مهسا اسماعیل‌زاده: آمده بودیم که کاری انجام دهیم

 مهسا اسماعیل‌زاده: آمده بودیم که کاری انجام دهیم
 این مطلب مربوط به رویداد عکس، فیلم و گزارش کروناست که به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همکاری خبرگزاری برنا برگزار می‌شود./ مهسا اسماعیل‌زاده، از بانوان جوان و داوطلب در دوران همه گیری ویروس کروناست که فعالیت داوطلبانه را با دوختن ماسک آغاز کرد و به سالن تطهیر بهشت زهرا رسید. در روزهای نفس‌گیر بحران کرونا، او روایت متفاوتی از تجربه حضورش در غسال‌خانه ارائه می‌دهد، روایتی از غسالخانه که بسیاری از آن دوری می‌کردند اما برای مهسا اسماعیل زاده بستری از انگیزه برای حضور بود.

مهسا اسماعیل‌زاده در گفت‌و‌گو با خبرنگار برنا با اشاره به فعالیت‌های خود در روز‌های ابتدای همه گیری کرونا، اظهار داشت: با توجه به شرایط سخت آن دوران، دلم می‌خواست به هر شکلی کمک کنم. ابتدا در چند خیریه و بیمارستان فعالیت جهادی داشتم، مثلا چرخ خیاطی‌ام را به بیمارستان ابن‌سینا می‌بردم و همان‌جا ماسک می‌دوختم.

وی افزود: وقتی شنیدم که بحث غسل متوفیان کرونا پیش آمد و غسال‌خانه هم به کمک نیاز دارد بلافاصله رفتم و فعالیت در سالن تطهیر را آغاز کردم. با وجود ترس و واهمه‌ای که در دل مردم افتاده بود و حتی بسیاری نمی‌دانستند چگونه با عزیزان بیمارشان رفتار کنند، من احساس کردم که باید در کنار آنها بمانم.

اسماعیل زاده با اشاره به تجربه شخصی‌اش از مراقبت پدرش تصریح کرد: پدرم به کرونای شدید مبتلا شد و تمام ریه‌اش درگیر بود. بیمارستان دانشوری او را پذیرش نکرد و گفتند زنده نمی‌ماند. وقتی او را به خانه آوردیم، برخلاف نگرانی مادرم، پدرم را بوسیدم تا به او قوت قلب بدهم و گفتم نترس، خدا هست. در کمال ناباوری نه من بیمار شدم و نه پدرم جانش را از دست داد بلکه دوباره سلامتی‌اش را به دست آورد.

این تطهیرکننده داوطلب خاطرنشان کرد: نه تنها خانواده‌ام مخالف فعالیتم در غسال‌خانه نبودند بلکه همیشه به کمک کردن در شرایط سخت علاقه‌مند بودند. در آن روز‌ها تا ساعت دوازده شب ماسک می‌دوختیم و بسته بندی می‌کردیم، گاهی تا هزار عدد در روز. حتی با وجود خستگی و کمردرد‌های شدید از کار دست نمی‌کشیدیم.

این بانوی جهادگر با اشاره به حال و هوای حضور در غسال‌خانه اظهار داشت: برخلاف خستگی‌های ناشی از کار‌های دیگر، در غسال‌خانه اصلا خسته نمی‌شدم. هم کفن آماده می‌کردم، هم پنبه می‌آوردم و اگر در بخشی کمک لازم بود خودم داوطلبانه جلو می‌رفتم، واقعا منتظر دستور نمی‌ماندم، چون از این کار لذت می‌بردم.

مهسا اسماعیل‌زاده در پایان گفت: از این‌که در آن شرایط سخت می‌توانستم مفید باشم حس رضایت و شادی داشتم. تمام بچه‌های جهادی در غسال‌خانه، نیرو‌هایی نترس و فعالی بودند. ما آمده بودیم که بمانیم و کاری از پیش ببریم.

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها