روایت یک دختر بیست و چندساله از کنسرت قربانی در آزادی

برترینها: تهران، در این شبها، یکی از متفاوتترین اجراهای موسیقی زنده در ماههای اخیر را تجربه میکند. سالن هشتهزار نفره آزادی، اینبار نه برای یک رخداد ورزشی، بلکه برای شعر و آواز پر میشود؛ برای کنسرت علیرضا قربانی. کنسرتی که در فضایی منظم، محترمانه و بدون حاشیه برگزار شد.
در ادامه روایتی را میخوانید از یکی از تماشاگران این اجرا. دختری که برای نخستین بار پا به اتمسفر آزادی در غرب تهران گذاشته. به بهانه اجرای علیرضا قربانی. با مرور این روایت همراه ما باشید.
اولین نکتهای که برای رسیدن به کنسرت برای من مهم بود، پیدا کردن محل برگزاری کنسرت بود. در میان ورودیهای مختلف مجتمع آزادی پیدا کردن ورودی اصلی برای کنسرت کمی نگرانکننده بود اما مشخص کردن پارکینگها و حضور تیم برگزاری که هر چند متر یک بار ما را راهنمایی میکردند، استرس رسیدن به موقع را برای من کمتر کرد.
از همان ابتدای ورود به مجموعه، نشانههایی از یک اجرای منظم دیده میشد.حتی لباسهای تیم برگزاری هم خاص بود که اگر سوالی داشتم فوری به آنها مراجعه کنم. صفها بهدرستی هدایت میشدند و تقریبا هیچ نشانهای از گمراه شدن کسی دیده نمیشد. جایگاهها با نظم پر شده بودند و عوامل اجرایی سالن با تسلط و آرامش فضای مناسبی برای آغاز برنامه ایجاد کرده بودند. حتی خبری از سختگیریهای بیجای تیم حراست هم نبود که این اولین امتیاز مثبت برای من محسوب میشد. انگار تمام تدابیر اندیشیده شده بود تا همه فقط به لذت شنیدن موسیقی فکر کنند.
به خاطر استرسی که پیشتر راجع به آن گفتم، زودتر از حد معمول به سالن کنسرت رسیدم و برخلاف تصورم پیدا کردن صندلی هم چندان سخت نبود برای همین خیلی زودتر از آنچه که فکر میکردم روی صندلی نشسته بودم و انتظار شروع کنسرت را میکشیدم. طبیعتا در اجرای زنده در این مقیاس، تاخیرهای طولانی قابل پیشبینی است اما کنسرت قربانی تنها با ۱۵ دقیقه تاخیر از ساعت اعلام شده شروع شد. این باعث شد عجلهی من و چند صد نفر دیگر مثل من که برای به موقع رسیدن راه زیادی را طی کرده بودیم کمی غیرمنطقی بنظر برسد.
علیرضا قربانی با حضور آرام و متین روی صحنه آمد. قبل از شروع، برگههایی در اختیارمان قرار دادند که با اسکن بارکد مورد نظر، میتوانستیم به تمام اطلاعات لازم دست پیدا کنیم. حتی تعداد آهنگهایی که قرار بود در طول کنسرت اجرا شوند هم ذکر شده بود و با یک کلیک ساده میتوانستیم به متن آهنگها برسیم. بخش عمدهی قطعات مربوط به آلبومها و پروژههای جدید این خواننده بود که طرفداران قدیمی مثل من را کمی دلخور میکرد اما چندان هم بد نبود. واکنشها در سالن اغلب آرام اما پیوسته بود. از فریاد و شورهای تند خبری نبود و بیشتر حالوهوای شنیدن و همراهی در سکوت حاکم بود که به شدت لذت بخش بود.
گروه نوازندگان همراه قربانی نیز با اجرای منسجم، بدون خودنمایی و در هماهنگی کامل، نقش مؤثری در پیشبرد اجرا داشتند. کیفیت صدا در فضای باز و وسیع دغدغهی اکثر حاضرین بود که خوشبختانه ناامیدکننده نبود. البته برخی از آنهایی که پیشتر تجربه حضور در کنسرت قربانی را داشتند درباره آواز و و خروجی صدای او نظرات متفاوتی را داشتند؛ انگار افت محسوسی در صدای او حس میشد. اما نکتهای که درباره قربانی وجود دارد این است که او همچنان در این وانفسای مارکت موسیقی، مردم را با موسیقی و کلام فاخر همراه میکند که خود غنیمتیست در روزگار ما.
با ثبت این تجربه شخصی میتوان نتیجه گرفت کنسرت علیرضا قربانی نه یک رویداد پرزرقوبرق بود و نه نمایشی پرهیجان. آنچه اتفاق افتاد، یک شب هنری منظم، آرام و بیادعا بود.
شاید مهمترین ویژگی این اجرا، نه در خود موسیقی، که در شیوهی برگزاری آن باشد؛ نمایشی از اینکه میتوان در فضایی آرام، بدون تبلیغات پررنگ و بدون حاشیه، یک شب فرهنگی موفق را رقم زد. شبی که قرار نیست لزوماً همه را شگفتزده کند، اما میتواند حس خوب یک تجربهی درست را به همراه داشته باشد.