امیدوارم دستمان خالی نباشد

 امیدوارم دستمان خالی نباشد
 این مطلب مربوط به رویداد عکس، فیلم و گزارش کروناست که به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همکاری خبرگزاری برنا برگزار می‌شود./ حمیدرضا.ص، داوطلب جهادی گمنام در گفت‌وگویی با خبرنگار برنا روایتی تامل‌برانگیز از حضور در غسال‌خانه، مواجهه با مرگ و تجربه شکرگزاری عمیق از نعمت زندگی ارائه داد.

این داوطلب جهادی در ابتدا با اشاره به ترسی که در باور عمومی مردم نسبت به تغسیل اموات کرونایی در آن ایام وجود داشت، گفت: ما معمولاً مرگ را برای دیگران می‌دانیم، گمان می‌کنیم مرگ فقط برای همسایه است، نمی‌دانیم آسیاب به نوبت است و دیر یا زود نوبت خود ما خواهد شد. کافی است خودمان را در آن موقعیت تصور کنیم؛ آن‌وقت از اطرافیان چه انتظاری خواهیم داشت؟ انتظار داریم با ما چگونه رفتار شود؟

او در ادامه با تاکید بر اینکه «میت» اگر زبان داشت شاید خواسته‌اش را طور دیگری بیان می‌کرد، خاطرنشان کرد: آن فرد فوت شده هم یک زمانی در بین ما بوده و حالا در موقعیتی آگاه‌تر قرار گرفته و فقط زبان ظاهری‌اش را از دست داده است.

این داوطلب با بیان اینکه ترس از غسال‌خانه و نوع رفتار با تطهیرکنندگان فقط مختص دوران کرونا نیست، تصریح کرد: حتی امروز هم اگر کسی بداند شما در سالن تطهیر کار می‌کنید، ممکن است از دست دادن با شما امتناع کند، درحالی‌که این کار، امری طبیعی است و افرادی که در این محیط‌ها فعالیت می‌کنند، انسان‌های شریف و محترمی هستند که مثل ما در این جامعه زندگی می‎کنند.

وی با اشاره به مظلومیت شغلی نیرو‌های غسال‌خانه بیان کرد: بسیاری از افراد شاغل در این مجموعه‌ها، واقعا از بسیاری نعمت‎های ساده زندگی محروم‌اند. حتی از بیان عنوان شغلی‌شان پرهیز می‌کنند، چون ممکن است با واکنش‌های ناپسند مواجه شوند. من در بازار تهران شاغل هستم و حرفه اصلی‌ام چیز دیگری است، اما از زمانی که در کنار آن گاهی به این خدمت مشغولم، بیشتر از همیشه شکرگزار زندگی شده‌ام.

او افزود: وقتی اموات روی سنگ غسال‌خانه را می‌بینی که یکی پس از دیگری می‌آورند و شست‌وشو می‌دهند و روانه بیرون می‌کنند؛ معنای واقعی نعمت زندگی را درک می‌کنی. از همین جهت این فضا، انسان را از درون می‌سازد و زبان شکرگزاری‌اش را گویا‌تر می‌کند. من هر بار که از آن محیط بیرون می‌آیم شاید هزاران بار خدا را شکر می‌کنم. شب‌ها قبل از رفتن به رختخواب بالای سر فرزند و همسرم می‌روم به چهره‌هایشان نگاه می‌کنم هزار بار خداوند را شکر می‌کنم که خدایا شکرت این آدم می‌توانست الان روی سنگ غسال‌خانه باشد، خدایا شکرت که من زنده‌ام و می‌توانم نفس بکشم.

این داوطلب درباره یکی از تأمل‌برانگیزترین تجربه‌هایش در غسال‌خانه گفت: گاهی به امواتی که روبرویم روی سنگ غسال‌خانه خوابیده بودند، با دقت نگاه می‌کردم که از ظاهرشان تشخیص دهم کدام‌یک ثروتمند و کدام‌یک فقیر است، اما واقعاً ممکن نبود. همه در کاور‌های مشکی بودند و نه از رنگ چهره و نه قیافه، از هیچ چیز نمی‌شد فهمید که آن میت در دنیا دارا بوده یا ندار. آنجا نقطه‌ای است که همه ما یک وضعیت را پیدا می‌کنیم.

حمیدرضا با اشاره به اینکه توصیه می‌کند دیگران هم تجربه‌ای از حضور در این فضا داشته باشند، گفت: همیشه به اطرافیانم می‌گویم یک‌بار در ماه وقت بگذارید و به سالن تغسیل بروید. اگر کاری هم نمی‌کنید، فقط بایستید و تماشا کنید. آن فضا را از نزدیک درک کنید. مطمئن باشید حالتان کاملا عوض می‌شود.

او با اشاره به تأملاتش اذعان داشت: خیلی‌وقت‌ها به‌عنوان یک شخص حقیقی وقتی به بهشت زهرا (س) و غسال‌خانه می‌روم، با خود فکر می‌کنم اگر جای یکی از این اموات بودم، چه چیزی با خودم می‌بردم؟ وقتی حساب‌وکتاب می‌کنم، می‌بینم چقدر دستم خالی‌ست.

این داوطلب در پایان با تأکید بر اینکه این سخن از سر شکسته‌نفسی نیست، خاطرنشان کرد: وقتی انسان با خود صادق باشد، می‌فهمد هرچه کرده چیزی جز انسانیت نبوده. مثل همان دوران کرونا که خیلی‌ها جرأت نداشتند حتی از کنار اموات کرونایی عبور کنند، ولی برخی‌ها بی‌منت به شستن‌شان مشغول بودند. این کار‌ها منتی بر خدا نیست، فقط انسانیت است. به‌خاطر همین می‌گویم دستمان خیلی خالی‌تر از آن چیزی است که تصور می‌کنیم.

گفتنی است رویداد کرونا به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همراهی معاونت خدمات شهری شهرداری تهران، خبرگزاری برنا، موسسه رسانه‌ای صبا، با هدف تقدیر از فداکاری‌های پرسنل این سازمان و همچنین نیرو‌های جهادی و داوطلبی و ثبت و جمع آوری آثار تصویری، قلمی و فیلم‌های تولید شده در آن برهه زمانی در ۲۹ خردادماه برگزار می‌شود.

برای اخبار جامعه و اجتماعی خوشه خبر کلیک کنید

 

 منبع خبر

جدیدترین ویدئوها

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها