بررسی وضعیت هزینههای ظاهری جوانان در ۳ روایت و ۳ دنیا

به گزارش خبرنگار برنا؛ «رضا نیکنام» در بین طوفان تورمی که کفشهای چرمی را به کالایی لوکس و یک دست لباس نو را به آرزویی دستنیافتنی تبدیل کرده، جوانان در سه جایگاه کاملاً متمایز مشغول نبردی نابرابر هستند. آنچه در ادامه میآید، روایتی گویا از این سه جهان موازی است؛ روایتی که از زبان خود جوانان نقل میشود و تصویری روشن از استراتژیهای تطبیقی متفاوت در هر طبقه، تغییرات پارادایمهای مصرف در سالهای اخیر، پیامدهای روانی_اجتماعی این تغییرات ارائه میدهد. این روایتها همچون آینهای هستند که شکاف عمیق طبقاتی در جامعه ما را با تمام ابعادش بازتاب میدهند.
روایت اول جوانان طبقه مرفه (مصرف برایشان انتخاب نیست، سبک زندگی اجباریاست)
سارا، ۲۸ ساله، ساکن شمال تهران درباره میزان هزینههایی که برای ظاهر و پوشش خود دارد، میگوید: برای من لباس فقط پوشش نیست، ابزار اعلام حضور اجتماعی است. من ماهانه حداقل ۱۰ میلیون تومان فقط برای استایل شخصیام هزینه میکنم. البته تورم باعث شده به جای سفرهای خارجی، بودجه را بیشتر به ظاهرم اختصاص دهم.
امیرحسین، ۳۲ ساله، هم که مدیر یک استارتآپ است عنوان میکند: در شرایط فعلی، ظاهر آراسته و پوشش مد روز، سرمایه اجتماعی من است. حاضر نیستم از کیفیت کفش و لباسهایم بکاهم، حتی اگر مجبور شم هزینه تفریحات دیگر را کاهش دهم.ناگفته نماند در طبقات مرفه خانوادهها همچنان حامی اصلی جوانان هستند، اما با استراتژیهای جدید از جمله اختصاص بودجه مشخص ماهیانه یا روزانه برای ظاهر و پوشش فرزندان، این گروه سرمایهگذاری بر روی ظاهر را به عنوان «سرمایه اجتماعی» قبول دارند.
روایت دوم جوانان طبقه متوسط (در دوراهی حیثیت اجتماعی ومحدودیت مالی گرفتار شدهاند)
نوید، ۲۷ ساله، انباردار شرکت سری تکان میدهد و میگوید: قبلاً ماهی یک بار با دوستان به کافی شاپ میرفتیم، الان فقط در خانه دور هم جمع میشویم. حتی برای خرید یک شلوار و کفش جدید باید سه ماه پسانداز کنم.
هستی، ۲۵ ساله، معلم هم شیوه خودش را دارد و میگوید: الان فقط در حراجیهای اینترنتی خرید میکنم. برای مهمانیها هم لباسهای قدیمیام را با اکسسوری جدید ست میکنم تا متفاوت به نظر برسم.
روایت سوم جوانان طبقه کمدرآمد (ترجیح اقتصاد بقا براقتصاد ظاهر)
پیمان، ۲۳ ساله، کارگر ساده توضیح میدهد: دانشجوی شبانه بودم، اما بخاطر شهریه ترک تحصیل کردم. الان با حقوقم که ماهی ۱۲ میلیون تومان است، بیشتر دنبال خوراک و اجاره خانه هستم. شاید بتوانم فقط یکدست لباس نو برای عید بخرم.
فاطمه، ۲۹ ساله، کمک پرستار عنوان میکند: دیگر هیچ میهمانی و عروسی نمیروم، چون پول خرید هدیه ندارم. حتی برای خودم یک تیشرت ساده هم نمیخرم. تمام پولم صرف کمک به پدر بیمارم و قرضهای خانواده میشود.
باید گفت که در طبقات کمدرآمد، شاهد وارونگی نقشها هستیم. به طوری که اغلب جوانان این طبقه مجبور به کمک مالی به خانواده شدهاند.
بررسی نظرات و روایات جوانان نشان میدهد که تورم به جز اقتصاد، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی را نیز دگرگون کرده است. درحالی که جوانان مرفه با تغییر الگوی مصرف به حفظ جایگاه خود میاندیشند، طبقه متوسط در تلاش برای جلوگیری از سقوط اجتماعی است و جوانان کمدرآمد درگیر روزمرگیهای معیشتی شدهاند. این شرایط، نیازمند بازنگری سیاستهای اجتماعی و اقتصادی است که بتواند حداقلهای انسجام اجتماعی را در این چندپارگی شدید حفظ کند.
راهکارهای علمی برای مدیریت هزینههای ظاهری جوانان
تغییر از اقتصاد نمایشی به اقتصاد معناگرا
دختران جوان فشار بیشتری برای انطباق با استانداردهای زیبایی احساس میکنند، اماپسران بیشتر تحت تأثیر الگوهای مصرفی و نمایش پرستیژ از طریق برندها قرار دارند.
اکبری، کارشناس علوم اجتماعی عقیده دارد که باید هویت اجتماعی جوانان را بر اساس شاخصهای غیرمادی مانند مهارتها و دانش، بازتعریف کرد. تنظیم تبلیغات شبکههای اجتماعی و کاهش نفوذ اینفلوئنسرهای مصرفگرا از دیگر پیشنهادات این کارشناس است.
مقابله با اضطراب مقایسه اجتماعی
جوانان بهویژه درشبکههای اجتماعی دائماً درحال مقایسه ظاهر و سبک زندگی خود با دیگران هستند. این مقایسهها منجر به شکلگیری اضطراب اجتماعی میشود؛ یعنی نگرانی از ارزیابی منفی دیگران درباره ظاهر فرد.
مولایی، متخصص روانشناسی، برآموزش مهارتهای «مقاومت در برابر مقایسه» تأکید دارد. برگزاری کارگاههای واقعگرایی اقتصادی و افزایش عزت نفس مبتنی بر شایستگیهای درونی از راهکارهای پیشنهادی اوست.
وی تاکید میکند: شبکههای اجتماعی به عنوان بستر نمایش دائمی سبک زندگی، تبلیغات رسانهای که استانداردهای غیرواقعی زیبایی را ترویج میکنند از جمله مراسم عروسی لاکچری به عنوان عوامل تشدید کننده در این زمینه شناخته میشوند.
جایگزینی گفتمان معنادار به جای توجه افراطی به ظواهر
بیگدلی، مشاوره خانواده توصیه میکند با ایجاد صندوقهای خانوادگی و اولویتدهی به نیازهای اساسی، هزینههای غیرضروری مدیریت شود. تقویت «سرمایه فرهنگی» از طریق برنامههای مشترک آموزشی نیز پیشنهاد میشود.
کارشناسان تأکید دارند که حل این چالش نیازمند همکاری نهادهای آموزشی، خانوادهها و رسانههاست. آموزش مدیریت مالی شخصی در کوتاهمدت و اصلاح الگوهای فرهنگی موفقیت در بلندمدت، میتواند راهحل نهایی این معضل اجتماعی باشد.
انتهای پیام/