می کرد و باهاش حرف میزد و می گفت: گل قشنگم زودتر رشد کن و بزرگ شو که خیلی دوستت دارم.

قصه بچگانه

روز مسابقه فرا رسید. بچه ها با خودشان کلی گلدان گل آوردن. مینا هم خوشحال به کلاس رفت و همه با تعجب به او و گل قشنگش نگاه کردند و همه دورش جمع شدند و از گل مینا تعریف کردند.

وقتی خانم معلم همه گل ها رو دید گفت برنده مسابقه مینا هستش بچه ها... دوستان مینا ازش پرسیدن چه طوری گل به این زیبایی پرورش داده؟ اونم جواب داد که از راهنمایی های کتاب پرورش گل ها استفاده کرده. خانم معلم هم به مینا آفرین گفت و چند دونه بذر گل با یک گلدان زیبا بهش جایزه داد.

نتیجه اخلاقی قصه مسابقه مدرسه

از داستان مسابقه مدرسه به این نتیجه می رسیم که قبل از شروع هر کاری باید در مورد نحوه صحیح انجام دادن آن کار مطالعه کنیم و با علم و آگاهی کافی دست به انجام کار بزنیم تا موفق بشویم .

separator line

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها