کوچ اجباری مردم شهر تهران به حومه پایتخت!

  کوچ اجباری مردم شهر تهران به حومه پایتخت!
  بررسی داده‌های منتشر‌شده از سوی «آچاره» نشان می‌دهد کوچ خانواده‌ها از مناطق مختلف تهران به حومه پایتخت، ۷۳ درصد بیشتر شده است.

شرق_مهلا جوادپور: بررسی داده‌های منتشر‌شده از سوی «آچاره» نشان می‌دهد کوچ خانواده‌ها از مناطق مختلف تهران به حومه پایتخت، ۷۳ درصد بیشتر شده است.

photo_2025-06-11_18-39-07

«مردم حاضرند دردسرهای رفت‌وآمد از پردیس تا تهران را به جان بخرند، تا فقط بتوانند در خانه‌هایی کمی ارزان‌تر زندگی کنند. البته چاره دیگری هم ندارند». این را یکی از مشاوران املاک در پردیس می‌گوید؛ شهرستانی در 17 کیلومتری شمال شرق تهران که در سال‌های اخیر به یکی از مقاصد اصلی مستأجران کم‌برخوردار تبدیل شده است. امکاناتش کم و فاصله‌اش با تهران درخورتوجه است، اما به دلیل قیمت پایین‌تر مسکن، حالا خانه‌ بسیاری از کسانی‌ است که تا چندی پیش در خود تهران زندگی می‌کردند. بر‌اساس داده‌هایی که روابط‌عمومی «آچاره» در اختیار «شرق» قرار داده، از سال 1402 به 1403 میزان اسباب‌کشی از مناطق بیست‌ودوگانه تهران به حومه (شامل پردیس، بومهن، پاکدشت، باقرشهر و...) 73 درصد افزایش داشته است. این آمار که از سوی یکی از بازیگران اصلی حوزه اسباب‌کشی و حمل‌ونقل ارائه شده، نشان می‌دهد بخش بزرگی از جامعه نتوانسته پا‌به‌پای افزایش سرسام‌آور اجاره‌بها پیش برود و به‌ناچار به مناطق حاشیه‌ای نقل مکان کرده است. به عبارتی مردم ایران روز‌به‌روز فقیرتر می‌شوند؛ مسئله‌ای که در موارد دیگر هم نمود پیدا کرده و قابل مشاهده است. بررسی داده‌های «آچاره» نشان می‌دهند در سال 1403، 11.5 درصد از اسباب‌کشی‌هایی که به حومه تهران انجام شده، از منطقه 4 بوده است. منطقه‌ای در شرق تهران با محله‌هایی مثل تهرانپارس، حکیمیه، نارمک، هروی و... که سال‌ها سکونتگاه طبقه متوسط شهری بوده، اما حالا با افزایش شدید قیمت روبه‌رو شده و بخشی از ساکنان خود را به اطراف تهران فرستاده است. در رده‌های بعدی، مناطق 5، 3 و 2 تهران دیده می‌شوند که به‌ ترتیب 5، 4 و 3.5 درصد از کل اسباب‌کشی‌ها به حومه را به خود اختصاص داده‌اند. نکته درخورتوجه این است که این مناطق جزء محله‌های به نسبت برخوردار تهران مثل پونک، شهرک غرب، دروس، ونک و... محسوب می‌شوند و حالا برخی ساکنان آنها هم ناچار به ترک شهر شده‌اند.

از گاندی به بومهن

یکی از املاکی‌های بومهن با تأکید بر اینکه در سال‌های اخیر سرازیر شدن مردم تهران به اطراف پایتخت را مشاهده کرده، به «شرق» می‌گوید: «این موضوع دیگر برای ما عادی شده و تعجب نمی‌کنیم. بسیاری از مشتری‌های ما افرادی هستند که سال‌های قبل، در مناطق به نسبت خوب تهران زندگی می‌کردند اما حالا مجبور شده‌اند به این منطقه بیایند. یکی از مواردی که به یادم مانده، خانمی بود که ابتدا در گاندی زندگی می‌کرد، سال بعد رفت منیریه، بعد از آن میدان خراسان و حالا هم به بومهن آمده». مشاور املاک دیگری که در پردیس فعالیت می‌کند، به خبرنگار «شرق» می‌گوید: «کرایه‌ها و قیمت ملک در تهران سنگین است. مستأجران یا خریداران با همان قیمت می‌توانند خانه‌ای با متراژ بالاتر بخرند یا اجاره کنند. اینجا می‌توان یک خانه 80 تا 90 متری را با 500 میلیون تومان رهن کامل کرد. مردم حاضرند دردسرهای رفت‌وآمد از پردیس تا تهران را به جان بخرند، تا فقط بتوانند در خانه‌هایی کمی ارزان‌تر زندگی کنند. البته چاره دیگری هم ندارند». یکی از مشاوران املاکی که در محله‌های دامپزشکی، سی‌متری جی و شهرری دفتر املاک دارد، با توجه به مشاهدات خود می‌گوید: «از سال 99 به بعد، افزایش مهاجرت مستأجران به حومه تهران احساس شد. اکثر مشتری‌های ما از محله‌های طرشت و ستارخان و منطقه 2 هستند. هر سال هم هرکدام به محله‌های پایین‌تر و حاشیه‌ای‌تر نقل مکان می‌کنند، چرا‌که اجاره‌ها هر سال بالاتر می‌رود». او همچنین اشاره می‌کند که اجاره خانه‌های با متراژ پایین به خانواده‌های پرجمعیت افزایش چشمگیری داشته است: «آخرین معامله‌ای که داشتیم، یک خانواده شش‌نفره بودند که یک خانه 50‌متری را اجاره کردند».

گزارش‌ها نشان می‌دهد که با نزدیک‌شدن به فصل اجاره مسکن، قیمت‌ها روز‌به‌روز در حال افزایش است و در برخی محلات، قیمت‌ها تا بیش از 40 درصد افزایش داشته است. براساس جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران، نرخ تورم اجاره‌بها در سال 1403 به 40.3 درصد رسید و باعث شد بسیاری به مناطق حاشیه‌ای کوچ کنند، چرا‌که افزایش حقوق با رشد قیمت مسکن همخوانی ندارد. حالا حاشیه‌نشینی نه‌فقط در تهران، بلکه در اطراف شهرهای بزرگ مثل مشهد، اصفهان، شیراز و تبریز هم به طرز چشمگیری افزایش یافته و مردم را به محله‌هایی با کمترین امکانات کشانده است.

حسرت یک لقمه گوشت

حاشیه‌نشینی تنها نشانه‌ای نیست که افزایش فقر را در ایران آشکار کرده است. چند سالی می‌شود که خبر حذف گوشت قرمز از سبد غذایی خانواده‌های ایرانی، تیتر ثابت رسانه‌ها شده؛ کالایی که گذشته از ارزش غذایی بالا، همیشه نقش اصلی را در بسیاری از غذاهای ایرانی داشته است. اما حالا با وجود گرانی‌ها، خیلی‌ها مرغ و سویا را جایگزین کرده و در خانواده‌های کم‌بضاعت‌تر، استخوان و دنبه جای گوشت و مرغ را گرفته است. مصرف اضافات مرغ به قدری رایج شده که برخی سایت‌ها و صحفات اینستاگرامی دستور پخت غذا با اسکلت مرغ منتشر می‌کنند.

افت مصرف سرانه گوشت قرمز در کشور از سال‌های ابتدایی دهه 90 شروع شد و در سال‌های اخیر کمتر و کمتر شد. داده‌های مرکز آمار نشان می‌دهد متوسط سرانه مصرف محصولات پروتئینی از‌جمله گوشت قرمز و سفید، در بازه سال‌های 95 تا 1402، 14 کیلوگرم کاهش یافته است. حالا مدتی می‌شود که دولت در اقدامی بحث‌برانگیز، گوشت گرم را از فهرست کالاهای اساسی خارج کرده و بیش‌از‌پیش، افزایش قیمت گوشت را از یک مسئله اقتصادی به یک بحران اجتماعی تبدیل کرده است.

وقتی حداقل‌ها اقساطی می‌شوند

یکی دیگر از مسائلی که گواهی بر فقیرتر‌ شدن خانواده‌های ایرانی است، افزایش فروشگاه‌ها و پلتفرم‌هایی است که امکان خرید اقساطی و شرایطی را برای مشتریان خود فراهم کرده‌اند. روی بیلبوردهای بزرگ شهری، خرید اقساطی لوازم خانگی تبلیغ می‌شود، آژانس‌های مسافرتی تورهای‌شان را اقساطی و شرایطی می‌فروشند و پلتفرم‌های آنلاین خرید، فروش کوچک‌ترین اقلام، از لباس تا لوازم آرایشی را اقساطی کرده‌اند. این ماجرا به مغازه‌های در سطح شهر هم رسیده است. مغازه‌ای در محله حمیدیان رشت، که یکی از محلات ضعیف این کلان‌شهر محسوب می‌شود، فروش ظروف و لوازم آشپزخانه را قسطی کرده است. قیمت اقلام این فروشگاه بین 90 هزار تا یک میلیون تومان است و تا سال گذشته شرایط فروش اقساطی نداشته اما پایین‌آمدن قدرت خرید مردم این منطقه، صاحب مغازه را به این تصمیم واداشته است. بسیاری از پارچه‌فروشی‌ها هم چند سالی است که با افزایش قیمت پارچه، چنین شرایطی را برای فروش محصولات خود در نظر گرفته‌اند تا مشتریان خود را از دست ندهند. اقساطی‌شدن تورهای داخلی و خارجی به‌خوبی نشان می‌دهد که سفر‌رفتن برای آنها که درآمد به نسبت مناسبی هم دارند، سخت شده است. آخرین آمارهای مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد که تنها هفت‌میلیون‌و 788 هزار خانواره ایرانی در سال گذشته حداقل یک بار به سفر رفته‌اند؛ رقمی که نشان می‌دهد نزدیک به 70 درصد از مردم کشور به طور کل سفر نکرده‌اند. این آمار در سال 1400، 40 درصد بوده و در طی سه سال چنین تغییر بزرگی را تجربه کرده است.

آمارها، روایت‌ها و مشاهدات میدانی به‌خوبی نشان می‌دهد که بخش بزرگی از خانواده‌های ایرانی زیر بار فشار اقتصادی به حاشیه رانده شده و توان تأمین نیازهای اولیه خود را یا ندارند یا به‌سختی از پسِ آن برمی‌آیند. سال گذشته سازمان بهزیستی اعلام کرد سه میلیون نفر را به طور مستقیم حمایت می‌کند اما هشت میلیون نفر از افرادی که شرایط مشابه دارند، به بهزیستی مراجعه کرده‌اند. این آمار نشان‌دهنده رشد تعداد افراد نیازمند کمک در کشور است. همچنین براساس گزارشی از مرکز پژوهش‌های مجلس، تعداد فقرا در فاصله سال 1390 تا 1403، 10 میلیون نفر بیشتر شده است. فقر در جامعه امروز ایران، تنها با عدد و آمار سنجیده نمی‌شود؛ بلکه در سبک زندگی، الگوهای مصرف و جغرافیای سکونت مردم هم قابل مشاهده است. وقتی حرکت جمعیتی از قلب تهران به حاشیه‌ها شدت می‌گیرد و سکونت در شهر برای بخش درخورتوجهی از مردم به رؤیا تبدیل می‌شود، می‌توان نشانه‌های یک بحران عمیق را دید. مهاجرت معکوس از شهر به حومه، فقط یک تصمیم اقتصادی نیست؛ بلکه زنگ خطری است برای ساختار اجتماعی کشوری که طبقه متوسطش، هر روز بیشتر به حاشیه رانده می‌شود.

برچسب
 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها